احکام وصيت
مسأله 2854 :
وصيت آن است که انسان سفارش کند بعد از مرگش براي او کارهائي انجام دهند، يا بگويد بعد از مرگش چيزي از مال او ملک کسي باشد، يا براي اولاد خود و کساني که اختيار آنان با اوست قيم و سرپرست معين کند و کسي را که به او وصيت مي کنند وصي مي گويند.
مسأله 2855 :
کسي که مي خواهد وصيت کند با اشاره اي که مقصودش را بفهماند مي تواند وصيت کند اگر چه لال نباشد.
مسأله 2856 :
اگر نوشته اي به امضاء يا مهر ميت ببينند چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد که براي وصيت کردن نوشته بايد مطابق آن عمل کنند.
مسأله 2857 :
کسي که وصيت مي کند بايد عاقل و بالغ باشد ولي بچّه اي که خوب و بد را تميز مي دهد اگر براي کار خوبي مثل ساختن مسجد و آب انبار و پل وصيت کند صحيح مي باشد و بايد از روي اختيار وصيت کند و نيز وصيت کننده بايد در حال بالغ شدن سفيه نباشد ولي وصيت او صحيح است خصوصاً اگر در امور معروف و کارهاي خير باشد.
مسأله 2858 :
کسي که از روي عمد مثلا زخمي به خود زده يا سمي خورده است که بواسطه آن يقين يا گمان به مردن او پيدا شود اگر وصيت کند که مقداري از مال او را به مصرفي برسانند، صحيح نيست.
مسأله 2859 :
اگر انسان وصيت کند که چيزي به کسي بدهند در صورتي آن کس آن چيز را مالک مي شود که أن را قبول کند، ولي اظهر آن است که عدم رد وصيت کافي است زيرا که ردّ، مانع از منجّز شدن وصيّت است اگر چه در حال زنده بودن وصيّت کننده باشد.
مسأله 2860 :
وقتي انسان نشانه هاي مرگ را در خود ديد بايد فوراً امانت هاي مردم را به صاحبانش برگرداند و اگر به مردم بدهکار است و موقع دادن آن بدهي رسيده بايد بدهد و اگر خودش نمي تواند بدهد يا موقع دادن بدهي او نرسيده بايد وصيت کند و بر وصيت شاهد بگيرد ولي اگر بدهي او معلوم باشد و اطمينان دارد که ورثه مي پردازند وصيت کردن لازم نيست.
مسأله 2861 :
کسي که نشانه هاي مرگ را در خود مي بيند اگر خمس و زکات و مظالم بدهکار است بايد فوراً بدهد و اگر نمي تواند; چنانچه از خودش مال دارد يا احتمال مي دهد کسي آنها را ادا نمايد; و يا از هر راه ديگر که فراغ ذمه براي او حاصل شود بايد وصيت کند، و همچنين است اگر حج بر او واجب باشد.
مسأله 2862 :
کسي که نشانه هاي مرگ را در خود مي بيند اگر نماز و روزه قضا دارد بايد وصيت کند که از مال خودش براي آنها اجير بگيرند بلکه اگر مال هم نداشته باشد ولي احتمال بدهد کسي بدون آنکه چيزي بگيرد آنها را انجام مي دهد باز هم واجب است وصيت نمايد، و اگر قضاي نماز و روزه او به تفصيلي که در بحث نماز قضا گفته شده بر پسر بزرگترش واجب باشد به او اطلاع دهد يا وصيت کند که براي او بجا آورند.
مسأله 2863 :
کسي که نشانه هاي مرگ را در خود مي بيند اگر مالي پيش کسي دارد يا در جايي پنهان کرده است که ورثه نمي دانند چنانچه به واسطه ندانستن حقشان از بين برود بايد به آنان اطلاع دهد و لازم نيست براي بچه هاي صغير خود قيم و سرپرست معين کند ولي در صورتي که بدون قيم حقوقشان تضييع مي شود بايد براي آنان قيم اميني معين نمايد.
مسأله 2864 :
وصي بايد عاقل و مورد اطمينان باشد. و اگر وصيت کننده مسلمان باشد چنانچه عمل به وصيت موجب استيلاء بر ورثه اي که در اين فرض طبعاً مسلمان خواهند بود باشد، لازم است مسلمان باشد و بنابر احتياط واجب وصي بايد بالغ باشد.
مسأله 2865 :
اگر کسي چند وصي براي خود معين کند، چنانچه اجازه داده باشد که هر کدام به تنهايي به وصيت عمل کنند. لازم نيست در انجام وصيت از يکديگر اجازه بگيرند و اگر اجازه نداده باشد، چه گفته باشد که همه با هم به وصيت عمل کنند، يا نگفته باشد، بايد با نظر يکديگر به وصيت عمل نمايند، و اگر حاضر نشوند که با يکديگر به وصيت عمل کنند، و در تشخيص مصلحت اختلاف داشته باشند در صورتي که تأخير و مهلت دادن باعث شود که عمل به وصيت معطّل بماند، مجتهد جامع الشرائط آنها را مجبور مي کند که تسليم نظر کسي شوند که طبق نظر وي صلاح را تشخيص مي دهد و اگر اطاعت نکنند، به جاي آنان ديگران را معين مي نمايد و اگر يکي از آنان قبول نکرد يک نفر ديگر را به جاي او تعيين مي نمايد.
مسأله 2866 :
اگر انسان از وصيت خود برگردد مثلا بگويد ثلث مالش را به کسي بدهند، بعد بگويد به او ندهند وصيت باطل مي شود، و اگر وصيت خود را تغيير دهد، مثل آن که قيمي براي بچه هاي خود معين کند بعد ديگري را به جاي او قيم نمايد، وصيت اولش باطل مي شود و بايد به وصيت دوم او عمل نمايند.
مسأله 2867 :
اگر کاري کند که معلوم شود از وصيت خود برگشته مثلا خانه اي را که وصيت کرده به کسي بدهند بفروشد، يا ديگري را براي فروش آن وکيل نمايد، وصيت باطل مي شود.
مسأله 2868 :
اگر وصيت کند چيز معيني را به کسي بدهند، بعد وصيت کند که نصف همان را به ديگري بدهند، بايد آن چيز را دو قسمت کنند و به هر کدام از آن دو نفر يک قسمت آن را بدهند.
مسأله 2869 :
اگر کسي در مرضي که به آن مرض مي ميرد، مقداري از مالش را به کسي ببخشد و وصيت کند که بعد از مردن او هم مقداري به کس ديگر بدهند، آنچه را که در حال زندگي بخشيده از اصل مال است و احتياج به اذن ورثه ندارد و چيزي را که وصيت کرده اگر زيادتر از ثلث باشد زيادي آن محتاج به اذن ورثه است.
مسأله 2870 :
اگر وصيت کند که ثلث مال او را نفروشند و عايدي آن را به مصرفي برسانند، بايد مطابق گفته او عمل نمايند.
مسأله 2871 :
اگر در مرضي که به آن مرض مي ميرد، بگويد مقداري به کسي بدهکار است، چنانچه متهم باشد که براي ضرر زدن به ورثه گفته است بايد مقداري را که معين کرده از ثلث او بدهند و اگر متهم نباشد يا دليل شرعي بر بدهکاري او اقامه شود، بايد از اصل مالش بدهند.
مسأله 2872 :
کسي که انسان وصيت مي کند چيزي به او بدهند بايد وجود داشته باشد، پس اگر وصيت کند به بچه اي که ممکن است فلان زن بزايد چيزي بدهند باطل است. ولي اگر وصيت کند به بچه اي که در شکم مادر است چيزي بدهند، اگر چه هنوز روح نداشته باشد، وصيت صحيح است، بنابر اين اگر زنده به دنيا آمد، بايد آنچه را که وصيت کرده به او بدهند، و اگر مرده به دنيا آمد، وصيت باطل مي شود و آنچه را که براي او وصيت کرده، ميان ورثه تقسيم مي شود.
مسأله 2873 :
اگر انسان بفهمد کسي او را وصي کرده، چنانچه به اطلاع وصيت کننده برساند که براي انجام وصيت او حاضر نيست، لازم نيست بعد از مردن او به وصيت عمل کند. ولي اگر پيش از مردن او نفهمد که او را وصي کرده، يا بفهمد و به او اطلاع ندهد که حاضر نيست به وصيت عمل کند، بايد وصيت او را انجام دهد و اگر وصي پيش از مرگ، موقعي ملتفت شود که مريض بواسطه شدّت مرض نتواند به ديگري وصيت کند، احتياط لازم آن است که وصيت را قبول نمايد.
مسأله 2874 :
اگر کسي که وصيت کرده بميرد، وصي نمي تواند ديگري را براي انجام کارهاي ميت معين کند و خود آن را انجام ندهد، ولي اگر بداند مقصود ميت اين نبوده که خود وصي آن کار را انجام دهد، بلکه مقصودش فقط انجام کار بوده، مي تواند ديگري را از طرف خود وکيل نمايد.
مسأله 2875 :
اگر کسي دو نفر را وصي کند که با هم به شرکت عمل کنند چنانچه يکي از آن دو بميرد، يا ديوانه، يا کافر شود، مجتهد جامع الشرائط يک نفر ديگر را به جاي او معين مي کند و اگر هر دو بميرند، يا ديوانه، يا کافر شوند، مجتهد جامع الشرائط دو نفر ديگر را معين مي کند.
مسأله 2876 :
اگر وصي نتواند به تنهايي کارهاي ميت را انجام دهد و نتواند براي خود کمک بگيرد مجتهد جامع الشرائط براي کمک او يک نفر ديگر را معين مي کند.
مسأله 2877 :
اگر مقداري از مال ميت در دست وصي تلف شود، چنانچه در
نگهداري آن کوتاهي کرده و يا تعدّي نموده، مثلا ميت وصيّت کرده است که فلان مقدار به فقراي فلان شهر بده و او مال را به شهر ديگر برده و در راه از بين رفته ضامن است بلکه اگر در بين راه هم تلف نشود ولي به فقراء شهري دهد که مورد وصيّت نبوده ضامن است امّا چنانچه کوتاهي نکرده و تعدّي هم ننموده ضامن نيست.
مسأله 2878 :
هر گاه انسان کسي را وصي کند و بگويد که اگر آن کس بميرد شخص ديگري وصي باشد، بعد از آن که وصي اول مُرد، وصي دوم بايد کارهاي ميت را انجام دهد.
مسأله 2879 :
حجي که بر ميت واجب است و بدهکاري و حقوقي را که مثل خمس و زکات و مظالم، ادا کردن آنها واجب مي باشد، بايد از اصل مال ميت بدهند، اگر چه ميت براي آنها وصيت نکرده باشد، ولي اگر وصيّت کرده که از مال معيّني پرداخت شود لازم است از همان مال بپردازند و چنانچه وافي نباشد باقيمانده را از اصل مال بپردازند.
مسأله 2880 :
اگر مال ميت از بدهي و حج واجب و حقوقي که مثل خمس و زکات و مظالم بر او واجب است زيادتر باشد، چنانچه وصيت کرده باشد که ثلث يا مقداري از ثلث را به مصرفي برسانند، بايد به وصيت او عمل کنند و اگر وصيت نکرده باشد، آنچه باقي مي ماند مال ورثه است.
مسأله 2881 :
اگر مصرفي را که ميت معين کرده، از ثلث مال او بيشتر باشد، وصيت او در بيشتر از ثلث در صورتي صحيح است که ورثه حرفي بزنند، يا کاري کنند که معلوم شود وصيت را اجازه داده اند و تنها راضي بودن آنان کافي نيست. و اگر مدتي بعد از مردن او هم اجازه بدهند صحيح است. و چنانچه بعضي از ورثه اجازه و بعضي ردّ نمايند وصيّت فقط در حصّه آنهايي که اجازه نموده اند صحيح و نافذ است.
مسأله 2882 :
اگر مصرفي را که ميت معين کرده، از ثلث مال او بيشتر باشد، و پيش از مردن او ورثه اجازه بدهند که وصيت او عملي شود، بعد از مردن او نمي توانند از اجازه خود برگردند.
مسأله 2883 :
اگر به واجبات مالي مثل خمس و زکات واجب و حج واجب يا بدهي خود وصيت کند، از اصل مال ميت برداشته مي شود مگر اين که تصريح کند که اين موارد را از ثلث بدهند که در اين صورت از ثلث حساب مي شود ولي اگر ثلث وافي به جميع واجبات مالي نبود از اصل مال داده مي شود تا تمام واجبات مالي اداء شود.
مسأله 2884 :
اگر وصيت به واجب و مستحب بکند امور واجب مقدم مي شود و اگر از ثلث باقي ماند صرف امور مستحبه مي شود.
مسأله 2885 :
اگر به چند امر واجب و مستحب به ترتيب وصيت کرده باشد اوّل واجبات پرداخت مي شود ولي اگر از جانب ميت در امور واجب ترتيب معين شده، بايد رعايت شود.
مسأله 2886 :
اگر وصيت کند که بدهي او را بدهند و براي نماز و روزه او اجير بگيرند و کار مستحبي هم انجام دهند چنانچه وصيت نکرده باشد که اينها را از ثلث بدهند، بايد بدهي او را از اصل مال بدهند و اگر چيزي زياد آمد، ثلث آن را به مصرف نماز و روزه و کارهاي مستحبي که معين کرده برسانند و در صورتي که ثلث کافي نباشد، پس اگر ورثه اجازه بدهند بايد طبق وصيت عمل شود و اگر اجازه ندهند، بايد نماز و روزه را از ثلث بدهند و اگر چيزي زياد آمد به مصرف کار مستحبي که معين کرده برسانند.
مسأله 2887 :
اگر کسي بگويد من وصي ميتم که مال او را به مصرفي برسانم، يا ميت مرا قيّم بچه هاي خود قرار داده، در صورتي بايد حرف او را قبول کرد که از گفته او يقين يا اطمينان حاصل شود يا دو مرد عادل گفته او را تصديق نمايند.
مسأله 2888 :
اگر وصيت کند چيزي به کسي بدهند و آن کس پيش از آن که قبول کند يا رد نمايد بميرد، تا وقتي ورثه او وصيت را رد نکرده اند مي توانند آن چيز را قبول نمايند ولي اين در صورتي است که وصيت کننده از وصيت خود برنگردد و گر نه حقّي به آن چيز ندارند.