حکم سلاحهاى جنگى
قرآن کريم :
1 - )هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَاظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْيَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَفَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ(416)).
"او کسى است که کافران اهل کتاب را در نخستين برخورد با مسلمانان ازخانههاىشان بيرون راند، گمان نمىکرديد آنان خارج شوند، و خودشان نيز گمانمىکردند که دژهاى محکمشان آنها را از عذاب الهى مانع مىشود، امّا خداوند از آنجاکه گمان نمىکردند به سراغشان آمد، و در دلهاىشان ترس و وحشت افکند، بهگونهاى که خانههاى خود را با دست خويش و با دست مؤمنان ويران مىکردند. پسعبرت بگيريد اى صاحبان چشم و بصيرت!"
2 - )مَا قَطَعْتُم مِن لِينَةٍ أَوْ تَرَکْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِوَلِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ(417)).
"هر درخت با ارزش نخل را قطع کرديد يا آن را به حال خود واگذاشتيد، همه بهفرمان خدا بود و براى اين بود که فاسقان را خوار و رسوا کند."
3 - )فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَفَإِمَّا مَنَّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذلِکَ وَلَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لاَنتَصَرَ مِنْهُمْوَلکِن لِيَبْلُوَا بَعْضَکُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ(418)).
"و هنگاميکه با کافران )جنايت پيشه( در ميدان جنگ روبرو شديد، گردنهايشانرا بزنيد، تا به اندازه کافى دشمن را درهم بکوبيد، دراين هنگام اسيران را محکمببنديد، پس يا بر آنان منّت گذاريد )و آزادشان کنيد( يا در برابر آزادى از آنان فديه]غرامت[ بگيريد تا جنگ بار سنگين خود را بر زمين گذارد. و اگر خدا مىخواستخودش آنها را مجازات مىکرد، امّا مىخواهد بعضىاز شما را با بعضى ديگر بيازمايدو کسانيکه در راه خدا کشته شدند خداوند هرگز اعمالشان را از بين نمىبرد."
از اين آيات مبارکه استفاده مىکنيم که در جنگ مىتوان از انواعسلاحهايى که با آنها مىتوان پيروزى را بدست آورد، استفاده کرد همچون:تخريب قلعهها، قطع درختان و گردن زدن و اسير کردن.
4 - )وَلاَ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفاً وَطَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِقَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ(419)).
"و در زمين پس از اصلاح آن فساد نکنيد، و او را بابيم و اميد بخوانيد، زيرارحمت خداوند به نيکوکاران نزديک است."
اين آيه نشان مىدهد که فساد کردن در زمين حرام است و مىتوانيم ازآن استفاده کنيم که استخدام سلاحهاى تباه کننده زمين مانند سلاحهاىکشتار جمعى حرام است.
حديث شريف :
1 - امام صادقعليه السلام فرمود:
"کان رسول اللَّهصلى الله عليه وآله إذا أراد أن يبعث سريّة دعاهم فأجلسهم بين يديه ثمّ يقول:سيروا بسم اللَّه وباللَّه وفي سبيل اللَّه وعلى ملّة رسول اللَّه، لا تغلوا ولا تمثّلوا ولا تغدرواولا تقتلوا شيخاً فانياً ولا صبيّاً ولا امرأة ولا تقطعوا شجراً إلّا أن تضطرّوا إليها، وأيمارجل من أدنى المسلمين أو أفضلهم نظر إلى أحد من المشرکين فهو جار حتى يسمع کلاماللَّه، فإن تبعکم فأخوکم في الدين، وإن أبى فأبلغوه مأمنه، واستعينوا باللَّه"(420).
"وقتى پيامبر خدا گروهى را براى جنگ اعزام مىکرد، آنان را فرامىخواند و آناندر برابر حضرت مىنشستند. سپس مىفرمود: بنام خدا و به يارى خدا و در راه خداوبراساس دين رسول خدا حرکت کنيد، کينهجويى نکنيد، مثله ننماييد، عهد شکنىنکنيد، کهنسال، کودک و زن را نکشيد، درختان را -مگر در ضرورت- قطع نکنيد.هريک از مسلمين، از پائين مرتبهترين تا بالا مرتبهترين آنان، اگر به مشرکى نگاه کندو به او پناه بدهد او در پناه شما خواهد بود تا کلام خدا را بشنود، پس چنانچه او ازشما تبعيّت کرد، برادر دينى شما است و اگر امتناع ورزيد او را به مکان امنىبرسانيد، و از خدا کمک بخواهيد."
2 - عباد بن صهيب مىگويد: شنيدم امام صادقعليه السلام مىفرمود:
"ما بيّت رسول اللَّهصلى الله عليه وآله عدوّاً قطّ ليلاً ]أي لم يهاجمهم في الليل["(421).
"پيامبر خدا هيچگاه بر دشمن، شبانه حمله نکرد."
3 - حضرت علىعليه السلام فرمود:
"نهى رسول اللَّهصلى الله عليه وآله أن يلقى السمّ في بلاد المشرکين"(422).
"پيامبر خداصلى الله عليه وآله نهى کرد از اينکه در بلاد مشرکين زهر افکنده شود."
4 - حفص بن غياث مىگويد: از امام صادقعليه السلام پرسيدم که آيا جايزاست در شهر جنگى، آب را بر آنها فرستاد يا آتش زده شود يا با منجنيقآتش شليک گردد تا افرادى کشته شوند که در ميان آنان زنان، کودکان،کهنسالان، اسراى مسلمين و تاجران وجود دارند؟ فرمود:
"يفعل ذلک بهم ولا يمسک عنهم لهؤلاء ولا دية عليهم للمسلمين ولا کفّارة"الحديث(423).
"اين رفتار با آنان مىشود، و بخاطر وجود افراد يادشده، از آنان دست نگهداشتهنمىشود، ديه و کفاره هم ندارد."
5 - امام صادق، از پدرش، از پدرانش نقل مىکند که پيامبر خداصلى الله عليه وآلهفرمود:
"اقتلوا المشرکين واستحيوا شيوخهم وصبيانهم"(424).
"مشرکان را بکشيد امّا پيران و کودکان آنان را زنده نگهداريد."
تفصيل احکام :
1 - به کار بردن همه سلاحهايى که بوسيله آنها مىتوان پيروزى بدستآورد، جايز است مگر مواردى که استثنا شده است.
2 - از سلاح بايد به همان اندازه استفاده شود که پيروزى، با کمترينمقدار ممکن از ويرانى و کشتار، تحقّق يابد.
3 - از سلاحهايى که زمين را به تباهى بکشاند يا بىگناهان را نابود کند،استفاده نمىشود، و از سلاحهاى کشتار جمعى مانند اسلحه اتمىوبيولوژيک و شيميايى بايد پرهيز شود مگر در هنگام ضرورت، ماننداينکه:
الف - دشمن از آن سلاحها استفاده کند.
ب - استفاده نکردن از آن سلاحها، باعث ضرر و فساد بيشترى شودومسلمانان چارهاى جز استفاده از اين سلاحها را نداشته باشند.
4 - محاصره اقتصادى دشمن، بستن راههاى کمک رسانى و درهمکوبيدن دژها وقلعههاى دشمن با توپخانه و غيره، مانعى ندارد درصورتيکه موجب پيروزى شود.
5 - تا جايى که امکان دارد از قطع درختان و آتش زدن مزارع اجتنابگردد.
6 - افراد غير نظامى مانند پيرمردان، زنان، کودکان، ديوانگان و کسانيکهبراى عبادت به قلّههاى کوهها پناه بردهاند، کشته نمىشوند.
7 - اگر دشمن از زنان، کودکان و اسراى مسلمان به عنوان سپر انسانىاستفاده کند از کشتن آنان صرف نظر مىشود، مگر در صورت ضرورتمانند شدّت يافتن جنگ و توقّف پيروزى بر دشمن بر زدن آنان. معيار کلّىاين است که ميزان ضرورت در هر جنگى نسبت به حجم تلفات و فوايدپيروزى، محاسبه وارزيابى شود.
8 - برخى از فقها گفتهاند: اگر در هنگام ضرورت، اسيران مسلمان کشتهشوند، تنها کفاره واجب است نه ديه. ولى اگر عکس آن گفته شود بهتراست، دراين صورت ديه از بيت المال پرداخت مىگردد.
9 - اگر در ميان صفوف دشمن، از زنان، پيرمردان و کودکان به عنوانجنگجو استفاده شود، از کشتن آنان جلوگيرى نمىشود.
10 - فقها گفتهاند: مثله کردن دشمن مانند بريدن بينى و گوش جايزنيست.
11 - به کار بردن فريب و نيرنگ در جنگ جايز است مثل اينکه درسخن يا عمل چيزى اظهار شود که دشمن را گمراه کند و چيزى رابرخلاف واقع نشان دهد تا بطور غافلگيرانه مورد حمله واقع شود.