فصل چهارم: سعى بين صفا و مروه
چهارمين عمل واجب عمره، سعى ميان دو کوه صفا و مروه است. مقصود از سعى آن است که مجموعاً هفت مرتبه از کوه صفا به مروه برود و از مروه به صفا برگردد.
مسأله 702) سعى بين صفا و مروه بايد هفت بار باشد که به هر بار يک "شوط" مىگويند، به اين معنا که رفتن از صفا به مروه يک شوط است و برگشتن از مروه به صفا هم يک شوط.
مسأله 703) واجب است که سعى از "صفا" شروع شود و در دور هفتم به "مروه" ختم شود.
مسأله 704) اگر کسى سعى را از مروه شروع کند و به پايان برساند، هر وقت فهميد بايد سعى را اعاده کند و اگر در ميانه سعى متوجّه شود بايد سعى را از سر بگيرد و از صفا شروع کند.
مسأله 705) سعى بايد ميان صفا و مروه باشد واحتياط آن است که سعى را از جزء اوّل صفا شروع کند و چون در حال حاضر قسمتى سعى
از کوه صفا و مروه را بريدهاند و آن را سنگفرش کردهاند، احتياط آن است که مقدارى از قسمت سنگ فرش شده را بپمايد تا يقين کند از جزء اوّل صفا شروع کرده و اگر در مروه هم همين کار را انجام دهد يعنى مقدارى از قسمت سنگفرش شده بالا برود، کافى است و رفتن بالاى کوه صفا و مروه لازم نيست.
مسأله 706) در حال اختيار و بدون عذر هم مىتوان سعى را سواره يا بر روى محمل انجام داد، ولى سعى کردن با پاى پياده افضل است.
مسأله 707) در سعى، طهارت از حدث و خبث شرط نيست، ولى احتياط مستحبّ آن است که سعى را با طهارت انجام دهد.
مسأله 708) در سعى حتّى اگر بيننده محترمى هم نباشد، بنابر احتياط واجب، ستر عورت، معتبر است.
مسأله 709) واجب است سعى پس از طواف و نماز آن انجام گيرد و اگر کسى عمداً سعى را پيش از طواف و نماز انجام دهد، بايد پس از طواف و نماز آن، سعى را هم اعاده کند. همچنين در مواردى که مکلّف براى تصحيح اعمال خود بايد طواف و سعى را اعاده کند، بايد طواف و نماز آن را بر سعى مقدّم نمايد.
مسأله 710) اگر کسى از روى فراموشى يا به علّت ندانستن مسأله، سعى را بر طواف مقدّم نمايد، اقوى آن است که بايد پس از طواف و نماز آن، سعى را اعاده کند.
مسأله 711) رفتن از صفا به مروه و برگشتن از مروه به صفا بايد از راه متعارف باشد و اگر کسى از راه غير متعارف، رفت و آمد نمايد سعيش باطل است.
مسأله 712) سعى بايد ميان صفا و مروه انجام شود، بنابراين سعى از طبقه دوّم کنونى که در فاصله ميان صفا و مروه ساخته شده کافى نيست؛ چون طبقه بالاى کنونى، بالاى کوه صفا و مروه است، نه ميان اين دو کوه.
مسأله 713) اگر ميان کوه صفا و مروه زيرزمينى حفر شود چنانچه اين دو کوه ريشهدار باشند، به گونهاى که سعى از آن زيرزمين هم عرفاً سعى ميان کوه صفا و مروه باشد، کافى است، هرچند احتياط آن است که سعى از همان طبقه زمينى و همکف انجام شود.
مسأله 714) کسى که سعى انجام مىدهد بايد هنگام رفتن به مروه رو به سمت مروه داشته باشد و هنگام رفتن از مروه به صفا رو به سوى صفا داشته باشد. بنابراين نمىتواند عقب عقب به صفا يا مروه برود، همچنان که نمىتواند پهلوى خود را به سمت صفا يا مروه بنمايد؛ و اگر کسى اين گونه سعى کند عملش باطل است و اگر مقدارى از سعى را اين گونه انجام دهد، بايد آن را جبران نمايد؛ ولى نگاه کردن به چپ و راست، بلکه گاهى نگاه کردن به پشت سر مانعى ندارد.
مسأله 715) کسى که پس از دور اوّل، سعى را بدون آن که نيّت قطع کرده باشد رها کند، هرگاه برگردد و سعى را از همان جايى که رها کرده اتمام کند، کافى است.
مسأله 716) کسى که سعى مىکند مىتواند براى استراحت و رفع خستگى بر کوه صفا يا مروه بخوابد يا بنشيند؛ ولى احتياط آن است که اگر عذرى برايش پيش نيامده بين صفا و مروه از نشستن و خوابيدن خوددارى کند.
مسأله 717) براى رفع خستگى يا خنک شدن هوا مىتوان سعى را از طواف و نماز آن به تأخير انداخت. بلکه بدون عذر هم مىتوان سعى را تا شب آن روزى که طواف و نماز را انجام داده، به تأخير انداخت، ولى احتياط آن است که به تأخير نيندازد.
مسأله 718) بنابر احتياط واجب نبايد بدون عذرى مانند بيمارى سعى را تا فرداى روزى که طواف و نماز بجا آورده به تأخير بيندازد. ولى اگر کسى به تأخير انداخت، انجام سعى کافى است و اعاده طواف و نماز آن لازم نيست.
مسأله 719) کسى که بعد از ظهر، طواف و نماز را بجا مىآورد اگر بدون تأخير عرفى، سعى را در شب انجام دهد، مانع ندارد، ولى احتياط مستحبّ آن است که سعى را تا شب به تأخير نيندازد.
مسأله 720) سعى، عبادت است و بايد آن را با نيّت خالص براى فرمانبرى از خداوند متعال انجام داد.
مسأله 721) سعى مانند طواف، رکن عمره است و حکم ترک عمدى يا سهوى آن مانند حکم ترک طواف است.
مسأله 722) به همان تفصيلى که در مورد طواف گذشت، در سعى نيز افزودن بر هفت شوط، موجب باطل شدن آن مىشود.
مسأله 723) اگر کسى از روى فراموشى بيشتر از هفت دور سعى کند، خواه مقدار زيادى کمتر از يک دور باشد يا بيشتر، سعى او صحيح است و بهتر است از همانجا که متوجّه شده، سعى را رها کند؛ اگر چه بعيد نيست بتواند آن را به هفت مرتبه برساند. ولى اگر به علّت ندانستن مسأله، بر هفت دور بيفزايد صحّت سعى محلّ اشکال است و احتياطاً بايد آن را اعاده کند.
مسأله 724) اگر کمتر از يک شوط سعى کند و بقيّه را فراموش نمايد، احتياط واجب آن است که سعى را از سر بگيرد. و اگر بيش از يک دور و کمتر از چهار دور سعى کند و بقيّه را فراموش نمايد، احتياط واجب آن است که هرگاه يادش آمد سعى را تمام کند و مجدّداً اعاده نمايد واگر بيش از چهار دور سعى کرده باشد بايد هر وقت يادش آمد آن را اتمام کند و اگر به وطن خود بازگشته در صورتى که بازگشتن برايش مشقّت نداشته باشد، بايد برگردد. و اگر نمىتواند برگردد يا برگشتن مشقّت دارد بايد نايب بگيرد. ولى نايب بايد پس از آن که مقدار ناقص را به هفت شوط رساند، احتياطاً يک سعى کامل نيز بجا بياورد.
مسأله 725) آنچه با احرام بستن، حرام شده با پايان يافتن سعى، حلال نمىشود، بلکه پس از تقصير، محرّمات احرام حلال مىشود.
مسأله 726) اگر کسى در عمره تمتّع مقدارى از سعى را فراموش نمايد و تقصير هم نکند و به گمان اين که اعمال عمره تمام شده و از احرام خارج شده آميزش جنسى نمايد و بعد يادش بيايد بايد برگردد و سعى را تمام کند و بنابر احتياط واجب يک گاو براى کفّاره ذبح کند.
مسأله 727) اگر مقدارى از سعى را فراموش کرد و پس از تقصير، آميزش جنسى نمود بنابر احتياط واجب بايد به دستورى که در مسأله قبل گفته شد، عمل کند. بلکه بنابر احتياط واجب، سعى در غير از عمره تمتّع نيز همين حکم را دارد.
مسأله 728) شک در عدد دورهاى سعى، موجب بطلان سعى مىشود.
مسأله 729) کسى که در عدد دورهاى سعى، شکّ دارد اگر به اميد اين که يقين به عدد دورها نمايد، سعى را ادامه دهد چنانچه يقين به عدد دورها نمايد و سعى را به هفت دور پايان دهد، سعيش صحيح است.
مسأله 730) در حفظ عدد دورهاى سعى لازم نيست خود انسان شماره دورها را حفظ کند؛ بلکه اگر فرد مورد اطمينانى هم عدد دورها را حفظ کند، کافى است.
مسأله 731) اگر کسى پس از پايان سعى و پيش از تقصير يا پس از آن در عدد دورهاى سعى، شک نمايد، به شکّ خود اعتنا نکند و عملش صحيح است؛ خواه احتمال نقصان بدهد يا احتمال زيادى.
مسأله 732) اگر کسى پس از پايان سعى يا در پايان هر دورى از آن شک کند که آيا سعى را درست انجام داده يا نه؛ يا هنگام رفت و آمد، در صحيح بجا آوردن جزء پيشين شک کرد به شکّ خود اعتنا نکند و عملش صحيح است.
مسأله 733) اگر در حالى که به مروه رسيده شک کند آيا هفت دور سعى کرده يا بيشتر به شکّ خود اعتنا نکند و سعيش صحيح است، ولى اگر پيش از رسيدن به مروه شک کند که آيا اين دور، دور هفتم است يا کمتر، ظاهراً سعى او باطل است. همچنين هر شکّى که به کمتر از هفت تعلّق بگيرد مانند شک ميان يک و سه يا دو و چهار موجب بطلان سعى مىشود.
مسأله 734) اگر در فرداى روزى که طواف بجا آورده، شک کند که آيا سعى کرده يا نه، چنانچه تقصير نکرده باشد احتياط واجب آن است که سعى را بجا بياورد؛ ولى اگر پس از تقصير کردن شک نمايد، به شکّ خود اعتنا نکند.
مسأله 735) کسى که مىدانسته بايد هفت بار بين صفا و مروه سعى کند وبا همين نيّت هم از صفا شروع کرده ولى مجموع هر رفت و برگشت را يک دور حساب کرده، و در نتيجه، چهارده مرتبه سعى نموده، احتياط مستحبّ آن است که سعى را اعاده کند. و اگر در اثناى سعى متوجّه شود و سعى را به هفت شوط خاتمه دهد، سعيش صحيح است.
مسأله 736) اگر کسى پس از تقصير متوجّه شود که سعى را فراموش کرده يا آن را باطل انجام داده، بايد سعى را اعاده کند و احتياطاً تقصير نمايد و کفّاره ندارد.
مسأله 737) کسى که مشغول سعى بين صفا و مروه شده، اگر يادش بيايد که طواف را بجا نياورده بايد سعى را رها کند و پس از طواف، سعى را اعاده نمايد. مسأله 738) اگر در حال سعى يادش آمد که طواف را ناقص بجا آورده، بايد برگردد و بسته به اين که چند دور از طواف را ناقص گذاشته با توجّه به تفصيلى که در مسأله 534 گذشت طواف را تصحيح کند و نماز طواف بخواند و چنانچه سعى را تا پيش از چهار دور رها کرده احتياطاً سعى را اتمام و سپس اعاده کند، ولى اگر پس از پايان دور چهارم آن را رها کرده، سعى را تمام مىکند.
مسأله 739) اگر کسى در اثناى سعى متوجّه شود که بيش از هفت شوط طواف کرده احتياطاً بايد سعى را رها کند و به قدرى فاصله بدهد تا موالات عرفى ميان شوط زايد طواف و مقدار باقى مانده تا چهارده شوط به هم بخورد و سپس طواف و نماز و سعى را بجا آورد.
مسأله 740) صحّت نيابت در سعى براى انجام چند شوط، محلّ اشکال است؛ بنابراين کسى که فقط قادر به چند دور سعى باشد، بايد براى مجموع سعى نايب بگيرد.
مسأله 741) کسى که براى انجام سعى، نايب مىشود، لازم نيست مُحرم باشد يا لباس احرام بر تن داشته باشد.
مسأله 742) اگر کسى سعى را از مروه شروع کند و به صفا ختم نمايد، هرگاه فهميد بايد سعى را اعاده کند و اگر تقصير هم کرده، احتياطاً دوباره تقصير کند.
مسأله 743) کسى که براى اتمام سعى برمىگردد، لازم نيست، به همان نقطهاى که سعى را رها کرده برگردد؛ بلکه اگر به نقطهاى محاذى با آن هم برگردد به طورى که دور سعى کامل شود، کافى است.
مسأله 744) محلّ سعى، مسجد نيست، بنابراين زنها در دوران عادت زنانگى مىتوانند سعى کنند.
مسأله 745) کسى که مىتواند اجرت سوار شدن بر چرخ را هرچند با قرض گرفتن بپردازد بايد سوار بر چرخ شود و سعى کند و نمىتواند نايب بگيرد؛ مگر آن که سوار بر چرخ شدن يا پرداخت مستحبّات سعى
پول آن برايش مشقّت و حرج داشته باشد.
مسأله 746) در سعى موالات شرط نيست؛ ولى اگر کسى در شوط اوّل، سعى را رها کند در صورتى که بين رها کردن سعى و ادامه آن به قدرى فاصله بيفتد که موالات عرفى به هم بخورد احتياطاً بايد سعى را از سر بگيرد.
مستحبّات سعى
مسأله 747) مستحبّ است کسى که مشغول انجام حجّ يا عمره است پس از نماز طواف و پيش از سعى به چاه زمزم برود و از آب آن بياشامد و مقدارى از آن را به سر و پشت و شکم خود بريزد و بگويد:
"اَللَّهُمَّ اجْعَلْهُ عِلْماً نافِعاً وَرِزْقاً واسِعاً وَشِفاءً مِنْ کُلِّ داءٍ وسُقْمٍ"
پس از آن نزد حجرالأسود بيايد، و مستحبّ است از درى که مقابل حجرالأسود است به سوى صفا برود و با آرامش دل و بدن بالاى صفا رفته و به خانه کعبه نظر کند و به رکنى که حجرالأسود در آن است رو نمايد و حمد و ثناى خداوند را بجا آورد و نعمتهاى الهى را به خاطر بياورد، آن گاه اين ذکرها را بگويد:
"اَللَّهُ أکْبَرُ" هفت مرتبه.
"اَلحَمْدُ لِلَّهِ" هفت مرتبه.
"لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ" هفت مرتبه.
"لا إِلهَ اِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لا شَرِيکَ لَهُ، لَهُ المُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَهُوَ حَيٌّ لا يَمُوتُ بِيَدِهِ الْخَيْرُ وَهُوَ عَلى کُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ" سه مرتبه.
آن گاه صلوات بر محمّد و آل محمّد بفرستد و بگويد:
"اَللَّهُ أکْبَرُ عَلى ما هَدانا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ عَلى ما اَبْلانا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الْحَيِّ القَيُّومِ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ الْحَيِّ الدَّائِمِ" سه مرتبه.
پس بگويد:
"اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ إِلَّا اللَّهُ وَاَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَرَسُولُهُ لانَعْبُدُ إِلّا اِيَّاهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ" سه مرتبه.
پس بگويد:
"اَللَّهُمَّ اِنِّي اَسْأَلُکَ الْعَفْوَ وَالْعافِيَةَ وَالْيَقِينَ فِي الدُّنْيا وَالآخِرَةِ" سه مرتبه.
پس بگويد:
"َاللَّهُ اَکْبَرُ" صد مرتبه.
"لا اِلهَ إِلَّا اللَّهُ" صد مرتبه.
"اَلْحَمْدُ لِلَّهِ" صد مرتبه.
"سُبْحانَ اللَّهِ" صد مرتبه.
پس بگويد:
"لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ اَنْجَزَ وَعْدَهُ وَنَصَرَ عَبْدَهُ وَغَلَبَ الْأَحْزابَ وَحْدَهُ، فَلَهُ الْمُلْکُ وَلَهُ الْحَمْدُ وَحْدَهُ، اَللَّهُمَّ بارِکْ لِي فِي الْمَوْتِ وَفِيما بَعْدَ الْمَوْتِ، اَللَّهُمَّ اِنِّي اَعُوذُ بِکَ مِنْ ظُلْمَةِ القَبْرِ وَوَحْشَتِهِ اَللَّهُمَّ اَظِلَّنِي فِى ظِلِّ عَرْشِکَ يَوْمَ لا ظِلَّ إِلّا ظِلُّکَ."
و به طور مکرّر، دين و جان و خاندان و مال خود را به خداوند عالم بسپارد و سپس بگويد:
"اَسْتَوْدِعُ اللَّهَ الرَّحْمنَ الرَّحِيمَ الَّذِي لا تَضِيعُ وَدائِعُهُ دِينِيْ وَنَفْسِي وَاَهْلِي، اَللَّهُمَّ اسْتَعْمِلْنِي عَلى کِتابِکَ وَسُنَّةِ نَبِيِّکَ وَتَوَفَّنِي عَلى مِلَّتِهِ وَأعِذْنِي مِنَ الْفِتْنَةِ."
آن گاه بگويد:
"اَللّهُ اَکْبَرُ" سه مرتبه.
و دعاى گذشته را دو بار تکرار کند، سپس يک بار تکبير بگويد و باز دعا را بخواند و اگر تمام اين عمل را نتواند انجام دهد هر قدر که مىتواند بخواند.
همچنين مستحبّ است در حالى که بر روى کوه صفا نشسته رو به کعبه نمايد و اين دعا را بخواند:
"اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِي کُلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ قَطُّ فَاِنْ عُدْتُ فَعُدْ عَلَيَّ بِالْمَغْفِرَةِ فَاِنَّکَ اَنْتَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ اَللَّهُمَّ افْعَلْ بِي ما اَنْتَ اَهْلُهُ فَاِنَّکَ إنْ تَفْعَلْ بِي ما أنْتَ اَهْلُهُ تَرْحَمْنِي واِنْ تُعَذِّبْنِيْ فَأَنْتَ غَنِيٌّ عَنْ عَذابِي وَاَنَا مُحْتاجٌ اِلى رَحْمَتِکَ. فَيامَنْ اَنَا مُحْتاجٌ اِلى رَحْمَتِهِ اِرْحَمْنِي اَللَّهُمَّ لا تَفْعَلْ بِي ما اَنَا اَهْلُهُ فَاِنَّکَ إنْ تَفْعَلْ بِي ما اَنَا اَهْلُهُ تُعَذِّبْنِي وَلَمْ تَظْلِمْنِي اَصْبَحْتُ اَتَّقِي عَدْلَکَ وَلا اَخافُ جَوْرَکَ فَيامَنْ هُوَ عَدْلٌ لا يَجُورُ اِرْحَمْنِيْ"
پس بگويد:
"يا مَنْ لا يَخِيبُ سائِلُهُ وَلا يَنْفَدُ نائِلُهُ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاَجِرْني مِنَ النَّارِ بِرَحْمَتِکَ."
و در حديث شريف وارد شده است که هر کس بخواهد مال او زياد شود بايد زياد بر کوه صفا بماند و هنگامى که از صفا پايين مىآيد بر پلّه چهارم بايستد و متوجّه خانه کعبه شود و بگويد:
"اَللَّهُمَّ اِنِّي اَعُوذُ بِکَ مِنْ عَذابِ الْقَبْرِ وَفِتْنَتِهِ وَغُرْبَتِهِ وَوَحْشَتِهِ وَظُلْمَتِهِ وَضِيقِهِ وَضَنْکِهِ اَللَّهُمَّ اَظِلَّنِي فِي ظِلِّ عَرْشِکَ يَوْمَ لا ظِلَّ إِلّا ظِلُّکَ."
سپس از پلّه چهارم پايين بيايد و احرامى را از روى کمر خود بردارد و بگويد:
"يارَبَّ الْعَفْوِ يا مَنْ اَمَرَ بِالْعَفْوِ يا مَنْ هُوَ اَوْلى بِالعَفْوِ، يا مَنْ يُثِيبُ عَلَى الْعَفْوِ، اَلْعَفْوَ اَلْعَفْوَ اَلْعَفْوَ يا جوَادُ يا کَرِيمُ يا قَرِيبُ يا بَعِيدُ، اُرْدُدْ عَلَيَّ نِعْمَتَکَ وَاسْتَعْمِلْنِي بِطاعَتِکَ وَمَرْضاتِکَ."
مسأله 748) مستحبّ است انسان با پاى پياده سعى نمايد و در راه رفتن حالت اعتدال را رعايت کند، و براى مردها مستحبّ است در محلّى که در گذشته بازار عطّاران بوده و در حال حاضر ابتدا و انتهاى آن با چراغ سبزرنگى مشخّص شده هروله نمايند؛ يعنى مانند شتر تند راه بروند و اگر سواره باشند اين فاصله را قدرى تندتر طى کنند، ولى هروله براى زنها مستحبّ نيست. و براى مرد مستحبّ است در طول مسيرى که هروله مىکند بگويد:
"بِسْمِ اللَّهِ وَبِاللَّهِ وَاللَّهُ اَکْبَرُ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلى مُحَمَّدٍ وَاَهْلِ بَيْتِهِ، اَللَّهُمَّ اغْفِر وَارْحَمْ وَتَجاوَزْ عَمَّا تَعْلَمْ اِنَّکَ اَنْتَ الْأَعَزُّ الْأَجَلُّ الْاَکْرَمُ، وَاهْدِنِي لِلَّتِي هِيَ اَقْوَمُ اَللَّهُمَّ اِنَّ عَمَلِي ضَعِيفٌ، فَضاعِفْهُ لِي وَتَقَبَّلْهُ مِنِّي، اَللَّهُمَّ لَکَ سَعْيِي، وَبِکَ حَوْلِي وَقُوَّتِي تَقَبَّلْ مِنِّي عَمَلي يا مَنْ يَقْبَلُ عَمَلَ الْمُتَّقِينَ."
و هنگامى که از محلّ بازار عطّاران گذشت، بگويد:
"ياذَا الْمَنِّ وَالفَضْلِ وَالْکَرَمِ وَالْنَّعْماءِ والجُودِ اِغْفِرْلِي ذُنُوْبِي، اِنَّهُ لا يَغْفِرُ الْذُّنُوبَ إِلّا اَنْتَ."
و هنگامى که به مروه رسيد بالاى آن برود وهمان اعمالى را که در صفا انجام داد، بجا آورد و دعاهاى آنجا را به همان ترتيبى که ذکر شد، بخواند و پس از آن بگويد:
"اَللَّهُمَّ يا مَنْ اَمَرَ بِالْعَفْوِ يا مَنْ يُحِبُّ الْعَفْوَ يا مَنْ يُعْطِي عَلَى الْعَفْوِ، يا مَنْ يَعْفُو عَلَى الْعَفْوِ يا رَبَّ الْعَفْوِ، اَلْعَفْوَ الْعَفْوَ اَلْعَفْوَ."
و مستحبّ است کوشش کند تا هنگام سعى کردن گريه کند و بسيار دعا کند و اين دعا را بخواند:
"اَللَّهُمَّ اِنِّي أَسْأَلُکَ حُسْنَ الظَّنِ بِکَ عَلى کُلِّ حالٍ وَصِدْقَ النِّيَّةِ فِي الْتَّوَکُّلِ عَلَيْکَ."