زنهايى که ازدواج با آنان حرام است
مسأله 2474 :
ازدواج با زنهايى که مثل مادر و خواهر و مادرزن با انسان محرم هستند حرام است.
مسأله 2475 :
اگر کسى زنى را براى خود عقد نمايد، اگرچه با او نزديکى نکند، مادر و مادر مادر آن زن و مادر پدر او هرچه بالا روند به آن مرد مَحرَم مىشوند.
مسأله 2476 :
اگر زنى را عقد کند و با او نزديکى نمايد، دختر و نوه دخترى و پسرى آن زن هرچه پايين روند، چه در وقت عقد باشند يا بعداً به دنيا بيايند، به آن مرد مَحرَم مىشوند.
مسأله 2477 :
اگر با زنى که براى خود عقد کرده نزديکى هم نکرده باشد، تا وقتى که آن زن در عقد اوست نمىتواند با دختر و نوه دخترى و پسرى او ازدواج کند.
مسأله 2478 :
عمّه و خاله پدر و عمّه و خاله پدرِ پدر و عمّه و خاله مادر و عمّه و خاله مادرِ مادر هرچه بالا روند، به انسان محرمند.
مسأله 2479 :
پدر و جدّ شوهر، هرچه بالا روند و پسر و نوه پسرى و دخترى او هرچه پايين آيند، چه در موقع عقد باشند، يا بعداً به دنيا بيايند به زن او محرم هستند.
مسأله 2480 :
اگر زنى را براى خود عقد کند، دائمه باشد يا صيغه، تا وقتى که آن زن در عقد اوست نمىتواند با خواهر آن زن ازدواج نمايد.
مسأله 2481 :
اگر زن خود را به ترتيبى که در کتاب طلاق گفته مىشود طلاق رجعى دهد، در بين عدّه نمىتواند خواهر او را عقد نمايد، بلکه در عدّه طلاق بائن هم که بعداً بيان مىشود، به احتياط مستحب و در عدّه متعه به احتياط واجب از ازدواج با خواهر او خوددارى نمايد.
مسأله 2482 :
انسان نمىتواند بدون اجازه زن خود با خواهرزاده و برادرزاده او ازدواج کند ولى اگر بدون اجازه زنش آنان را عقد نمايد و بعداً زن بگويد به آن عقد راضى هستم اشکال ندارد.
مسأله 2483 :
اگر زن بفهمد شوهر، برادرزاده يا خواهرزاده او را عقد کرده و حرفى نزند، چنانچه بعداً رضايت ندهد عقد آنان باطل است، بلکه اگر از حرف نزدنش معلوم باشد که باطناً راضى بوده احتياط واجب آن است که شوهرش از برادرزاده او جدا شود مگر آن که اجازه دهد.
مسأله 2484 :
اگر انسان پيش از آن که دختر عمّه يا دختر خاله خود را بگيرد با مادر آنان زنا کند، ديگر نمىتواند با آنان ازدواج نمايد.
مسأله 2485 :
اگر با دختر عمّه يا دختر خاله خود ازدواج نمايد، اگر پيش از آن که با آنان نزديکى کند با مادرشان زنا نمايد بنابر احتياط واجب با طلاق دادن جدا شود. امّا اگر زنا بعد از نزديکى بود موجب جدايى نمىشود.
مسأله 2486 :
اگر با زنى غير از عمّه و خاله خود زنا کند، احتياط واجب آن است که با دختر او ازدواج نکند، ولى اگر زنى را عقد نمايد و با او نزديکى کند بعد با مادر او زنا کند، آن زن بر او حرام نمىشود، امّا اگر پيش از آن که با او نزديکى کند با مادر او زنا نمايد، احتياط واجب آن است که از آن زن جدا شود.
مسأله 2487 :
زن مسلمان نمىتواند به عقد کافر درآيد، مرد مسلمان هم نمىتواند با زنهاى کافره غير کتابيه به طور دائم ازدواج کند و به احتياط مستحب ازدواج دائم با زنهاى کافره اهل کتاب نيز جايز نيست ولى صيغه کردن زنهاى اهل کتاب مانند يهود و نصارى مانعى ندارد.
مسأله 2488 :
اگر با زنى که در عدّه طلاق رجعى است زنا کند بنابر احتياط واجب آن زن بر او حرام مىشود و اگر با زنى که در عدّه متعه، يا طلاق بائن، يا عدّه وفات است زنا کند، بعداً مىتواند او را عقد نمايد، اگرچه احتياط مستحب آن است که با او ازدواج نکند و معناى طلاق رجعى و طلاق بائن و عدّه متعه و عدّه وفات در احکام طلاق گفته خواهد شد.
مسأله 2489 :
اگر با زن بىشوهرى که در عدّه نيست زنا کند، بنابر احتياط واجب نمىتواند پيش از آن که آن زن توبه کند با او ازدواج نمايد، ولى شخص ديگرى اگر بخواهد با آن زن پيش از توبه کردنش ازدواج کند اشکال ندارد، مگر در صورتى که آن زن مشهور به زنا باشد که بنابر احتياط واجب ازدواج با او قبل از توبهاش جايز نيست، و همچنين است ازدواج با مرد مشهور به زنا قبل از آن که توبه کند، و احتياط مستحب آن است که اگر بخواهد با زن زناکار ازدواج کند صبر نمايد تا آن زن حيض ببيند، بعد او را به عقد خود در آورد، خواه خود با او زنا کرده باشد يا ديگرى.
مسأله 2490 :
اگر زنى را که در عدّه ديگرى است براى خود عقد کند، چنانچه مرد و زن، يا يکى از آنان بدانند که عدّه زن تمام نشده و بدانند عقد کردن زن در عدّه حرام است آن زن بر او حرام مىشود، اگرچه مرد بعد از عقد با آن زن نزديکى نکرده باشد.
مسأله 2491 :
اگر زنى را براى خود عقد کند و بعد معلوم شود که در عدّه بوده چنانچه هيچ کدام نمىدانستهاند زن در عدّه است و نمىدانستهاند که عقد کردن زن در عدّه حرام است، در صورتى که مرد با او نزديکى کرده باشد و نزديکى قبل از پايان عده باشد، آن زن بر او حرام مىشود. در غير اين صورت عقد باطل است، امّا زن حرام ابدى نيست.
مسأله 2492 :
اگر انسان بداند زنى شوهر دارد و با او ازدواج کند، بايد از او جدا شود و بعداً هم نمىتواند او را براى خود عقد کند.
مسأله 2493 :
زن شوهردار اگر زنا بدهد بر شوهر خود حرام نمىشود و چنانچه توبه نکند و بر عمل خود باقى باشد، بهتر است که شوهر، او را طلاق دهد ولى بايد مهرش را بدهد.
مسأله 2494 :
زنى را که طلاق دادهاند و زنى که صيغه بوده و شوهرش مدّت او را بخشيده يا مدّتش تمام شده، چنانچه بعد از مدّتى شوهر کند و بعد شکّ کند که موقع عقدِ شوهرِ دوم عدّه شوهرِ اوّل تمام بوده يا نه، بايد به شکّ خود اعتنا نکند.
مسأله 2495 :
مادر و خواهر و دختر پسرى که لواط داده بر لواط کننده حرام است، خواه لواط دهنده بالغ باشد يا نابالغ، ولى اگر لواط کننده نابالغ باشد حرام نمىشود. همچنين اگر گمان کند که دخول شده، يا شکّ کند که دخول شده يا نه، بر او حرام نمىشوند.
مسأله 2496 :
اگر با مادر يا خواهر يا دختر کسى ازدواج نمايد و بعد از ازدواج با آن کس لواط کند آنها بر او حرام نمىشوند.
مسأله 2497 :
اگر کسى در حال احرام حج يا عمره با زنى ازدواج نمايد عقد او باطل است و چنانچه مىدانسته که زن گرفتن بر او حرام است، ديگر نمىتواند آن زن را عقد کند.
مسأله 2498 :
اگر زنى که در حال احرام است با مردى که در حال احرام نيست ازدواج کند عقد او باطل است و اگر زن مىدانسته که ازدواج کردن در حال احرام حرام است احتياط واجب آن است که بعداً با آن مرد ازدواج نکند.
مسأله 2499 :
اگر مرد طواف نساء را که يکى از کارهاى حج است بجا نياورد، زنش که بواسطه مُحرِم شدن بر او حرام شده بود حلال نمىشود و نيز اگر زن طواف نساء نکند، شوهرش بر او حلال نمىشود، ولى اگر بعداً طواف نساء را انجام دهند به يکديگر حلال مىشوند.
مسأله 2500 :
اگر کسى دختر نابالغى را براى خود عقد کند و پيش از آن که نُه سال دختر تمام شود، با او نزديکى و دخول کند، چنانچه او را افضا نمايد بايد ديه او را بدهد. امّا حرمت ابدى نمىآورد و لازم نيست طلاقش بدهد، بلکه چنانچه صحّت يافت مىتواند با او نزديکى کند.
مسأله 2501 :
زنى را که سه مرتبه طلاق دادهاند بر شوهرش حرام مىشود، ولى اگر با شرايطى که در کتاب طلاق گفته مىشود با مرد ديگرى ازدواج کند، شوهر اوّل مىتواند دوباره او را براى خود عقد نمايد.