احکام وصیت (آیت الله محمد فاضل لنکرانی (ره))

احکام وصیت (آیت الله محمد فاضل لنکرانی (ره))

احکام وصيت

مسأله 2854 :

وصيت آن است که انسان سفارش کند بعد از مرگش براى او کارهائى انجام دهند، يا بگويد بعد از مرگش چيزى از مال او ملک کسى باشد، يا براى اولاد خود و کسانى که اختيار آنان با اوست قيم و سرپرست معين کند و کسى را که به او وصيت مى کنند وصى مى گويند.

مسأله 2855 :

کسى که مى خواهد وصيت کند با اشاره اى که مقصودش را بفهماند مى تواند وصيت کند اگر چه لال نباشد.

مسأله 2856 :

اگر نوشته اى به امضاء يا مهر ميت ببينند چنانچه مقصود او را بفهماند و معلوم باشد که براى وصيت کردن نوشته بايد مطابق آن عمل کنند.

مسأله 2857 :

کسى که وصيت مى کند بايد عاقل و بالغ باشد ولى بچّه اى که خوب و بد را تميز مى دهد اگر براى کار خوبى مثل ساختن مسجد و آب انبار و پل وصيت کند صحيح مى باشد و بايد از روى اختيار وصيت کند و نيز وصيت کننده بايد در حال بالغ شدن سفيه نباشد ولى وصيت او صحيح است خصوصاً اگر در امور معروف و کارهاى خير باشد.

مسأله 2858 :

کسى که از روى عمد مثلا زخمى به خود زده يا سمى خورده است که بواسطه آن يقين يا گمان به مردن او پيدا شود اگر وصيت کند که مقدارى از مال او را به مصرفى برسانند، صحيح نيست.

[490]

مسأله 2859 :

اگر انسان وصيت کند که چيزى به کسى بدهند در صورتى آن کس آن چيز را مالک مى شود که أن را قبول کند، ولى اظهر آن است که عدم رد وصيت کافى است زيرا که ردّ، مانع از منجّز شدن وصيّت است اگر چه در حال زنده بودن وصيّت کننده باشد.

مسأله 2860 :

وقتى انسان نشانه هاى مرگ را در خود ديد بايد فوراً امانت هاى مردم را به صاحبانش برگرداند و اگر به مردم بدهکار است و موقع دادن آن بدهى رسيده بايد بدهد و اگر خودش نمى تواند بدهد يا موقع دادن بدهى او نرسيده بايد وصيت کند و بر وصيت شاهد بگيرد ولى اگر بدهى او معلوم باشد و اطمينان دارد که ورثه مى پردازند وصيت کردن لازم نيست.

مسأله 2861 :

کسى که نشانه هاى مرگ را در خود مى بيند اگر خمس و زکات و مظالم بدهکار است بايد فوراً بدهد و اگر نمى تواند; چنانچه از خودش مال دارد يا احتمال مى دهد کسى آنها را ادا نمايد; و يا از هر راه ديگر که فراغ ذمه براى او حاصل شود بايد وصيت کند، و همچنين است اگر حج بر او واجب باشد.

مسأله 2862 :

کسى که نشانه هاى مرگ را در خود مى بيند اگر نماز و روزه قضا دارد بايد وصيت کند که از مال خودش براى آنها اجير بگيرند بلکه اگر مال هم نداشته باشد ولى احتمال بدهد کسى بدون آنکه چيزى بگيرد آنها را انجام مى دهد باز هم واجب است وصيت نمايد، و اگر قضاى نماز و روزه او به تفصيلى که در بحث نماز قضا گفته شده بر پسر بزرگترش واجب باشد به او اطلاع دهد يا وصيت کند که براى او بجا آورند.

مسأله 2863 :

کسى که نشانه هاى مرگ را در خود مى بيند اگر مالى پيش کسى دارد يا در جايى پنهان کرده است که ورثه نمى دانند چنانچه به واسطه ندانستن حقشان از بين برود بايد به آنان اطلاع دهد و لازم نيست براى بچه هاى صغير خود قيم و سرپرست معين کند ولى در صورتى که بدون قيم حقوقشان تضييع مى شود بايد براى آنان قيم امينى معين نمايد.

مسأله 2864 :

وصى بايد عاقل و مورد اطمينان باشد. و اگر وصيت کننده مسلمان باشد چنانچه عمل به وصيت موجب استيلاء بر ورثه اى که در اين فرض طبعاً مسلمان خواهند بود باشد، لازم است مسلمان باشد و بنابر احتياط واجب وصىّ بايد بالغ باشد.

[491]

مسأله 2865 :

اگر کسى چند وصى براى خود معين کند، چنانچه اجازه داده باشد که هر کدام به تنهايى به وصيت عمل کنند. لازم نيست در انجام وصيت از يکديگر اجازه بگيرند و اگر اجازه نداده باشد، چه گفته باشد که همه با هم به وصيت عمل کنند، يا نگفته باشد، بايد با نظر يکديگر به وصيت عمل نمايند، و اگر حاضر نشوند که با يکديگر به وصيت عمل کنند، و در تشخيص مصلحت اختلاف داشته باشند در صورتى که تأخير و مهلت دادن باعث شود که عمل به وصيت معطّل بماند، مجتهد جامع الشرائط آنها را مجبور مى کند که تسليم نظر کسى شوند که طبق نظر وى صلاح را تشخيص مى دهد و اگر اطاعت نکنند، به جاى آنان ديگران را معين مى نمايد و اگر يکى از آنان قبول نکرد يک نفر ديگر را به جاى او تعيين مى نمايد.

مسأله 2866 :

اگر انسان از وصيت خود برگردد مثلا بگويد ثلث مالش را به کسى بدهند، بعد بگويد به او ندهند وصيت باطل مى شود، و اگر وصيت خود را تغيير دهد، مثل آن که قيمى براى بچه هاى خود معين کند بعد ديگرى را به جاى او قيم نمايد، وصيت اولش باطل مى شود و بايد به وصيت دوم او عمل نمايند.

مسأله 2867 :

اگر کارى کند که معلوم شود از وصيت خود برگشته مثلا خانه اى را که وصيت کرده به کسى بدهند بفروشد، يا ديگرى را براى فروش آن وکيل نمايد، وصيت باطل مى شود.

مسأله 2868 :

اگر وصيت کند چيز معينى را به کسى بدهند، بعد وصيت کند که نصف همان را به ديگرى بدهند، بايد آن چيز را دو قسمت کنند و به هر کدام از آن دو نفر يک قسمت آن را بدهند.

مسأله 2869 :

اگر کسى در مرضى که به آن مرض مى ميرد، مقدارى از مالش را به کسى ببخشد و وصيت کند که بعد از مردن او هم مقدارى به کس ديگر بدهند، آنچه را که در حال زندگى بخشيده از اصل مال است و احتياج به اذن ورثه ندارد و چيزى را که وصيت کرده اگر زيادتر از ثلث باشد زيادى آن محتاج به اذن ورثه است.

مسأله 2870 :

اگر وصيت کند که ثلث مال او را نفروشند و عايدى آن را به مصرفى برسانند، بايد مطابق گفته او عمل نمايند.

[492]

مسأله 2871 :

اگر در مرضى که به آن مرض مى ميرد، بگويد مقدارى به کسى بدهکار است، چنانچه متهم باشد که براى ضرر زدن به ورثه گفته است بايد مقدارى را که معين کرده از ثلث او بدهند و اگر متهم نباشد يا دليل شرعى بر بدهکارى او اقامه شود، بايد از اصل مالش بدهند.

مسأله 2872 :

کسى که انسان وصيت مى کند چيزى به او بدهند بايد وجود داشته باشد، پس اگر وصيت کند به بچه اى که ممکن است فلان زن بزايد چيزى بدهند باطل است. ولى اگر وصيت کند به بچه اى که در شکم مادر است چيزى بدهند، اگر چه هنوز روح نداشته باشد، وصيت صحيح است، بنابر اين اگر زنده به دنيا آمد، بايد آنچه را که وصيت کرده به او بدهند، و اگر مرده به دنيا آمد، وصيت باطل مى شود و آنچه را که براى او وصيت کرده، ميان ورثه تقسيم مى شود.

مسأله 2873 :

اگر انسان بفهمد کسى او را وصى کرده، چنانچه به اطلاع وصيت کننده برساند که براى انجام وصيت او حاضر نيست، لازم نيست بعد از مردن او به وصيت عمل کند. ولى اگر پيش از مردن او نفهمد که او را وصى کرده، يا بفهمد و به او اطلاع ندهد که حاضر نيست به وصيت عمل کند، بايد وصيت او را انجام دهد و اگر وصى پيش از مرگ، موقعى ملتفت شود که مريض بواسطه شدّت مرض نتواند به ديگرى وصيت کند، احتياط لازم آن است که وصيت را قبول نمايد.

مسأله 2874 :

اگر کسى که وصيت کرده بميرد، وصى نمى تواند ديگرى را براى انجام کارهاى ميت معين کند و خود آن را انجام ندهد، ولى اگر بداند مقصود ميت اين نبوده که خود وصى آن کار را انجام دهد، بلکه مقصودش فقط انجام کار بوده، مى تواند ديگرى را از طرف خود وکيل نمايد.

مسأله 2875 :

اگر کسى دو نفر را وصى کند که با هم به شرکت عمل کنند چنانچه يکى از آن دو بميرد، يا ديوانه، يا کافر شود، مجتهد جامع الشرائط يک نفر ديگر را به جاى او معين مى کند و اگر هر دو بميرند، يا ديوانه، يا کافر شوند، مجتهد جامع الشرائط دو نفر ديگر را معين مى کند.

مسأله 2876 :

اگر وصى نتواند به تنهايى کارهاى ميت را انجام دهد و نتواند براى خود کمک بگيرد مجتهد جامع الشرائط براى کمک او يک نفر ديگر را معين مى کند.

مسأله 2877 :

اگر مقدارى از مال ميت در دست وصى تلف شود، چنانچه در

[493]

نگهدارى آن کوتاهى کرده و يا تعدّى نموده، مثلا ميت وصيّت کرده است که فلان مقدار به فقراى فلان شهر بده و او مال را به شهر ديگر برده و در راه از بين رفته ضامن است بلکه اگر در بين راه هم تلف نشود ولى به فقراء شهرى دهد که مورد وصيّت نبوده ضامن است امّا چنانچه کوتاهى نکرده و تعدّى هم ننموده ضامن نيست.

مسأله 2878 :

هر گاه انسان کسى را وصى کند و بگويد که اگر آن کس بميرد شخص ديگرى وصى باشد، بعد از آن که وصى اول مُرد، وصى دوم بايد کارهاى ميت را انجام دهد.

مسأله 2879 :

حجى که بر ميت واجب است و بدهکارى و حقوقى را که مثل خمس و زکات و مظالم، ادا کردن آنها واجب مى باشد، بايد از اصل مال ميت بدهند، اگر چه ميت براى آنها وصيت نکرده باشد، ولى اگر وصيّت کرده که از مال معيّنى پرداخت شود لازم است از همان مال بپردازند و چنانچه وافى نباشد باقيمانده را از اصل مال بپردازند.

مسأله 2880 :

اگر مال ميت از بدهى و حج واجب و حقوقى که مثل خمس و زکات و مظالم بر او واجب است زيادتر باشد، چنانچه وصيت کرده باشد که ثلث يا مقدارى از ثلث را به مصرفى برسانند، بايد به وصيت او عمل کنند و اگر وصيت نکرده باشد، آنچه باقى مى ماند مال ورثه است.

مسأله 2881 :

اگر مصرفى را که ميت معين کرده، از ثلث مال او بيشتر باشد، وصيت او در بيشتر از ثلث در صورتى صحيح است که ورثه حرفى بزنند، يا کارى کنند که معلوم شود وصيت را اجازه داده اند و تنها راضى بودن آنان کافى نيست. و اگر مدتى بعد از مردن او هم اجازه بدهند صحيح است. و چنانچه بعضى از ورثه اجازه و بعضى ردّ نمايند وصيّت فقط در حصّه آنهايى که اجازه نموده اند صحيح و نافذ است.

مسأله 2882 :

اگر مصرفى را که ميت معين کرده، از ثلث مال او بيشتر باشد، و پيش از مردن او ورثه اجازه بدهند که وصيت او عملى شود، بعد از مردن او نمى توانند از اجازه خود برگردند.

مسأله 2883 :

اگر به واجبات مالى مثل خمس و زکات واجب و حج واجب يا

[494]

بدهى خود وصيت کند، از اصل مال ميت برداشته مى شود مگر اين که تصريح کند که اين موارد را از ثلث بدهند که در اين صورت از ثلث حساب مى شود ولى اگر ثلث وافى به جميع واجبات مالى نبود از اصل مال داده مى شود تا تمام واجبات مالى اداء شود.

مسأله 2884 :

اگر وصيت به واجب و مستحب بکند امور واجب مقدم مى شود و اگر از ثلث باقى ماند صرف امور مستحبه مى شود.

مسأله 2885 :

اگر به چند امر واجب و مستحب به ترتيب وصيت کرده باشد اوّل واجبات پرداخت مى شود ولى اگر از جانب ميت در امور واجب ترتيب معين شده، بايد رعايت شود.

مسأله 2886 :

اگر وصيت کند که بدهى او را بدهند و براى نماز و روزه او اجير بگيرند و کار مستحبى هم انجام دهند چنانچه وصيت نکرده باشد که اينها را از ثلث بدهند، بايد بدهى او را از اصل مال بدهند و اگر چيزى زياد آمد، ثلث آن را به مصرف نماز و روزه و کارهاى مستحبى که معين کرده برسانند و در صورتى که ثلث کافى نباشد، پس اگر ورثه اجازه بدهند بايد طبق وصيت عمل شود و اگر اجازه ندهند، بايد نماز و روزه را از ثلث بدهند و اگر چيزى زياد آمد به مصرف کار مستحبى که معين کرده برسانند.

مسأله 2887 :

اگر کسى بگويد من وصى ميتم که مال او را به مصرفى برسانم، يا ميت مرا قيّم بچه هاى خود قرار داده، در صورتى بايد حرف او را قبول کرد که از گفته او يقين يا اطمينان حاصل شود يا دو مرد عادل گفته او را تصديق نمايند.

مسأله 2888 :

اگر وصيت کند چيزى به کسى بدهند و آن کس پيش از آن که قبول کند يا رد نمايد بميرد، تا وقتى ورثه او وصيت را رد نکرده اند مى توانند آن چيز را قبول نمايند ولى اين در صورتى است که وصيت کننده از وصيت خود برنگردد و گر نه حقّى به آن چيز ندارند.

[495]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS