نصـاب طلا
مسأله 1904 :
طلا دو نصاب دارد: نصاب اول آن بيست مثقال شرعى است که هر مثقال آن 18 نخود است، پس وقتى طلا به بيست مثقال شرعى که پانزده مثقال معمولى است برسد، اگر شرائط ديگر را هم که گفته شد داشته باشد، انسان بايد چهل يک آنرا که نُه نخود مى شود از بابت زکات بدهد، و اگر به اين مقدار نرسد زکات آن واجب نيست. و نصاب دوم آن چهار مثقال شرعى است که سه مثقال معمولى مى شود يعنى اگر سه مثقال به پانزده مثقال اضافه شود، بايد زکات تمام 18 مثقال را از قرار چهل يک بدهد، و اگر کمتر از سه مثقال اضافه شود فقط بايد زکات 15 مثقال آنرا بدهد و زيادى آن زکات ندارد، و همچنين است هر چه بالا رود. يعنى اگر سه مثقال اضافه شود، بايد زکات تمام آنها را بدهد و اگر کمتر اضافه شود، مقدارى که اضافه شده زکات ندارد.
نصـاب نقره
مسأله 1905 :
نقره دو نصاب دارد: نصاب اول آن 105 مثقال معمولى است که اگر نقره به 105 مثقال برسد و شرائط ديگر را هم که گفته شد داشته باشد، انسان بايد چهل يک آنرا که 2 مثقال و 15 نخود است از بابت زکات بدهد، و اگر به اين مقدار نرسد، زکات آن واجب نيست. و نصاب دوم آن 21 مثقال است، يعنى اگر 21 مثقال به 105 مثقال اضافه شود، بايد زکات تمام 126 مثقال را به طورى که گفته شد بدهد، و اگر کمتر از 21 مثقال اضافه شود فقط بايد زکات 105 مثقال آنرا بدهد و زيادى آن زکات ندارد، و همچنين است هر چه بالا رود، يعنى اگر 21 مثقال اضافه شود، بايد زکات تمام آنها را بدهد و اگر کمتر اضافه شود مقدارى که اضافه شده و کمتر از 21 مثقال است زکات ندارد. بنابراين اگر انسان چهل يک هر چه طلا و نقره دارد بدهد، زکاتى را که بر او واجب بوده داده و گاهى هم بيشتر از مقدار واجب داده است، مثلاً کسى که 110 مثقال نقره دارد، اگر چهل يک آنرا بدهد، زکات 105 مثقال آنرا که واجب بوده داده، و مقدارى هم براى 5 مثقال آن داده که واجب نبوده است.
مسأله 1906 :
کسى که طلا يا نقره او به اندازه نصاب است، اگر چه زکات آنرا داده باشد، تا وقتى از نصاب اول کم نشده، همه سال بايد زکات آنرا بدهد.
مسأله 1907 :
زکات طلا و نقره در صورتى واجب مى شود که آنرا سکه زده باشند، و معامله با آن رايج باشد و اگر سکه آن از بين هم رفته باشد، بايد زکات آنرا بدهند. و همچنين است بنابر احتياط واجب اگر سکه معاملى آن باقى ولکن فعلاً از رواج افتاده باشد و براى زينت بکار نرفته باشد.
مسأله 1908 :
طلا و نقره سکه دارى که زنها براى زينت بکار مى برند، در صورتى که معامله با آن رايج باشد، زکات آن واجب است بنابر احتياطى که ترک آن سزاوار نيست.
مسأله 1909 :
کسى که طلا و نقره دارد، اگر هيچکدام آنها به اندازه نصاب اول نباشد مثلاً 104 مثقال نقره و 14 مثقال طلا داشته باشد، زکات بر او واجب نيست.
مسأله 1910 :
چنانکه سابقاً گفته شد زکات طلا و نقره در صورتى واجب مى شود که انسان يازده ماه مالک مقدار نصاب باشد، و اگر در بين يازده ماه، طلا و نقره او از نصاب اول کمتر شود، زکات بر او واجب نيست.
مسأله 1911 :
اگر در بين يازده ماه طلا و نقره اى را که دارد با طلا يا نقره يا چيز ديگر عوض نمايد يا آنها را آب کند، زکات بر او واجب نيست. ولى اگر براى فرار از دادن زکات اين کارها را بکند، احتياط مستحب آنست که زکات را بدهد.
مسأله 1912 :
اگر در ماه دوازدهم پول طلا و نقره را آب کند، بايد زکات آنها را بدهد، و چنانچه به واسطه آب کردن، وزن يا قيمت آنها کم شود، بايد زکاتى را که پيش از آب کردن بر او واجب بوده بدهد.
مسأله 1913 :
اگر طلا و نقره اى که دارد خوب و بد داشته باشد مى تواند زکات هر کدام از خوب و بد را از خود آن بدهد، ولى بهتر است زکات همه آنها را از طلا و نقره خوب بدهد.
مسأله 1914 :
طلا و نقره اى که بيشتر از اندازه معمول فلز ديگر دارد اگر خالص آن به اندازه نصاب که مقدار آن گفته شد برسد، انسان بايد زکات آنرا بدهد. و چنانچه شک دارد که خالص آن به اندازه نصاب هست يا نه، بنابر احتياط واجب بايد به وسيله آب کردن، يا از راه ديگر مقدار خالص آنرا معلوم کند.
مسأله 1915 :
اگر طلا و نقره اى که دارد به مقدار معمول فلز ديگر با آن مخلوط باشد، نمى تواند زکات آنرا از طلا و نقره اى بدهد که بيشتر از معمول فلز ديگر دارد. ولى اگر به قدرى بدهد که يقين کند طلا و نقره خالصى که در آن هست، به اندازه زکاتى مى باشد که بر او واجب است اشکال ندارد.