احکام دیات

احکام دیات

احکام ديات

ماهيّت ديه

سوال 1670 :

ماهيّت ديه چگونه مى باشد؟ آيا نوعى مجازات است يا نوعى دين مانند ساير ديون مالى به شمار مى رود؟

جواب :

عنوان مستقلّى است که به لحاظ مورد به يکى شبيه تر مى شود.

زندانى کسى که نمى تواند ديه بپردازد

سوال 1671 :

آيا زندانى کردن در صورت اعسار و عدم توانايى پرداخت ديه، جايز است؟

جواب :

خير.

چگونگى زمان محاسبه ديه

سوال 1672 :

آيا زمان محاسبه ديه روز وقوع حادثه يا روز صدور حکم يا روز ادا است؟

جواب :

ظاهرا روز ادا است.

هزينه بيمارستان و درمان

سوال 1673 :

آيا هزينه هاى درمانى و بيمارستانى مصدومان بايد از ديه کم شود يا افزون بر آن محاسبه گردد؟

جواب :

اگر ضارب آن هزينه ها را کرده، از ديه کم مى شود.

رها کردن مصدوم توسط راننده مقصّر و فوت وى

سوال 1674 :

در تصادفى، راننده مقصّر، مصدوم را در بيابان رها کرده و مصدوم در همان جا فوت کرده است. به تشخيص کارشناس، اگر مصدوم به بيمارستان مى رسيد، معالجه و خوب مى شد. حکم چيست؟

جواب :

اگر يقين نبود که راننده در هلاک او متعمد بوده است ولو براى نجات خودش، به ديه مصالحه کنند.

ديه ى سقط جنين متکوّن در دستگاه

سوال 1675 :

آيا سقط جنينى که متکوّن از نطفه مرد و زن اجنبى مى باشد و در دستگاه قرار دارد، جايز است؟

جواب :

سقط جنين حرام است و کسى که آن را سقط کند، بايد ديه بدهد، مانند موارد ديگر و اگر پدر واقعى آن معلوم نباشد، بايد از باب ردّمظالم ديه را بپردازد.

کشتن زنازاده

سوال 1676 :

زنى پس از آبستنى از عمل خلاف شرع و وضع حمل، براى فرار از رسوايى، فرزندش را به دست زن ديگرى داده و او وى را به قتل رسانده است، با توجه به اين که قاتله اکنون مرده است، ديه اى که بايد پرداخته شود، از طرف چه کسى و به چه کسى بايد پرداخته شود؟

جواب :

از موارد قصاص است و محتمل است گفته شود که ديه را از اموال قاتله مى گيرند و بايد آن را به وارث و اگر ندارد به امام ـ عليه السّلام ـ بدهند.

خون دماغ شدن دانش آموز در اثر تنبيه معلّم

سوال 1677 :

معلّمى براى تأديب، بچّه اى را مى زند و او خون دماغ مى شود، مسؤوليت معلّم چيست؟

جواب :

چون ديه ى مقدّر ندارد، بايد بر ارش مصالحه کنند، اگر ارش داشته باشد.

مقدار ديه اضلاع مختلف

سوال 1678 :

مستدعى است مقدار ديه اضلاع مختلف را بيان فرماييد.

جواب :

ديه ى اضلاع آن چه نزديکى قلب است بيست و پنج دينار و آن چه نزديکى بازوها است، ده دينار است و در مورد غير متيقّن از صدق يکى از اين دو احتياط، مناسب است.

ديه قطع انگشتان زن

سوال 1679 :

مى دانيم ديه قطع سه انگشت زن سى شتر و ديه قطع چهار انگشت زن بيست شتر است. آيا زنى که چهار انگشت وى قطع شده است، مى تواند ديه يک انگشت را ببخشد تا همان سى شتر را بگيرد؟

جواب :

نمى تواند اين کار را بکند، زيرا فعلاً که چهار انگشت او با يک جنايت قطع شده، بيش از بيست شتر استحقاق ندارد تا بخواهد بعض آن را ببخشد.

جريان حکم ديه اعضاى ظاهرى در اعضاى داخلى

سوال 1680 :

آيا حکم ديه در اعضاى ظاهرى که زوج مى باشد (مانند دست و پا) در اعضاى داخلى زوج (مانند کليه) جارى است؟

جواب :

ظاهرا جارى است، مثلاً در از بين بردن يک کليه نصف ديه است.

عدم تأثير اهانت و هتک در افزايش ديه

سوال 1681 :

ضاربى که ضرب او موجب ديه بر مضروب شده است، در دو فرض زير چه مسؤوليتى دارد؟

1) تنها ضرب وارد کرده است.

جواب :

فقط ديه لازم است.

2) ضرب همراه با اهانت و هتک آبرو و از بين بردن حيثيّت يا همراه سلب اعتماد مردم و از بين رفتن وجهه مضروب در تجارت و....

جواب :

اين گونه امور نيازمند حلاليّت طلبيدن از طرف يا تدارک عِرض و آبرو يا استحقاق تعزير به نظر حاکم شرع مى شود، ولى بر مقدار ديه چيزى نمى افزايد.

تسامح راننده ى اتوبوس و سوء استفاده ى مجنون از آن

سوال 1682 :

در حادثه اى يک نفر مرد مسلمان در اثر تصادف با يک دستگاه اتوبوس شرکت واحد به قتل رسيده و راننده ى اتوبوس در زمان تصادف يک مجنون بوده است. اولياى دم عليه متصدّى اتوبوس (راننده شرکت واحد) اعلام شکايت نموده اند. راننده اعلام مى دارد يک ديوانه در شهر وارد شد، و ماشين ها را راه مى اندازد. راننده از باجه خارج مى شود و مدّعى است که ماشين را خاموش نموده و سوييچ را برداشته است. ليکن واقعيّت اين است که ماشين را خاموش نکرده و يا اگر هم خاموش کرده، سوييچ را برنداشته و اتوبوس ها همين که سوييچ روى آن باشد، هر کس دستش را روى شستى استارت فشار دهد، ماشين روشن مى شود. بنابراين با توجه به اين که راننده شرکت واحد با وجود تذکّر مسؤول باجه به وجود ديوانه اى که ماشين ها را راه مى اندازد، ماشين را خاموش نکرده و يا اگر خاموش کرده سوييچ را برنداشته و درب ماشين را هم نبسته است. به نحوى که مجنون در غياب راننده وارد اتوبوس شده است، و با به حرکت درآوردن ماشين موجب قتل گرديده است. آيا مى توان راننده شرکت واحد را به عنوان قاتل شبه عمد (از باب اقوى بودن سبب از مباشر) مسؤول شناخت؟ يا مسؤوليّت پرداخت ديه به عهده ى عاقله ى مجنون است؟

جواب :

راننده با عاقله ى مجنون در ديه احتياطا مصالحه کنند، واللّه العالم.

استناد حکم به نظر کارشناسان راهنمايى و رانندگى

سوال 1683 :

کارشناسان راهنمايى و رانندگى گاهى براى هر يک از راننده و عابر که با هم تصادف نموده اند، در صدى از تقصير را تعيين مى کنند. ـ مثلاً مى گويند 30% عابر مقصّر است و 70% ـ راننده يا در جاهاى ديگر کارشناس مى گويد 30% کارگر و 70% کارفرما. آيا اين درصدها اعتبار دارد تا اين که بر اساس آن ديه را تعيين نمود و هر کدام را به همان درصد محکوم نمود؟ يا دو راننده باعث فوت و قتل کسى شده اند و هر کدام به درصدى مقصّر در حادثه شناخته شده است، آيا اين جا هم به همان درصد محکوم مى شوند يا اين که ملاک استناد در قتل است که اگر قتل مستند به يک نفر است، همه ى ديه را او بايد بدهد، هر چند از نظر کارشناسى 30% مقصّر باشد؟

جواب :

با فرض استناد عرفى به متعدّد، اگر کارشناس مطمئن به نظر خود باشد و خود کارشناس متديّن باشد، به نظر کارشناس محکوم مى شوند و احتياط در تعدّد کارشناس است.

مصدوم شدن بازيکن در اثر ضربه ى توپ

سوال 1684 :

در برخى ورزش ها يا بازى ها توپ يا وسيله بازى به يکى از بازيکن ها اصابت مى کند و باعث ديه مى شود، آيا ديه ثابت است؟

جواب :

بله، ثابت است.

فوت در اثر سرايت جراحت اصابت گلوله

سوال 1685 :

فردى در اثر اصابت گلوله مصدوم شده است و ديه و ارش جراحات، به ميزان سه ديه کامله بوده است. وى به علت تنگ دستى و کمبود مالى، موفق به معالجه خود نمى شود و حدود يک سال و نيم بعد فوت مى کند. حکم ديه در فرض مرقوم چه مى باشد؟

جواب :

هر جراحتى که سرايت آن سبب مرگ شده است، ديه ى نفس را دارد و هرچه سرايت نکرده فقط ديه ى خود آن لازم است.

قسامه در صدمه منجر به سرخى يا سياهى پوست بدن

سوال 1686 :

آيا قسامه، علاوه بر قتل و جراحت، در صدمه اى که سبب سرخى يا سياهى پوست بدن شده است نيز جارى مى شود؟

جواب :

جريان آن متوقف است بر اولويّت آن بر مورد قسامه.

گرفتن ديه از بيت المال در صورت تبرئه ى قاتل

سوال 1687 :

کسى به قتل متّهم بوده که در دادگاه تجديدنظر در مرتبه ى سوّم تبرئه شده و فرد ديگرى به عنوان قاتل تشخيص داده نشده است، بعضى از ورثه مدّعى اند که همان متّهم، قاتل است، آيا ديه از بيت المال پرداخت مى شود؟

جواب :

اگر جاى لوث و قسامه نباشد و از بيت المال بخواهند ديه اش را بپردازند، آن بعض ورثه که مدّعى است همان فرد، قاتل است نمى تواند ديه را از بيت المال بگيرد، ولى براى بقيه ورثه مانعى ندارد.

عفو از قاتل شامل عفو متصدّى مقدمات قتل است

سوال 1688 :

آيا عفو قاتل توسط ولى ّ دم، شامل عفو از افرادى که متصدّى مقدّمات قتل بودند نيز مى شود؟

جواب :

بلى.

عفو بعضى از اولياى دم و مطالبه ى بعضى ديگر

سوال 1689 :

اولياى دم مقتولى ـ که به قتل شبه عمد کشته شده است ـ عبارتند از: پدر، مادر، همسر و اولاد صغار. پدر مقتول قاتل را بخشيده است، امّا آنان پس از مدّت ها مطالبه ديه کرده اند، آيا ورثه حقِّ گرفتن ديه را دارند؟

جواب :

غير از پدر از ورثه، حقّ گرفتن سهم ديه را دارند، ولى پدر چون بخشيده سهمى از ديه ندارد.

مجروح نمودن اعضاى خانواده و کشتن پدر

سوال 1690 :

فردى در نزاعى، چند نفر از اعضاى خانواده اش را مجروح کرده و پدر خود را به قتل رسانده است، چه مجازاتى متوجه قاتل است؟

جواب :

اگر قتل عمدى باشد که قصاص مى شود و اگر قتل خطاى محض باشد ديه بر عاقله است، گرچه عاقله بين خود اين مجروحين باشد و اگر شبه عمد باشد، بر خود قاتل است.

تأثير تصادف و آسم در فوت شخص

سوال 1691 :

پيرمردى در اثر تصادف با اتومبيلى در بيمارستان فوت مى کند. وى به تنگى نفس (آسم) مبتلا بوده است و به تشخيص پزشکان، تصادف 20% سبب فوت شده است، هر چند اگر تصادف نمى کرد، هنوز مدّت ها زنده مى ماند. راننده اتومبيل چه مسؤوليتى دارد؟

جواب :

قتل استناد به راننده دارد و او ضامن تمام ديه است.

عدم تداخل در ديه ى نفس و جرح

سوال 1692 :

جرح و قتل عمد يا غير عمد به يک ضربه يا چند ضربه واقع شده است، آيا ديه جرح در ديه نفس تداخل دارد؟

جواب :

اگر در طرف و نفس جانى يکى باشد، ديه ى طرف در ديه ى نفس داخل است در صورت ثبوت به اصالت؛ و در صورت صلح بر ديه تابع مختار در قصاص طرف است که از جانى واحد داخل در قصاص نفس است يا نه؟ در صورت سرايت و در صورت اتحاد ضربه داخل است، و در صورت تعدّد بدون سرايت ضربه غير کشنده، اظهر عدم دخول است در ضربات متعاقبه ى متراخيه، و در آن چه با هم عرفا محقق شده است که يکى از آن ها قاتل بوده تأمل است و احوط براى ولىّ، دخول است.(جامع المسائل جلد 5 صفحه 289)

خودکشى زن حامله و نجات وى و سقط فرزند

سوال 1693 :

خانم حامله اى به قصد خودکشى اقدام به رگ زنى کرده است. فورا وى را به پزشک رسانده و معالجه کرده اند و وى از مرگ نجات يافته است امّا حمل را سقط نموده است، تکليف چيست؟

جواب :

بايد با رجوع به پزشکان مشخص شود که تا چه حدّ اين رگ زدن در سقط جنين مؤثر بوده يا اصلاً مؤثر نبوده و حفظ جان زن متوقف بر اسقاط آن شده و اگر قصد سقط داشته و پس از متولد شدن سقط با حيات مستقره مرده باشد، شبهه ى قصاص از مادر است و اگر پيش از سقوط مرده، جاى ديه است و اگر قتل عمدى بوده که زن قصد قتل بچه را داشته، مادر از او ارث نمى برد و اگر غير عمدى بوده، تنها از ديه ارث نمى برد.

اشتراط حفظ بکارت در عقد موقّت و تخلّف زوج

سوال 1694 :

خانمى ضمن عقد ازدواج موقّت، شرط حفظ بکارت نموده است، ولى زوج به شرط عمل نمى کند و ازاله بکارت مى نمايد، چه مسؤوليّتى متوجّه زوج مى باشد؟

جواب :

اگر با اجازه زن بوده که غير از مهر چيزى بر زوج نيست و اگر بدون اذن بوده، ديه يا ارش البکارة را بايد بدهد.

يکسان بودن زمان پرداخت ديه ى جنايت بر ميّت و حىّ

سوال 1695 :

پرداخت ديه ى جنايت بر ميّت از جهت حالّ يا مؤجّل بودن چگونه است؟

جواب :

در تقسيم به جنايت عمد و شبه عمد و مدت آن ها، مانند جنايت بر حىّ است.

ديه ى خسارت افزون بر ديه

سوال 1696 :

آيا در جنايت هايى که موجب ديه مى شود، هزينه معالجه، درمان و بهبودى مجنى ّ عليه به عهده جانى است؟ حکم ديه در صورت بهبودى و درمان جراحت را نيز بيان نماييد.

جواب :

خير، فقط ديه بر او است و اگر جراحتى قابل درمان باشد و درمان شد، مانند اندمال در استخوان است که در آن ثابت شده که اگر مندمل شد، ميزان در ديه فرق مى کند.

از بين رفتن زيبايى توسط پاشيدن اسيد

سوال 1697 :

در صورتى که زيبايى زن در اثر پاشيدن اسيد از بين برود، چه حکمى دارد؟

جواب :

بايد ارش بدهد هر قدر که باشد، و اگر با عمل جرّاحى بهتر شود، يا مندمل شود در ارش مصالحه کنند.

حکم سوزاندن جسد ميّت

سوال 1698 :

حکم ديه يا تعزير سوزاندن جسد ميّت چيست؟

جواب :

سوزاندن جسد ميّت، ديه ى جنين پيش از ولوج روح را دارد و تعزير هم دارد به نظر حاکم، و کفاّره ـ مثل جنين قبل از ولوج روح ـ ، ثابت نيست.

اعسار در پرداخت ديه

سوال 1699 :

حکم اعسار در پرداخت ديه که مهلت مضبوط و معيّن دارد، چيست؟

جواب :

مانند اعسار در ساير ديون است.

تصادفى که موجب تسريع در فوت شود

سوال 1700 :

در تصادفى که موجب تسريع در فوت فرد شود، نوع قتل چيست؟ مثلاً مصدوم در تصادف که پايش شکسته، در اثر کهولت سنّ يا برخى بيمارى ها پس از چند روز فوت مى کند.

جواب :

چون عموما در قتل هاى مسبّب از تصادفات اگر به سرايت باشد قتل خطايى است و اگر سرايت نباشد ديه ى عضو را دارد، در اين جا در هر صورت چه قتل سرايتى باشد و چه قطع عضو يا شکستن آن، احتياطا بايد بر ديه مصالحه کنند.

حکم ديه در نزاع هاى دسته جمعى

سوال 1701 :

1) در نزاع ها و درگيرى هاى گروهى که جماعتى ضارب يک نفرند، صدمات وارده مشخص است، ولى ضارب هر جراحت به صورت مشخص معلوم نيست. حکم ديه به چه صورت است؟

جواب :

ديه ى هر جراحتى را که معيّن است به مضروب مى دهند، ولى مقدارى را که از دهندگان مى گيرند، بايد احتياطا حاکم صلح بالسّويه يا امر به صلح بالسّويه بين ضاربين کند.

2) در فرض فوق، اگر گروهى به گروهى جنايت متعدّد وارد کنند و ضارب هر جنايت معيّن نباشد، حکم ديه چگونه است؟

جواب :

همين احتياط به صلح جارى است، در موردى که جماعتى بر جماعتى جنايت متعدد وارد کنند که ديه ى هر جنايتى معلوم است ولى ضارب ها معين نيستند و در اين موارد تعيين به قرعه هم محتمل است.

جراحت هايى که با نبود پزشک موجب فوت مى شود

سوال 1702 :

در جراحت هايى که به صورت طبيعى کشنده است مگر اين که پزشک حضور داشته باشد و اقدام به معالجه کند، اگر در نهايت مضروب فوت کند، مسؤوليّت ضارب و پزشک در دو فرض زير چيست؟

1) اگر پزشک، حضور نداشته باشد يا حضور داشته باشد و بدون کوتاهى، اقدام به معالجه کند امّا مضروب فوت کند.

جواب :

ضارب، قاتل است.

2) اگر پزشک، حضور داشته باشد و با امکان و تمکّن از معالجه، خلاف تکليف نمايد.

جواب :

اگر پزشک باشد، حفظ نفوس بر وى واجب است، ولو با اجرت؛ لذا او نيز دخيل و مؤثّر در قتل است و ضارب به همراه پزشک، هر دو شريک در قتل هستند، چه قتل از هر دو عمدى باشد يا خطايى يا مختلف، که از جهت سببيّت براى ديه يا قصاص، هريک حکم مختصّ به خود را دارد.

ديه ى قطع دست و پا و بيرون آوردن چشم و سوزاندن ميّت

سوال 1703 :

فردى پس از قطع دست و پاى ميّت، چشم هاى وى را بيرون آورده و جسد را کاملاً سوزانده است. حکم ديه در اين مورد چيست؟

جواب :

تمام اين کارها ديه هاى جداگانه اى دارد که ديه ى کامل آن ديه ى جنين پيش از ولوج روح است و ديه ى اين کارها را نسبت به ديه ى انسان حىّ از ديه ى جنين اخذ مى کنند و براى خود ميّت صرف مى کنند.

عدم توانايى پرداخت اضافه ديه

سوال 1704 :

مردى زنى را به قتل رسانده و مستحق قصاص شده است. اولياى دم مقتول قدرت بر اداى اضافه ديه به ورثه ى قاتل ندارند. آيا فاضل ديه را مى توان از بيت المال پرداخت؟ در صورتى که پاسخ منفى باشد، حکم قصاص چيست؟

جواب :

نمى توان اضافه ديه را از بيت المال داد، بلکه قصاص به سبب انتفاى شرطش منتفى مى شود و به ديه منتقل مى شود.

اگر قاتل ديه ى جنايت بر غير مقتول را نداشته باشد

سوال 1705 :

چنان چه شخصى مرتکب يک فقره قتل عمدى و دو فقره ايراد ضرب و جرح عمدى نسبت به دو نفر گردد و اولياى دم مقتول، خواهان قصاص باشند و قاتل، مالى براى پرداخت ديه نسبت به دو نفر مجنى عليهما (مورد ضرب و جرح) نداشته باشد، آيا اجراى قصاص پيش از پرداخت ديه امکان پذير مى باشد؟ در صورت منفى بودن پاسخ، پرداخت ديه چگونه ميسّر مى باشد؟

جواب :

ضرب و جرح عمدى اگر مورد قصاص است، قصاص آن بر قصاص نفس مقدّم مى شود و اگر از موارد ثبوت ديه است، هر چند از جهت توافق جانى و مضروب، اگر محلّى براى اداى دين او از ترکه اش دارد، براى استيفاى ديه استقراض کند والاّ نوبت به بيت المال مى رسد، اگر بيت المال معدّ بر اين جهت باشد، واللّه العالم.

تعدّد شکستگى و جوش خوردن آن

سوال 1706 :

اگر استخوان درشت نى پاى شخصى، در اثر ضربه صدمه ببيند و در چند قسمت شکستگى پيدا کند و با همان عيب جوش بخورد، آيا ديه يک شکستگى به عهده جانى مى باشد يا به تعداد شکستگى ها بايد ديه بپردازد؟ در صورت اوّل، علاوه بر ديه آيا ارش نيز تعلّق مى گيرد؟

جواب :

اگر شکستگى ها جداى از هم هستند، متعدّد حساب مى شوند.

خراب شدن خانه بر سر سازنده و خانواده ى او

سوال 1707 :

بنّايى به عنوان بساز و بفروش، خانه اى مى سازد و قبل از فروش، خود در آن خانه ساکن مى شود. شبانه خانه ويران و زن و بچه اش کشته مى شوند. کارشناس علت تخريب را عدم رعايت اصول معمارى و خانه سازى اعلام کرده است. پدر و مادر مقتوله مطالبه ديه مى کنند. با توجه به اين که، چنين موردى مباشرت در قتل نيست و مقتولين از نقص اعلامى کارشناس بى اطلاع بودند، آيا به چنين موردى تسبيب صدق مى کند که ديه لازم آيد؟ اگر تسبيب صدق کند، آيا قتل خطاى محض است يا شبه عمد؟

جواب :

احتياط اين است که بنّا، ديه را از مال خودش بدهد، واللّه العالم.

سهل انگارى شوفاژ کار منتهى به فوت کارگر

سوال 1708 :

1) فردى که شغلش نصب شوفاژ بوده، شوفاژکارى ساختمان را تمام مى کند و تحويل مى دهد. بعد از حدود 20 روز، کارگرى به هنگام کار پايه منبع دوجداره شوفاژ را که به ديوار نصب شده، براى بلند شدن از زمين مى گيرد و پايه از ديوار کنده مى شود و منبع دو جداره بر روى کارگر مى افتد و مصدوم مى گردد. کارشناس، عدم استحکام پايه ى منبع و سهل انگارى شوفاژکار را علت سقوط منبع اعلام مى کند. با توجه به عدم اطلاع کارگر از عدم استحکام، آيا تسبيب صادق است که ديه بر شوفاژکار لازم باشد؟ (مخصوصا با عنايت به اين که اگر کارگر براى بلند شدن از پايه منبع استفاده نمى کرد، منبع فعلاً سقوط نمى نمود، ليکن به نظر کارشناس در آينده و در حوادث غير طبيعى امکان سقوط آن با توجه به عدم استحکام مزبور وجود داشته است).

2) بر فرض تعلّق ديه بر شوفاژکار، آيا خود کارگر نيز تقصير دارد که بخشى از ديه از عهده شوفاژکار ساقط شود؟

3) آيا قتل خطاى محض است يا شبه عمد؟

جواب :

ظاهر کار هر کسى اين است که به نحو متعارف و صحيح انجام داده و ديه ثابت نيست، مگر آن که استناد اين صدمه به خودش را بپذيرد که قهرا ديه را هم به گردن گرفته است.

ديه ى پرده ى رحم دختر سه ساله

سوال 1709 :

اينجانب که راننده مينى بوس مى باشم، در سال 1376 با دختر بچه سه ساله اى تصادف کردم که منجر به پارگى پرده ى رحم آن دختر شد. ميزان و مقدار ارش يا ديه ى دختر بچه را اعلام فرماييد.

جواب :

اگر مراد، پرده بکارت است، مهرالمثل واجب مى شود و اگر غير آن باشد، بايد با خصوصيّات آن که قابل التيام هست يا نه، ملاحظه ارش شود، واللّه العالم.

حکم همکاران قاتل هنگام قتل

سوال 1710 :

1) حکم ممسک (يعنى کسى که کس ديگر را مى گيرد تا ديگرى او را به قتل برساند) را بفرماييد.

2) آيا ممسک بايد از قصد قاتل اطلاع داشته باشد؟

3) حکم رايى (يعنى، کسى که مراقب «قاتل» است) را بفرماييد.

4) آيا رايى بايد از قصد قاتل اطلاع داشته باشد؟

جواب :

جزاى ممسک حبس ابد است و جزاى مراقب سمل کردن چشم او است و هر دو بايد از قصد قاتل اطلاع داشته باشند، واللّه العالم.

وقوع قتل در نزاع دسته جمعى

سوال 1711 :

در نزاع دسته جمعى که حدود 25 نفر از دو طرف شرکت داشته اند. يک نفر بر اثر دو ضربه کشنده کشته مى شود که تقدّم و تأخّر ضربات مشخص نيست و ضارب يا ضاربين اين دو ضربه از گروه مقابل بوده، ليکن مشخص نيست کدام يک مى باشند. آيا حکم قضيه بايد با قرعه و پرداخت ديه تمام شود و يا قصاص امکان پذير است؟ و اگر حکم، قرعه باشد، چون دو ضربه بوده يک نفر با قرعه محکوم شود يا دو نفر؟ چنان چه گروه قاتل با رضايت خود حاضر باشند که جمعا ديه مقتول را بپردازند آيا باز هم قرعه لازم است؟

جواب :

اگر مصالحه به ديه نمايند، موافق احتياط است.

انتخاب نوع ديه و تغيير آن

سوال 1712 :

در تصادفات رانندگى منجر به فوت، اگر متهم به لحاظ جهل به قانون در خصوص قيمت و تعداد انواع ديه در هنگام محاکمه يک نوع خاص از انواع ديه را انتخاب نمايد که بعدا متوجه شود، توانايى پرداخت آن را ندارد، آيا مى تواند در مرحله ى اجرا آن را تغيير داده و نوع ديگر را که مى تواند پرداخت کند انتخاب نمايد. اگر پرداخت نوع خاصى از ديه با توجه به انتخاب شخص جانى در حکم دادگاه قيد شده باشد چه طور؟

جواب :

تا وقت ادا، اختيار او باقى است.

خسارت بى کار شدن تاکسى در اثر تصادف

سوال 1713 :

در يک حادثه رانندگى، اتومبيل تاکسى فرد غير مقصّر، متحمل خسارات گرديده است، با توجه به نظر کارشناس مدت يک ماه براى تعمير تاکسى مزبور وقت نياز است و در ماه ه اى معمولى راننده ى تاکسى از اين اتومبيل ماهانه هشتاد هزار تومان درآمد داشته که در اين ماه با توجه به تصادف واقع شده، راننده تاکسى از تحصيل درآمد مزبور محروم شده است، آيا راننده ى تاکسى مى تواند علاوه بر خسارات وارده بر تعمير تاکسى، از جهت عدم نفع در اين ماه مبلغ هشتاد هزارتومان از راننده مطالبه کند؟

جواب :

اظهر و احوط ضمان است.

ديه ى فروش شراب کُشنده

سوال 1714 :

فردى مقدارى شراب با درصد بيش از مقدار حدّ متعارف به 3 نفر فروخته است. يکى از خريداران بعد از مصرف خمر فوت نموده است، يکى نابينا و نفر سوم فلج شده است. در مورد ميزان جرم و مسؤوليّت فروشنده بفرماييد.

1) در صورت اطّلاع از ميزان بالاى الکل موجود در شراب، آيا جنايت عمدى است؟

2) در صورت عدم اطّلاع از مطلب فوق، جنايت چيست و تکليف چه مى باشد؟

3) آيا علم و جهل مصرف کننده ها به بالا بودن ميزان الکل تأثيرى دارد؟

4) آيا علم مصرف کننده ها به حرمت شرب خمر و بطلان اين معامله نقشى دارد؟

جواب :

با علم فروشنده قتل عمدى است و با جهل، خطايى است و ضامن است و با علم مشترى ها و اقدام اختيارى، کسى ضامن نيست.

ديه ى شکستگى لگن پا

سوال 1715 :

شخصى به تأييد گواهى هاى پزشکى قانونى به وسيله گلوله مصدوم شده است. گلوله از ناحيه عانه چپ وارد و از قسمت لگن خارج و موجب شکستگى گردن استخوان ران راست شده است. آيا در اين مورد ديه شکستگى استخوان به دو ثلث ديه مربوط به ورود و خروج گلوله افزوده مى شود و يا اين که به طور کلى فقط دو ثلث ديه در نظر گرفته مى شود؟ آيا اصلاً عانه و لگن جزو بدن محسوب مى شود يا جزو پا؟

جواب :

عانه جزو بدن و لگن جزو پا است و ديه شکستگى افزوده مى شود، واللّه العالم.

ضرر و زيان معنوى

سوال 1716 :

آيا براى ضرر و زيان معنوى که در ضمن وقوع جرايم وارد مى شود، مى توان مطالبه ى خسارت نمود؟

جواب :

خير.

اگر قاتل حاضر به پرداخت ديه نباشد

سوال 1717 :

اگر ولىّ دم در قتل عمد، ديه مطالبه نمايد و قاتل حاضر به پرداخت آن نشود، آيا مى توان او را به پرداخت ديه محکوم نمود؟

جواب :

نمى توان او را به ديه محکوم کرد.

فوت فردى که عهده دار مخارج برادرش است

سوال 1718 :

فردى عهده دار مخارج زندگى برادر از کارافتاده و مستمند خويش بوده است. هرچند اساسا برادر، جزو افراد واجب النفقه نمى باشد، اما به حکم وجدان، او چنين عملى را انجام مى داده حال اگر چنين فردى در يک سانحه رانندگى کشته شود، آيا اين برادر از کارافتاده و مستمند مى تواند به استناد اين که موقعيّت عملى خويش را از دست داده، از راننده ى مقصّر خسارت بخواهد؟

جواب :

نمى تواند.

زندانى نمودن بى گناه

سوال 1719 :

اگر کارگر يا جراح يا صنعت گر يا... را که کسب درآمد براى او محقّق الحصول است نه ممکن الحصول بازداشت کنند و بعد از مدتى بى گناهى او ثابت شود، آيا او مى تواند جهت هدر رفتن نيروى کارى خويش ادّعاى ضرر و زيان نمايد؟ آيا وقت و نيروى چنين افرادى را مى توان در زمره ى اموال محسوب نمود؟

جواب :

اظهر و احوط ضمان است.

نحوه ى استيفاى قصاص يا ديه نسبت به فرزند

سوال 1720 :

شخصى جانى يا قاتل، ولىِّ ولىّ دم صغير است. نحوه ى استيفاى قصاص يا ديه چگونه است؟

مثال: مردى زن خود را به قتل مى رساند و فرض اين است که تنها ولىّ دم او، فرزند او است، لذا از طرفى فرزند، ولىّ دم مادر است و از طرفى قاتل (پدر) ولىّ فرزند است. نحوه استيفاى قصاص يا ديه (نسبت به فرزند) چگونه است؟

جواب :

احتياط در صلح بر ديه است، واللّه العالم.

ارش و ديه ى استخوان هاى کف دست

سوال 1721 :

1) آيا استخوان هاى کف دست، ديه مقدّر دارند يا بايد ارش تعيين کرد؟ آيا مى توان به اين استدلال که چون استخوان هاى انگشتان به کف دست مرتبط است، ديه استخوان هاى کف دست را مانند انگشتان حساب کرد؟

جواب :

ارش است.

2) آيا ديه شکستگى يک بند از استخوان انگشت دست، خمس ديه همان بند مى باشد يا خمس ديه ى انگشت دست؟

جواب :

خمس ديه همان بند است.

ثبوت ديه ى سقط جنين بر مباشر

سوال 1722 :

سقط جنين در چه صورتى قصاص دارد؟ اگر پزشکى به درخواست والدين به سقط جنين اقدام کرد، چه مسؤوليتى دارد؟

جواب :

سقط جنين ديه دارد که بر مباشر است.

حصول برائت با بخشش وارث ديه

سوال 1723 :

اگر در تمام صورت هايى که ديه واجب است، وارث ديه هر کس که باشد، ديه را ببخشد، آيا دهنده ديه برى ءالذمّه مى شود؟

جواب :

با ابراى صاحب حق، ساقط است.

ديه ى به هم زدن نطفه يا سقط جنين

سوال 1724 :

ديه ى به هم زدن نطفه ى بسته شده، يا سقط جنين، چه مقدار است؟

جواب :

ديه براى نطفه بيست مثقال شرعى طلا است و براى هر مرحله از مراحل پنج گانه تا جنين کامل، بيست مثقال اضافه مى شود. يعنى صد مثقال براى جنين کامل قبل از ولوج روح و بعد از ولوج روح براى سقط آن ديه کامله انسان ثابت است.

بستن رحم

سوال 1725 :

بستن رحم به منظور جلوگيرى از حمل چه حکمى دارد؟

جواب :

اگر مرض آور نباشد و موقّت و ضرورى و قابل بازگشت باشد و مستلزم لمس و نظر محرّم نباشد، مانعى ندارد.

از بين بردن نطفه

سوال 1726 :

آيا بعد از انعقاد نطفه، از بين بردن آن جايز است؟

جواب :

حکم سقط قبل از ولوج روح دارد.

ديه ى سقط جنين به چه کسى پرداخت مى شود

سوال 1727 :

اگر زن، عمدا خودش سقط جنين کرده، ديه را به چه کسى بدهد؟

جواب :

کسى که عمدا سقط جنين نمايد، نصيبى از ديه در عمد ندارد؛ بلکه در خطا هم بنا بر اظهر نصيبى از ديه ندارد و ديه به وارث طفل، غير از مادر مى رسد.

رضايت پدر و مادر بر سقط جنين توسط پزشک

سوال 1728 :

زن و شوهرهايى با رضايت هر دو يا يکى از آن ها به سقط جنين، نزد پزشک مى روند و پزشک اسقاط جنين مى کند. چه کسى مسؤول است؟

جواب :

پزشک که مباشر است در صورت عدم جواز، ضامن ديه است و ديه هم به ارث به آن دو ـ والدين ـ مى رسد؛ زيرا رضايت به قتل مانند استناد قتل رافع ارث بردن نيست، مگر اين که پزشک را الجا کنند به حدّى که آن ها قاتل محسوب شوند.

عدّه زن حامله در صورت سقط جنين

سوال 1729 :

آيا عدّه زن حامله در صورت سقط جنين باقى است؟

جواب :

منقضى مى شود، زيرا وضع حمل صادق است.

سقط جنين به وسيله ى کتک زدن شوهر

سوال 1730 :

اگر شوهر زنش را زده و زن سقط کرده، شوهر ديه را به چه کسى بدهد؟

جواب :

وارث ديه، وارث مال است که در اين جا همان زن است.

سقوط ديه در موارد جواز سقط

سوال 1731 :

در موارد جواز سقط جنين ـ مانند در خطر بودن جان مادر ـ آيا اداى ديه واجب است؟

جواب :

واجب نيست، مانند موارد جواز عمل جرّاحى يا وجوب آن در مريض يا عمل حجامت که راجح است.

ميزان تشخيص نطفه علقه و مضغه

سوال 1732 :

تشخيص نطفه، علقه و مضغه با چه کسى است و در صورت نزاع، به چه وسيله اى مشخص مى شود؟

جواب :

منى و خون و گوشت ـ مثلاً ـ محلّ شکّ نيست، بلى بايد ثابت شود نطفه، مبدء انسان بوده که اخراج شده و مراتب مابين حدود قابل شک است و ميل به نصف اوّل يا اخير نيز معلوم است و با اختلاف در ساير مراتب، با عدم تعيين، اگرچه با بيّنة باشد که ديه آن ها بر بيست دينار توزيع مى شود، احتياط در صلح است.

سهل انگارى زن در حفظ جنين

سوال 1733 :

اگر زن عمدا سقط جنين نکند، ولى سهل انگارى کند، ـ مثلاً از بلندى بپرد ـ ، آيا بايد ديه بدهد؟

جواب :

حکم ديه در خطا بر او ثابت است.

خوب شدن حواسّ پنجگانه پس از از بين رفتن

سوال 1734 :

در صورتى که فردى حواس پنج گانه فردى ديگر يا برخى از آن ها را از بين ببرد، ولى بعدا خوب شود، چه حکمى دارد؟

جواب :

حکم اندمال در جاهاى ديگر را دارد.

ديه ى هاشمه

سوال 1735 :

با توجه به اين که ديه جراحات سر و صورت (از نوع هاشمه) به ميزان 10 شتر مى باشد، چنان چه جمجمه از دو ناحيه (آهيانه سمت راست و آهيانه سمت چپ) شکسته شود، تعيين ديه در موارد ذيل به چه صورت مى باشد؟

1) ميزان ديه در مورد شکستگى جمجمه به چه ميزان خواهد بود؟ (دو ديه شکستگى، يک ديه شکستگى و ارش يا يک ديه شکستگى به صورت مستقلّ)؟

جواب :

اگر دو شکستگى است و در باطن به هم متصل نيست، دو ديه دارد.

2) چنان چه دو مورد شکستگى جمجمه به تفکيک و جدا از هم توسط دو نفر صورت گرفته باشد (يک نفر شکستگى سمت راست و يک نفر شکستگى سمت چپ) با در نظر گرفتن اين که برابر فتواى آن مرجع محترم، مورد مذکور شکستگى در يک عضو مى باشد و يک ديه و ارش به آن تعلّق مى گيرد، ميزان ديه ى مقدّر يا غير مقدّر در مورد هر کدام از جانى ها به چه صورت محاسبه مى گردد؟

جواب :

دو ديه دارد؛ هر چند شکستگى دوّمى به اوّلى هم متصل شود، مگر اين که شکستگى کامل به حساب نيايد.

3) چنان چه در اثر ضربه وارده، يک مورد شکستگى در جمجمه حادث گردد و علاوه بر شکستگى مذکور در مورد فوق، خون ريزى وسيع در جمجمه ايجاد گردد، با در نظر گرفتن اين فرض که براى دو مورد شکستگى در جمجمه دو ديه شکستگى به مجنى ّ عليه تعلّق مى گيرد؛ حال که جانى سبب ورود جنايت گرديده و علاوه بر شکستگى مذکور و بر اثر ضربه وارده خون ريزى وسيع در جمجمه ايجاد گرديده که به منظور رفع خون ريزى، جمجمه مورد عمل جراحى قرار گرفته و در اثر عمل جراحى مذکور شکستگى ناشى از عمل به صورت نقص عضو در جمجمه به وجود آمده است؛ با توجه به قاعده ى سببيّت و با فرض تعلّق دو فقره ديه شکستگى نسبت به دو مورد شکستگى در جمجمه بدين اعتبار که جانى، سبب ورود جنايت گرديد؟

جواب :

خون ريزى اگر ديه مقدّر ندارد، ارش پرداخت شود.

تشويق دعوا و تيز کردن شاخ گاو

سوال 1736 :

1) اينجانب کارگرهاى متعدّدى داشتم. دو نفر از آنان، هنگام کار با هم مزاح و شوخى مى کردند تا کم کم منجرّ به نزاع شد. يکى از آن دو با زدن مشت، چشم کارگر ديگر را از حدقه درآورد. آيا اينجانب (صاحب کار) با اين که دنبال کارگر رفتم و او را به کار دعوت کردم و در حين مزاح و نزاع تماشا مى کردم و تا حدّى مشوّق مزاح و نزاع آن ها بودم، مسؤول شرعى هستم و ديه و غرامتى به ذمّه ام تعلّق مى گيرد؟

جواب :

البته شما که مشوّق آن ها بوده ايد، کار حرامى مرتکب شده ايد، ولى ديه به شما تعلّق نمى گيرد.

2) اينجانب گاوى داشتم شاخ گاو را تيز کردم که با گاوهاى ديگر بجنگد تا غالب آيد، از قضا برادرم براى رفع تشنگى حيوان، لگن را پر از آب کرد. گاو از لگن آب مى خورد، در حالى که او نشسته بود و نگاه مى کرد. حيوان پس از سر بلند کردن، شاخ زد و چشم برادرم از حدقه بيرون آمد. آيا اينجانب (صاحب گاو) مسؤول شرعى هستم و ديه و غرامتى به ذمّه ام تعلّق مى گيرد؟

جواب :

احتياطا مصالحه کنيد.

تصادف و متلاشى شدن جسد با برخورد چند اتومبيل

سوال 1737 :

شب هنگام، در جادّه اى تصادفى رخ مى دهد و ماشين کاميونى ظاهرا به عابرى مى زند. عابر بر زمين مى افتد و کاميون در جا چپ مى کند. (گرچه صاحب کاميون ادّعا کرده است ماشين ديگرى به او زده و کاميون به علت اين که به عابر نزند چپ کرده است، کارشناس مربوطه صاحب کاميون را مقصّر شناخته و ديه از او گرفته شده است) لکن در همان لحظه ى تصادف يا شايد چند دقيقه بعد، ماشين سوارى مى رسد و چون شب بوده، ناگهان از روى جسد عبور مى کند و پس از آن هم ماشين هاى بعدى، مکرّر از روى جسد وى مى گذرند و جنازه به کلّى متلاشى مى شود. اکنون در مورد ماشين سوارى مذکور دو مسأله مورد سوال است:

1) با توجه به اين که راننده ى آن شکّ دارد جسدى که جلوى ماشين ها نقش بر زمين شده بوده است، جان داشته است يا مرده (يا بالفرض طبق قراين ظنّ به موت آن داشته است)، آيا شرعا ديه به وى تعلّق مى گيرد؟

2) اگر فرضا يقين به موت او داشته است، آيا عبور با ماشين بر جنازه ى ميتّى سهوا، موجب ضمان است؟ اگر هست، چه قدر است؟ ضمنا اگر ديه بر او لازم شد، آيا بايد آن را الزاما به ورثه ى ميّت بدهد يا اگر به راننده ى کاميون که خون بها را پرداخته، بدون آگاه ساختن ورثه بدهند کافى است؟

جواب :

استناد موت به هر کدام باشد، با تحقيق و تفحّص لازم، ديه بر عهده ى او است و در صورت جهل، به اخيرى مستند است و ديه بايد به ورثه داده شود و آن چه ورثه اخذ کرده به دهنده برمى گرداند و اگر ديه مربوط به صدمه ى به جسد ميّت باشد به وارث داده نمى شود؛ بلکه در وجوه خير براى ميّت صرف مى شود و مقدار ديه به نسبت کل ديه او که صد دينار است، تعين مى شود.

ديه ى مصدوميّت بيضه

سوال 1738 :

شخصى در اثر نزاع از ناحيه ى بيضه ى چپ صدمه ديده است. پزشکى قانونى اعلام کرده است به علّت ضربه ى وارده مصدوم از ناحيه ى بيضه ى چپ دچار تورّم و خون ريزى داخل بيضه شده و متقابلاً طى عمل جراحى دو سوّم از بيضه ى چپ برداشته شده است.

1) آيا موضوع کلاًّ از موارد تعيين ارش است؟

2) آيا خصوص تورّم و نيز خصوص برداشته شدن دو ثلث بيضه ى چپ به نسبت کلّ ديه، از موارد پرداخت ديه و خصوص خون ريزى داخل بيضه مورد از موارد پرداخت ارش مى باشد؟

3) آيا مورد فوق از موارد تداخل محسوب مى شود (يعنى فقط ديه ى قطع دو سوّم بيضه ى چپ که طى عمل جرّاحى برداشته شده است به نسبت کلّ ديه ى آن موضع محاسبه و تعيين مى شود)؟

4) آيا ديه تورّم بيضه ى چپ مانند قطع بيضه ى چپ دو ثلث است يا تورّم دو بيضه مساوى است؟

جواب :

هر کدام مقدّر شرعى دارد، همان مقدار تعيين شده ثابت است والاّ ارش مى باشد.

تصادف راننده با عابر در اتوبان

سوال 1739 :

کارگرى که داراى زن و چهار فرزند صغير و مادرى پير مى باشد در تصادفى، فوت شده است. با توجه به اين که اتوبانى که تصادف در آن رخ داده، پانزده متر عرض داشته، خشک و مسطح بوده، هيچ نرده اى براى جلوگيرى از ورود عابر پياده به اتوبان نصب نشده بوده، و هيچ گونه مانعى براى ديد راننده وجود نداشته و راه مستقيم بوده، تصادف در روز روشن و هواى صاف اتّفاق افتاده و لباس متوفّى نمايان و حرکتش عادى بوده است و کارشناس راهنمايى و رانندگى به استناد ماده 4 قانون ايمنى راه ها مصوّب سال 1349 عابر را مقصّر دانسته است؛ آيا راننده اتومبيل نسبت به متوفّى ضامن مى باشد؟

جواب :

استناد به عابر و راننده است و نصف ديه را بدهد.

ديه ى کاهش بينايى

سوال 1740 :

فردى با ايراد ضرب عمدى به چشم فرد ديگرى، (بدون اين که موجب در آوردن چشم وى شود) باعث کاهش شديد بينايى مضروب در حدّ شمارش انگشتان دست شده است. اين کاهش شديد بينايى از نظر پزشک قانونى با توجه به نظريّه سازمان بهداشت جهانى نابينايى محسوب و اعلام شده است. آيا اين کاهش شديد بينايى همان کورى است که شرعا و قانونا موجب قصاص خواهد شد يا منظور از کورى که موجب قصاص است از بين رفتن کامل بينايى است، به شکلى که هيچ گونه ديدى ـ هر چند جزيى ـ وجود نداشته باشد؟ لازم به ذکر است شاکى، تقاضاى قصاص متّهم را نموده است و موضوع، با اجراى قسامه قابل اثبات مى باشد.

جواب :

مورد از موارد ديه است، در صورت تغرير.

وظيفه ى زنان وابسته به قاتل فرارى

سوال 1741 :

در قتل عمد و شبه عمد که به هنگام فرار قاتل، بستگان به نحو الاقرب فالاقرب مسؤول پرداخت ديه هستند، آيا زنان وابسته نيز مسؤوليّت دارند يا اين که همانند عاقله، مسؤوليّت مختصّ مردان است؟

جواب :

محتمل است استحقاق ديه از مال او؛ و اگر مالى نباشد، يا استيفاى ديه از آن، متعذّر باشد، محتمل است استحقاق ديه از بيت المال پس از عاقله و عدم تمکّن استيفايش از آن ها يا ورثه او به ترتيب ارث يا مطلقا.

صدمات مسابقات ورزشى

سوال 1742 :

مبناى فقهى و اصولى بند سوم ماده 59 قانون مجازات اسلامى چه مى باشد؟ اين ماده مقرّر مى دارد: «حوادث ناشى از عمليّات ورزشى، مشروط بر اين که سبب آن حوادث نقض مقرّرات مربوط به آن ورزش نباشد و اين مقرّرات هم با موازين شرعى مخالفت نداشته باشد» و حوادث ورزشى را به عنوان يکى از عوامل موجّهه جرم شناخته است، يعنى تحت آن شرايط يک فعل از حالت جرم بودن خارج مى شود، مانند اين که در ورزش فوتبال يک بازيکن با توپ ضربه اى مى زند که به صورت بازيکن ديگر اصابت مى نمايد و به جراحت يا شکستگى منتهى مى گردد؛ ولى قوانين و موازين آن ورزش رعايت شده است. آيا در فرض فوق، ديه تعلّق مى گيرد؟

جواب :

در مفروض سوال ديه دارد.

مصداق جائفه

سوال 1743 :

ماده 482 مجازات اسلامى مصوب 8/4/70 چنين مقرر داشته است: «ديه جراحتى که به درون بدن انسان وارد مى شود به ترتيب زير است:

1) جائفه: جراحتى که با هر وسيله و از هر جهت به شکم يا سينه يا پشت و يا پهلوى انسان وارد شود، ثلث ديه کامل است.

2) هرگاه وسيله اى از يک طرف بدن فرو رفته و از طرف ديگر بيرون آمده باشد ثلث ديه کامل دارد.

تبصره) وسيله وارد کننده جراحت اعمّ از سلاح سرد و گرم است.»

با توجه به عدم ذکر و تصريح اعضاى بدن (شکم، سينه، پشت و پهلو) در بند «2»، آيا نظر معظّم له آن است که بدن شامل تمامى اعضا مانند: دست و پا نيز مى شود و مثلاً اگر تيرى به ران فردى وارد و از طرف ديگر ران وى خارج شود، از مصاديق جائفه مى باشد؟

جواب :

شامل تمامى اعضا مى شود.

مسموميّت و تعاقب فوت

سوال 1744 :

در جشن عروسى، چند کودک پس از صرف شيرينى به مشکلات گوارشى مبتلا مى گردند. آنان را به بيمارستان مى برند، ولى همه ى آن ها مگر يک نفر به طور سرپايى معالجه مى گردند. سوابق امر هم گويا است که اين کودکان مراجعه ديگرى به پزشک يا بيمارستان نداشته اند. يکى از اين کودکان در بيمارستان فوت مى شود. پزشک قانونى پس از انجام آزمايش سمّ شناسى و آسيب شناسى اعلام مى کند: «علت مرگ به شرح زير اعلام مى گردد: عفونت ريوى و ورم ريه و خون ريزى منقوط در ريه مى باشد و در امعا و احشاى ارسالى، سمّى در حدّ تشخيص يافت نشده است.» با توجه به وضع ساير کودکان بايد گفت که اگر نامبرده بيمارى زمينه اى نداشت، عوارض گوارشى و مسموميّت غذايى ادّعايى، نمى توانست تأثيرى در پيش آمد مرگ داشته باشد، ولى در مورد اين کودک، به علّت وجود زمينه مساعد از نقص مصونيّت مى توان گفت تأثير ناچيزى داشته است. اين ميزان تأثير در حد 10% تخمين زده مى شود.» در اين مورد خاص و با توجه به نظريّه پزشک قانونى و هيأت پزشکى، آيا مى توانيم مسؤوليتى متوجه شيرينى فروش کنيم؟ اگر پاسخ مثبت است، در چه حد؟

جواب :

در فرض سوال، به جهت عدم ثبوت استناد، ضمانى بر شيرينى فروش نيست و احتياط به مصالحه مطلوب است.

مجروح نمودن اعضاى خانواده

سوال 1745 :

شخصى در نزاع، علاوه بر مجروح نمودن اعضاى خانواده، پدرش را نيز به قتل رسانده است و عاقله نيز منحصر به مصدومين مى باشد. آيا عاقله ى مذکور که همان مجروحين مى باشند، مى توانند علاوه بر تقاضاى قصاص، مطالبه ديه براى خود از جانى مذکور نمايند؟

جواب :

مى توانند و اگر قتل خطايى باشد، ديه بر عاقله است، هر چند مجروحين باشند.

عدم تعلق خمس به ديه مقتول

سوال 1746 :

آيا ديه مقتول جزو ماترک وى محسوب مى شود؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، آيا خمس به آن تعلّق مى گيرد؟

جواب :

ديه ى مقتول جزو ماترک او است. ولى تعلق خمس به آن مشکل است.

تأثير سوختگى بر زيبايى

سوال 1747 :

آيا در صورتى که سوختگى، سبب نقص در زيبايى شود، آن هم ارش جداگانه ا ى، علاوه بر ارش سوختگى دارد؟

جواب :

بلى، ارش جداگانه دارد.

ديه ى کارگر و مقنّى در سقوط چرخ چاه

سوال 1748 :

مقنّى و چاه کنى در پايين چاه مشغول کار است و کارگر در بالا، چرخ را مى چرخاند، ناگهان چرخ از جا کنده مى شود و کارگر همراه چرخ در چاه سقوط مى کند. مقنّى از ناحيه دست و پا مصدوم مى شود و کارگر پس از دو روز فوت مى کند. تکليف ديه کارگر و مقنّى را معلوم نماييد.

جواب :

ديه ى کارگر را کسى ضامن نيست، ولى ديه ى مقنّى را بايد از مال کارگر بدهند؛ زيرا صدمات مقنّى، به فعل کارگر استناد دارد.

شَل شدن عضو

سوال 1749 :

برخى جراحت ها که موجب ديه است، اگر در عضوى واقع شود که علاوه بر آن ها، سبب نقص و شل شدن آن عضو شود که اگر در جاى ديگرى بود، تنها همان جراحت بود، آيا افزون بر ديه جراحت، ديه نقص عضو يا ارش نيز ثابت است؟

جواب :

ظاهرا غير از ديه ى جراحت، ديه ى نقص عضو يا ارش آن هم ثابت است.

تزريق خون آلوده

سوال 1750 :

خونى را از نفر اوّل مى گيرند و به دوّمى تزريق مى کنند. پس از آن روشن مى شود، اوّلى دچار بيمارى مسرى يا مهلک بوده که منجر به فوت دوّمى (گيرنده خون) شده است. چه کسى مسؤول فوت او است؟

جواب :

اگر فرد اوّل عالم به آن نبوده است، آن تزريق کننده ها که بايد خون را آزمايش و تفحّص مى کردند و نکردند، ضامن ديه اند و اگر خود آن اوّلى هم آگاه بوده، پس با استناد به هر دو، به نحو تشريک ضامن اند.

تفاوت محاسبه ديه و ارش در زن

سوال 1751 :

در باب جراحات و اعضا، ديه ى زن مانند ديه ى مرد است تا به ثلث ديه ى کامله برسد و در صورت رسيدن به ثلث، ديه ى زن نصف ديه ى مرد است. آيا در جراحات موجب ارش که بر زن وارد مى شود، بايستى ميزان ارش بر اساس ديه ى زن احتساب شود يا بر مبناى ديه ى مرد.

جواب :

حکم بالا به ديه اختصاص دارد نه ارش.

ولايت ولىّ در عفو ديه ى طفل

سوال 1752 :

من زنى هستم، به فروشگاهى رفته بودم، وقتى مى خواستم به يک اتاق بروم، به پسر بچه نابالغى که سر پلّه نشسته بود برخورد کردم و بين چشم و ابروى او در اثر برخورد به ديوار زخم شد و خون آمد. من منتظر ماندم تا مادرش آمد و از او حلاليت گرفتم و از پدرش نيز حلاليت گرفتم، حکم مسأله چگونه است؟

جواب :

اگر از پدر او حلاليت گرفتيد، ضامن نيستيد.

تنبيه توسط اعضاى خانواده

سوال 1753 :

خانواده اى که کودکشان را تنبيه بدنى کرده اند و موجب سرخى و کبودى بدنش شده اند، آيا بايد ديه بدهند؟

جواب :

بله، بايد ديه بدهند؛ مگر پدر باشد که گفتيم به مقدار ديه مى تواند از هزينه ى نفقه او حساب کند.

سوال 1754 :

اگر مادرى فرزند خود را بزند و بدن فرزند سرخ شود، اين عمل مادر ديه دارد؟ آيا مادر بايد حلاليّت بطلبد؟

جواب :

بله، ديه دارد.

حکم گرفتن ديه نقص عضو

سوال 1755 :

گرفتن ديه نقص عضو که از طرف دادگاه تعيين مى شود، چه حکمى دارد؟

جواب :

حق مَجنىٌّ عليه است که مى تواند از جانى بگيرد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

No image

احکام دیات

No image

احکام دیات

No image

احکام دیات

پر بازدیدترین ها

No image

خمس مغازه ‌ها

No image

احکام غسل جنابت

No image

شک در وضو

No image

موانع رسیدن آب به پوست

Powered by TayaCMS