احکام وصيّت
مسأله 2710 :
وصيّت آن است که انسان سفارش کند بعد از مرگش براي او کارهائي انجام دهند يا بگويد بعد از مرگش چيزي از مال او ملک کسي باشد يا ملک کسي بکنند يا براي اولاد خود وکساني که اختيار آنان با اوست قيّم وسرپرست معيّن کند يا حقّ جعل قيّم بعد از خودش را داشته باشد و کسي را که به او وصيّت ميکند وصيّ ميگويند.
مسأله 2711 :
کسي که نميتواند حرف بزند، اگر با اشاره مقصود خود را بفهماند، براي هر کاري ميتواند وصيّت کند و کسي هم که ميتواند حرف بزند، اگر در کارهاي کوچک وکم ارزش با اشارهاي که مقصودش را بفهماند وصيّت کند صحيح است بلکه در کارهاي بزرگ هم مثل آن که بخواهد وصيّت کند مبلغ زيادي به کسي بدهند اگر اشاره او دلالت بر مقصودش بکند، کفايت ميکند.
مسأله 2712 :
اگر نوشتهاي به امضاء يا مهر ميّت ببينند، چنانچه مقصود او را بفهماند ومعلوم باشد که براي وصيّت کردن نوشته، بايد مطابق آن عمل کنند بلکه اگر بدانند مقصودش وصيّت کردن نبوده وچيزهائي را نوشته است که بعداً مطابق آن وصيّت کند، احتياط مستحبّ آن است که به آن عمل نمايند.
مسأله 2713 :
کسي که وصيّت ميکند بايد بالغ وعاقل باشد و از روي اختيار وصيّت کند و نيز بايد سفيه نباشد يعني مال خود را در کارهاي بيهوده مصرف نکند و همچنين است مفلس.
مسأله 2714 :
کسي که از روي عمد مثلاً زخمي بخود زده يا سمي خورده است که به واسطه آن، يقين يا گمان به مردن او پيدا ميشود، اگر وصيّت کند که مقداري از مال او را به مصرف برسانند، صحيح نيست مگر آن که وصيّتش مال قبل از اين کار باشد.
مسأله 2715 :
اگر انسان وصيّت کند که چيزي به کسي بدهند در صورتي آنکس آن چيز را مالک ميشود که بعد از مردن وصيّت کننده يا در زمان زنده بودن او وصيّت را رد نکند.
مسأله 2716 :
وقتي انسان نشانههاي مرگ را در خود ديد، بايد فوراً امانتهاي مردم را به صاحبانش برگرداند اگر چنانچه احتمال ميدهد که بعد از مرگش خطري بر امانتهاي مردم باشد و اگر به مردم بدهکار است وموقع دادن آن بدهي رسيده بايد بدهد و اگر خودش نميتواند بدهد، يا موقع دادن بدهي او نرسيده يا صاحبانش به تأخير بدهي راضي باشند بايد وصيّت کند وبر وصيّت شاهد بگيرد، ولي اگر بدهي او معلوم باشد، وصيّت کردن لازم نيست اگر ورثه مورد اطمينان است که بدهي را ميدهند والاّ بايد براي ردّ کردن آن وصيّ تعيين کند.
مسأله 2717 :
کسي که نشانههاي مرگ را در خود ميبيند اگر خمس وزکاة ومظالم بدهکار است، بايد فوراً بدهد و اگر نميتواند بدهد، چنانچه از خودش مال دارد يا احتمال ميدهد کسي آنها را ادا نمايد، بايد وصيّت کند و همچنين است اگر حجّ بر او واجب باشد.
مسأله 2718 :
کسي که نشانههاي مرگ را در خود ميبيند، اگر نماز وروزه قضا دارد، بايد وصيّت کند که از مال خودش براي آنها اجير بگيرند، بلکه اگر مال نداشته باشد ولي احتمال بدهد کسي بدون آن که چيزي بگيرد آنها را انجام ميدهد، بازهم واجب است وصيّت نمايد و اگر قضاي نماز وروزه او به تفصيلي که در کتاب صلاة وصوم گفته شد، بر پسر بزرگش واجب باشد، بايد به او اطلاع دهد يا وصيّت کند که براي او بجا آورند.
مسأله 2719 :
کسي که نشانههاي مرگ را در خود ميبيند، اگر مالي پيش کسي دارد يا در جايي پنهان کرده است که ورثه نميدانند، چنانچه به واسطه ندانستن حقّشان از بين برود، بايد به آنان اطلاع دهد ولازم نيست براي بچههاي صغير خود قيّم وسرپرست معيّن کند، ولي در صورتي که بدون قيّم مالشان از بين ميرود، يا خودشان ضايع ميشوند، بايد براي آنان قيّم اميني معيّن نمايد.
مسأله 2720 :
وصي بايد مسلمان وبالغ وعاقل ومورد اطمينان باشد.
مسأله 2721 :
اگر کسي چند وصـي براي خـود معيّن کند، چنانچه اجـازه داده باشد که هرکدام به تنهايي به وصيّت عمل کنند، لازم نيست در انجام وصيّت از يکديگر اجازه بگيرند و اگر اجازه نداده باشد، چه گفته باشد که هر دو باهم به وصيّت عمل کنند يا نگفته باشد، بايد با نظر يکديگر به وصيّت عمل نمايند و اگر حاضر نشوند که با يکديگر به وصيّت عمل کنند، حاکم شرع آنها را مجبور ميکند و اگر اطاعت نکنند به جاي آنان ديگران رامعيّن مينمايد.
مسأله 2722 :
اگر انسان از وصيّت خود برگردد مثلاً بگويد ثلث مالش را به کسي بدهند، بعد بگويد به او ندهند وصيّت باطل ميشود و اگر وصيّت خود را تغيير دهد مثل آن که قيّمي براي بچههاي خود معيّن کند بعد ديگري را بهجاي او قيّم نمايد، وصيّت اوّلش باطل ميشود و بايد به وصيّت دوم او عمل نمايند.
مسأله 2723 :
اگر کاري کند که معلوم شود از وصيّت خود برگشته مثلاً خانه را که وصيّت کرده به کسي بدهند بفروشد، يا ديگري را براي فروش آن وکيل نمايد، وصيّت باطل ميشود.
مسأله 2724 :
اگر وصيّت کند چيز معيّني را به کسي بدهند، بعد وصيّت کند که نصف همان را به ديگري بدهند، بايد آن چيز را دو قسمت کنند و به هرکدام از آن دو نفر يک قسمت آن را بدهند.
مسأله 2725 :
اگر کسي در مرضي که به آن مرض ميميرد، مقداري از مالش را به کسي ببخشد بخشيدن او از اصل مال حساب ميشود پس اگر زيادتر از ثلث باشد بستگي به اجازه ورثه ندارد، و اگر وصيّت کند که بعد از مردن او مقداري به کسي بدهند، چنانچه اين مقدار بيشتر از ثلث نباشد يا اگر بيشتر است ورثه اجازه بدهند که گفته او عملي شود، بايد به آنچه گفته شد عمل کنند و اگر اين مقدار بيشتر از ثلث باشد وورثه هم اجازه ندهند، بايد به مقدار ثلث به کسي که وصيّت براي او کرده بدهند.
مسأله 2726 :
اگر وصيّت کند که ثلث مال او را نفروشند وعايدي آن را به مصرف برسانند، بايد مطابق گفته او عمل نمايند.
مسأله 2727 :
اگر در مرضي که به آن مرض ميميرد، بگويد مقداري به کسي بدهکارم، چنانچه متهم باشد که براي ضرر زدن به ورثه گفته است، بايد مقداري را که معيّن کرده از ثلث او بدهند و اگر متهم نباشد و کسي هم منکر گفته او نشود، بايد از اصل مالش بدهند.
مسأله 2728 :
کسي را که انسان وصيّت ميکند که چيزي به او بدهند بايد وجود داشته باشد، پس اگر وصيّت کند به بچهاش که ممکن است فلان زن حامله شود چيزي بدهند، باطل است ولي اگر وصيّت کند به بچهاي که در شکم مادر است چيزي بدهند اگرچه هنوز روح نداشته باشد، وصيّت صحيح است پس اگر زنده به دنيا آمد بايد آنچه را که وصيّت کرده به او بدهند و اگر مرده به دنيا آمد، وصيّت باطل ميشود و آنچه را که براي او وصيّت کرده، ورثه ميان خودشان قسمت ميکنند.
مسأله 2729 :
اگر انسان بفهمد کسي او را وصي کرده چنانچه به اطلاع وصيّت کننده برساند که براي انجام وصيّت او حاضر نيست، لازم نيست بعد از مردن او به وصيّت عمل کند ولي اگر پيش از مردن او نفهمد که او را وصي کرده، يا بفهمد و به او اطلاع ندهد که براي عمل کردن به وصيّت حاضر نيست در صورتي که مشقّت نداشته باشد، بايد وصيّت او را انجام دهد و نيز اگر وصي پيش از مرگ، موقعي ملتفت شود که مريض به واسطه شدّت مرض نتواند به ديگري وصيّت کند بنابر احتياط واجب بايد وصيّت را قبول نمايد.
مسأله 2730 :
اگر کسي که وصيّت کرده بميرد، وصي نميتواند ديگري را براي انجام کارهاي ميّت معيّن کند وخود را از کار کناره وعزل نمايد، ولي وصيّ ميتواند کسي ديگر را وکيل براي انجام کارهاي ميّت بنمايد اگر مصلحت ميّت اقتضا کند وکالت ديگري را يا اين که کارهاي ميّت را به کسي ديگر تفويض نمايد که ديگري انجام دهد، اشکالي ندارد.
مسأله 2731 :
اگر کسي دو نفر را وصي کند، چنانچه يکي از آن دو بميرد يا ديوانه يا کافر شود، حاکم شرع يک نفر ديگر را به جاي او معيّن ميکند و اگر هردو بميرند يا کافر شوند، حاکم شرع دو نفر ديگر را معيّن ميکند ولي اگر يکنفر بتواند وصيّت را عملي کند، معيّن کردن دو نفر لازم نيست.
مسأله 2732 :
اگر وصي نتواند به تنهايي کارهاي ميّت را انجام دهد، حاکم شرع براي کمک او يک نفر ديگر را معيّن ميکند.
مسأله 2733 :
اگر مقداري از مال ميّت در دست وصي تلف شود، چنانچه در نگهداري آن کوتاهي کرده و يا تعدّي نموده، مثلاً ميّت وصيّت کرده است که فلان مقدار به فقراي فلان شهر بده و او مال را به شهر ديگر برده و درراهاز بين رفته ضامن است و اگر کوتاهي نکرده وتعدّي هم ننموده ضامننيست.
مسأله 2734 :
هرگاه انسان کسي را وصي کند و بگويد که اگر آنکس بميرد فلاني وصي باشد، بعد از آن که وصيّ اوّل مرد، وصيّ دوم بايد کارهاي ميّت را انجام دهد.
مسأله 2735 :
حجّي که بر ميّت واجب است وبدهکاري وحقوقي را که مثل خمس وزکاة ومظالم ادا کردن آنها واجب ميباشد بايد از اصل مال ميّت بدهند، اگرچه ميّت بر آنها وصيّت نکرده باشد.
مسأله 2736 :
اگر مال ميّت از بدهي وحجّ واجب وحقوقي که مثل خمس وزکاة ومظالم بر او واجب است زياد بيايد، چنانچه وصيّت کرده باشد که ثلث يا مقداري از ثلث را به مصرفي برسانند، بايد به وصيّت او عمل کنند و اگر وصيّت نکرده باشد، آنچه ميماند مال ورثه است.
مسأله 2737 :
اگر مصرفي را که ميّت معيّن کرده از ثلث مال او بيشتر باشد، وصيّت او در بيشتر از ثلث در صورتي صحيح است که ورثه حرفي بزنند، يا کاري کنند که معلوم شود عملي شدن وصيّت را اجازه دادهاند وتنها راضيبودن آنان کافي نيست، و اگر مدّتي بعد از مردن او هم اجازه بدهند صحيح است.
مسأله 2738 :
اگر مصرفي را که ميّت معيّن کرده، از ثلث مال او بيشتر باشد و پيش از مردن او ورثه اجازه بدهند که وصيّت او عملي شود، بعد از مردن او نميتوانند از اجازه خود برگردند.
مسأله 2739 :
اگر وصيّت کند که از ثلث مال او خمس وزکاة يا بدهي ديگر او را بدهند وبراي نماز وروزه او اجير بگيرند وکار مستحبّي هم مثل اطعام به فقرا انجام دهند، بايد اوّل بدهي او را از ثلث بدهند و اگر چيزي زياد آمد براي نماز وروزه او اجير بگيرند و اگر از آن هم زياد آمد به مصرف کار مستحبّي که معيّن کرده برسانند و چنانچه ثلث مال او فقط به اندازه بدهي او باشد، ورثه هم اجازه ندهند که بيشتر ازثلث مال مصرف شود، وصيّت براي نماز وروزه و کارهاي مستحبّي باطل است.
مسأله 2740 :
اگر وصيّت کند که بدهي او را بدهند وبراي نماز وروزه او اجير بگيرند وکار مستحبّي هم انجام دهند، چنانچه وصيّت نکرده باشد که اينها را از ثلث بدهند، بايد بدهي او را از اصل مال بدهند و اگر چيزي زياد آمد ثلث آن را به مصرف نماز وروزه و کارهاي مستحبّي که معيّن کرده برسانند و در صورتي که ثلث کافي نباشد پس اگر ورثه اجازه بدهند، بايد وصيّت او عملي شود و اگر اجازه ندهند، بايد نماز وروزه او را از ثلث بدهند و اگر چيزي زياد آمد به مصرف کار مستحبّي که معيّن کرده برسانند.
مسأله 2741 :
اگر کسي بگويد که ميّت وصيّت کرده فلان مبلغ به من بدهند، چنانچه دو مرد عادل گفته او را تصديق کنند، يا قسم بخورد ويک مرد عادل هم گفته او را تصديق نمايد، يا يک مرد عادل ودو زن عادله يا چهار زن عادله به گفته او شهادت دهند بايد مقداري را که ميگويد به او بدهند، و اگر يک زن عادله شهادت دهد، بايد يک چهارم چيزي را که مطالبه ميکند به او بدهند، و اگر دو زن عادله شهادت دهند، نصف آن را و اگر سه زن عادله شهادت دهند، بايد سه چهارم آن را به او بدهند و نيز اگر دو مرد کافر ذمّي که در دين خود عادل باشند گفته او را تصديق کنند، در صورتي که ميّت ناچار بوده است که وصيّت کند و مرد و زن عادلي هم در موقع وصيّت نبوده، بايد چيزي را که مطالبه ميکند به او بدهند.
مسأله 2742 :
اگر کسي بگويد من وصيّ ميّتم که مال او را به مصرفي برسانم يا ميّت را قيّم بچههاي خود قرار داده، در صورتي بايد حرف او را قبول کرد که دو مرد عادل گفته او را تصديق نمايند.
مسأله 2743 :
اگر وصيّت کند چيزي به کسي بدهند و آنکس پيش از آن که قبول کند يا ردّ نمايد بميرد، تا وقتي ورثه او وصيّت را ردّ نکردهاند، ميتوانند آن چيز را قبول نمايند ولي در صورتي است که وصيّت کننده از وصيّت خود برنگردد وگرنه حقّي به آن چيز ندارند.