مسائل امر به معروف ونهي از منکر
يکي از واجبات مهم دين اسلام «امربهمعروف ونهي از منکر» يعني نظارت ومراقبت همگاني در اصلاح جامعه است. همة مسلمانان بايد نسبت بهيکديگر احساس وظيفه کنند وخود را در برابر کارهاي ديگران مسئول دانسته، دستوردهندة بهنيکي وبازدارندة از بدي باشند. در ساية عمل به چنين وظيفهاي است که جامعه در مسير صحيح خود گام برميدارد وناآگاهان هدايت ميشوند.
مسأله 2848 :
«معروف» يعني چيزي که به حکم شرع يا عقل انجام آن واجب يا مستحب است، و«منکر» يعني چيزي که به حکم شرع يا عقل انجام آن قبيح وحرام يا مکروه است؛ واز اين نظر فرقي ميان امور فردي واجتماعي نيست. بنابراين امر بهمعروف ونهي از منکر يک وظيفة عمومي است وحکومتها وافراد مردم همه در برابر يکديگر مسئوليت دارند وبايد به اين وظيفه عمل نمايند.
مسأله 2849 :
امر به معروف ونهي از منکر با شرايطي که بيان خواهد شد واجب وترک آن معصيت است؛ ودر مستحبات ومکروهات نيز امر ونهي مستحب ميباشد.
مسأله 2850 :
امر به معروف ونهي از منکر واجب کفايي ميباشد؛ بنابراين اگر بعضي از مکلفين به آن اقدام کنند ومقصود حاصل شود، از ديگران ساقط ميشود. واگر اقامة معروف وجلوگيري از منکر بر اجتماعِ جمعي از مکلفين متوقف باشد، واجب است اجتماع نمايند.
مسأله 2851 :
اگر امر ونهي بعضي افراد مؤثر واقع نشود وبرخي ديگر احتمال دهند امر ونهي آنان اثربخش است، برآنها واجب ميشود.
مسأله 2852 :
هنگام وجوب امر به معروف ونهي از منکر با زبان، يادآوري مسائل شرعي کفايت نميکند؛ بلکه انسان بايد امر ونهي نمايد.
مسأله 2853 :
هدف امر به معروف برپايي واجب، وهدف نهي از منکر جلوگيري از حرام است؛ بنابراين در امر به معروف ونهي از منکر قصد قربت معتبر نيست.
شرايط امر به معروف ونهي از منکر
مسأله 2854 :
کسي که ميخواهد امر به معروف ونهي از منکر کند بايد «معروف» را از «منکر» تشخيص دهد؛ پس کسي که معروف ومنکر را نميشناسد، حق ندارد بلکه نميتواند امر به معروف ونهي از منکر نمايد.
مسأله 2855 :
در واجب بودن امر به معروف ونهي از منکر سه شرط لازم است:
1ـ احتمال دهد امر ونهي او اثربخش باشد؛ پس اگر بداند اثر نميکند واجب نيست.
2ـ بداند يا مطمئن باشد که گنهکار قصد ادامه يا تکرار گناه را دارد؛ پس اگر بداند يا گمان کند که تکرار نميکند واجب نيست.
3ـ در امر ونهي مفسدة مهمتري وجود نداشته باشد؛ پس اگر بداند يا گمان کند يا احتمال صحيح عقلايي دهد که با امر ونهي او زيان جاني يا آبرويي يا مالي# قابل توجهي به او يا خويشان يا نزديکان او ويا بهعدهاي از مؤمنين ميرسد، امر ونهي واجب نيست؛ بلکه در بسياري موارد حرام ميباشد.
مراتب امر به معروف ونهي از منکر
امر به معروف ونهي از منکر مراتبي دارد که درصورت احتمال حاصل شدن مقصود از مرتبة پايين، اقدام در حد مرتبة بالاتر جايز نيست؛ ومراتب امر ونهي ازاينقرار است:
مرتبة اول ـ بهگونهاي با گنهکار برخورد شود که احساس کند ارتکاب گناه سبب شده با وي اينگونه برخورد ميکنند؛ مثل اينکه از او روي بگردانند يا با چهرة خشمگين با وي ملاقات کنند ويا با او رفتوآمد نکنند. واگر در اين مرتبه درجاتي باشد واحتمال تأثير درجة ضعيف وجود داشته باشد، بههمان درجة ضعيف اکتفا کنند؛ مثلاً اگر احتمال داده شود که با ترک تکلم مقصود حاصل ميشود، بههمان اکتفا شود وبه درجة بالاتر عمل نکنند؛ خصوصاً اگر طرف او شخصي باشد که اين عمل موجب هتک او ميشود.
مسأله 2856 :
اگر اعراضنمودن وترک معاشرت با گناهکار موجب تخفيف معصيت ميشود يا احتمال تخفيف دادهشود، واجب است اعراض شود؛ هرچند بداند که گناهکار معصيت را به طور کلي ترک نخواهد کرد. واين امر در صورتي است که با مراتب ديگر نتواند از معصيت جلوگيري کند.
مرتبة دوم ـ امر به معروف ونهياز منکر را با زبان انجام دهد؛ پس با احتمال تأثير ووجود ديگر شرايط واجب است گنهکار را از انجام گناه نهي کند، وبه کسي که واجب را ترک کرده به انجام آن دستور دهد.
مسأله 2857 :
اگر احتمال دهد پند واندرز در گنهکار اثر ميکند، بايد به آن اکتفا کند واز آن فراتر نرود؛ ولي اگر موعظه مؤثر نباشد، چنانچه احتمال دهد امر ونهي مؤثر است بايد امر ونهي کند؛ گرچه متوقف بر سختگيري ودرشتي در گفتار باشد. ولي بايد از دروغ ويا گناه ديگر بپرهيزد.
مرتبة سوم ـ استفاده از قدرت وزور؛ پس اگر انسان بداند يا مطمئن شود شخص بدون اعمال قدرت وزور واجب را بجا نميآورد يا منکر را رها نميکند، واجب است از قدرت وزور استفاده کند؛ بهشرط آنکه از قدر لازم تجاوز ننمايد.
مسأله 2858 :
اگر جلوگيري از گناه متوقف بر گرفتن دست گناهکار يا خارج کردن وي از محل انجام گناه يا گرفتن ابزار گناه يا تصرف در آن باشد، جايز بلکه واجب است انجام شود؛ ولي نابود کردن اموال محترم او جايز نيست وموجب ضمان است؛ مگر آنکه جلوگيري از گناه# مهم به آن وابسته باشد که ظاهراً در اين صورت ضامن نيست.
مسأله 2859 :
براي جلوگيري از گناه ارتکاب گناه ديگر جايز نيست؛ اما اگر گناه از مواردي باشد که مورد اهتمام شارع مقدس است وبههيچ وجه بهآن راضي نيست ـمثل قتل نفس محترمهـ بايد به هرشکل ممکن با رعايت درجاتي که گفته شد از آن جلوگيري شود.
مسأله 2860 :
اگر جلوگيري از معصيت بر کتک زدن وسختگرفتن برگناهکار متوقف باشد جايز است؛ ولي بايد زيادهروي نشود. وبهتر است در اينصورت از مجتهد جامعالشرايط اجازه گرفته شود.
مسأله 2861 :
اگر جلوگيري از معصيت يا اقامة واجب بر مجروح کردن يا کشتن متوقف باشد، بايد با اجازة مجتهد جامعالشرايط وبا حصول شرايط آن صورت پذيرد وخودسرانه جايز نيست.
مسأله 2862 :
اگر گناه از اموري است که جلوگيري از آن در نظر شارعمقدس از اهميت ويژهاي برخوردار است وگناهکار بههيچوجه حاضر به رها کردن گناه نيست، جلوگيري از آن بههرشيوة ممکن جايز بلکه واجب است. مثلاً اگر کسي قصد جان فردي را نمايد که ريختن خون او جايز نيست، بايد بههرشيوة ممکن از او جلوگيري شود؛ گرچه به کشتهشدن مهاجم منتهي شود؛ ودراين مورد اجازةمجتهد جامعالشرايط لازم نيست. ولي درصورتي که جلوگيري بهغير از قتل مهاجم امکانپذير است، بايد بههمان اکتفا نمايد؛ ودرهرحال اگر از حد لازم تجاوز کند معصيتکار است واحکام متجاوز بر او جاري ميشود.