احکام جعاله
مسأله 2233 :
جعاله آن است که انسان قرار بگذارد در مقابل کاري که براي او انجام ميدهند، مال معيّني بدهد مثلاً بگويد هرکس گمشده مرا پيدا کند، ده تومان به او ميدهم و به کسي که اين قرار را ميگذارد جاعل و به کسي که کار را انجام ميدهد عامل ميگويند وفرق بين جعاله واين که کسي را براي کاري اجير کنند، اين است که در اجاره بعد از خواندن صيغه، اجير بايد عمل را انجام دهد و کسي هم که او را اجير کرده اجرت را بدهکار ميشود، ولي در جعاله عامل ميتواند مشغول عمل نشود وتا عمل را انجام ندهد، جاعل بدهکار نميشود.
مسأله 2234 :
جاعل بايد بالغ وعاقل باشد و از روي قصد واختيار قرارداد کند وشرعاً بتواند در مال خود تصرّف نمايد، بنابراين جعاله آدم سفيهي که مال خود را در کارهاي بيهوده مصرف ميکند، صحيح نيست مگر با اجازه وليّ و همچنين ممنوع التصرّف از طرف حاکم شرع نباشد.
مسأله 2235 :
کاري را که جاعل ميگويد براي او انجام دهند، بايد حرام يا بيفائده نباشد، پس اگر بگويد هرکس شراب بخورد يا شب به جاي تاريکي برود ده تومان به او ميدهم، جعاله صحيح نيست.
مسأله 2236 :
اگر مالي را که قرار ميگذارد بدهد معيّن کند مثلاً بگويد هرکس اسب مرا پيدا کند، اين گندم را به او ميدهم، لازم نيست بگويد آن گندم مال کجاست وقيمت آن چيست، ولي اگر مال را معيّن نکند مثلاً بگويد کسي که اسب مرا پيدا کند ده من گندم به او ميدهم اگر هرآينه موجب نزاع شود، بايد خصوصيّات آن را کاملاً معيّن نمايد.
مسأله 2237 :
اگر جاعل مزد معيّني براي کار قرار ندهد، مثلاً بگويد هرکس بچه مرا پيدا کند، پول به او ميدهم ومقدار آن را معيّن نکند، چنانچه کسي آن عمل را انجام دهد بايد مزد او را به مقداري که کار او در نظر مردم ارزش دارد، بدهد.
مسأله 2238 :
اگر عامل پيش از قرارداد، کار را انجام داده باشد، يا بعد از قرارداد به قصد اين که پول نگيرد انجام دهد، حقّي بمزد ندارد.
مسأله 2239 :
پيش از آن که عامل شروع بکار کند، جاعل وعامل ميتوانند جعاله را به هم بزنند.
مسأله 2240 :
بعد از آن که عامل شروع به کار کرد، اگر جاعل بخواهد جعاله را به هم بزند، اشکال ندارد لکن اگر رجوع نمايد در بين عمل کردن عامل، بايد اجرت مقداري که عامل کار کرده است بدهد.
مسأله 2241 :
عامل ميتواند عمل را ناتمام بگذارد، ولي اگر تمام نکردن عمل اسباب ضرر جاعل شود، بايد آن را تمام نمايد مثلاً اگر کسي بگويد هر کس چشم مرا عمل کند فلان مقدار به او ميدهم ودکتر جراحي شروع به عمل کند، چنانچه طوري باشد که اگر عمل را تمام نکند، چشم معيوب ميشود بايد آن را تمام نمايد و در صورتي که ناتمام بگذارد، حقّي به جاعل ندارد.
مسأله 2242 :
اگر عامل کار را ناتمام بگذارد، چنانچه آن کار مثل پيدا کردن اسب است که تا تمام نشود، براي جاعل فائده ندارد، عامل نميتواند چيزي مطالبه کند و همچنين است اگر جاعل مزد را براي تمام کردن عمل قرار بگذارد مثلاً بگويد هرکس لباس مرا بدوزد ده تومان به او ميدهم، ولي اگر مقصودش اين باشد که هر مقدار از عمل که انجام گيرد براي آن مقدار مزد بدهد، جاعل بايد مزد مقداري را که انجام شده به عامل بدهد، اگرچه احتياط اين است که بطور مصالحه يکديگر را راضي نمايند.