احکام جُعالَه
مسأله 2212 :
جُعالَه آن است که انسان قرار بگذارد د رمقابل کاري که براي او انجام مي دهند مال معيّني بدهد ، مثلاً بگويد هرکس گمشدة مرا پيدا کند ، ده تومان به او مي دهم و کسي که که اين قرار را مي گذارد جاعل و به کسي که کار را انجام مي دهد عامل مي گويند ، و فرق بين جُعاله و اينکه کسي را براي کاري اجير کنند ، اين است که در اجاره بعد از خواندن صيغه ؛ اجير بايد عمل را انجام دهد و حقّ ندارد که از آن سر باز زند و عمل نکند و کسي هم که او را اجير کرده بعد از انعقاد اجاره اجرت را به او بدهکار مي شود ، ولي درجُعاله پس از انعقاد جُعاله عامل مي تواند مشغول عمل نشود و تا عمل او را انجام نداده است ، جاعل بدهکار نيست و پس از انجام عمل بدهکار مي شود .
مسأله 2213 :
جاعل بايد بالغ و عاقل باشد و از روي قصد و اختيار قرار داد کند و شرعاً بتواند در مال خود تصّرف نمايد ، بنابر اين جُعاله آدم سفيهي که مال خود را در کارهاي بيهوده مصرف مي کند اگر حاکم شرع او را از عمل منع کرده باشد يا در حال بالغ شدن سفيه باشد ، صحيح نيست .
مسأله 2214 :
کاري راکه جاعل مي گويد براي او انجام دهند ، بايد حرام نباشد و نيز بايد بي فائده نباشد که غرض عقلائي به آن تعلّق نگرفته باشد ، پس اگر بگويد هر کس شراب بخورد ، يا در شب بجاي تاريکي برود ده تومان به او مي دهم جُعاله صحيح نيست .
مسأله 2215 :
مالي را که قرار مي گذارد به عامل بدهد معتبر نيست که مثل باب اجاره از همه جهت معيّن باشد ، ولي بايد اين اندازه معيّن باشد که بعداً موجب غَرَر و مشاجره ميان جاعل و عامل نشود مثلاً اگر بگويد هر کس کيف مرا که محتوي پول بوده است و گم شده است پيدا کند يک چهارم آن پول را به او مي دهم ، صحيح است .
مسأله 2216 :
اگر جاعل مزد معيّني براي کار قرار ندهد ، مثلاً بگويد هر کس بچّه مرا پيدا کند به او مي دهم و مقدار آن را معيّن نکند ، چنانچه کسي آن عمل را انجام دهد بايد مزد او را به مقداري که کار او د رنظر مردم ارزش دارد ، بدهد .
مسأله 2217 :
اگر عامل يا شخص ديگر پيش از قرار داد کار را انجام داده باشد يا بعد از قرار داد ، به قصد اينکه پول نگيرد انجام دهد ، حقّي به مزد ندارد .
مسأله 2218 :
پيش از آنکه عامل شروع به کار کند ، جاعل و عامل مي توانند جعاله را بهم بزند.
مسأله 2219 :
بعد از انکه عامل شروع به کار کند ، اگر جاعل بخواهد جعاله را بهم بزند اشکال دارد .
مسأله 2220 :
عامل عمل را ناتمام بگذارد ، ولي اگر تمام نکردن عمل اسباب ضرر جاعل شود ؛ بايد آ ن را تمام نمايد . مثلاً اگر کسي بگويد هر کس چشم مرا عمل نمايد فلان مقدار به او مي دهم ودکتر جرّاحي شروع به عمل کند ، چنانچه طوري باشد که اگر عمل را تمام نکند ، چشم معيوب مي شود ؛ بايد آن ر ا تمام نمايد ودر صورتي که ناتمام بگذارد حقّي به جاعل ندارد وضامن عيبي که حاصل مي شود وضرري نيز که به وجود امده است مي باشد .
مسأله 2221 :
اگر عامل کار را ناتمام بگذارد ، چنانچه آن کار مثل پيدا کردن اسب است که تا تمام نشود ، براي جاعل فائده ندارد ، عامل نمي تواند چيزي مطالبه کند وهمچنين است اگر جاعل مزد را براي تمام کردن عمل قرار بگذارد مثلاً بگويد هر کس لباس مرا بدوزد ده تومان به او مي دهم ، ولي اگر مقصودش اين باشد که هر مقدار از عمل انجام گيرد ، براي آن مقدار مزد بدهد ، جاعل بايد مزد مقداري که انجام شده به عامل بدهد ، اگر چه احتياط آ ن است که بطور مصالحه ، يکديگر را راضي نمايند.