گفتار در کيفيت تيمم
کيفيت تيمم در حال اختيار اين است که باطن کف دستها را با هم و به يکبار بزمين بزند و سپس با همه کف دو دست به پيشانى و دو شقيقه خود بکشد بطورى که همه آن دو موضع را از ابتداء رستن گاه موى سر تا بالاى بينى و دو ابرو فرا بگيرد و نزديک تر به احتياط آن است که ابروها را نيزدست بکشد و سپس باطن دست دست چپ را به تمام ظاهر دست راست از مچ تا سر انگشتان بکشد و آن گاه با باطن دست راست به تمام ظاهر دست چپ بکشد وبين انگشتان جزء ظاهر نيست و در نتيجه دست کشيدن به آن واجب نيست چون منظور از ظاهر آن مقدارى است که ظاهر بشره ماسح درهنگام مسح با آن تماس پيدا مى کند حتى در اين عمل دقت و تعمق هم واجب نيست .
در زدن دست برخاک مسماى زدن لازم است و احتياط آنستکه به صرف نهادن کف دست بر روى خاک اکتفاء نشود هرچند که کافى بودن خالى از وقت نيست .
و نيز زدن يک دست و يا يکى از ديگرى و زدن پشت دست بزمين و زدن قسمتى از کف دست بطورى که عرفا ضرب بتمام کف صادق نباشد و نيز مسح کردن پيشانى با يکى از دو دست و يا با کى از ديگرى کافى نيست .
و در مسح پيشانى همين کافى است که بنحو متعارف مجموع دو کف دست مجموع پيشانى وو دو شقيقه را مسح کند يعنى دست راست سمت راست را و دست چپ سمت چپ را مسح کن (و لازم نيست که راست و چپ پيشانى با کف هر دو دست مسح شود) و در پشت دستها بايد طول کف دست بر پشت دست ديگرى قرار گرفته عرض آنرا تا سر انگشتان مسح کند.
مساءله 2 - اگر زدن باطن دست بر زمين و کشيدن باطن آن به محل تيمم ممکن نشد وظيفه به پشت دست منتقل مى شود البته اين وقتى است که مسح با همه باطن دست ممکن نباشد و اما اگر مسح با قسمتى از آن بدون حائل و يا با نيمه آن با حائل ممکن باشد احتياط آنست که هم آن بعض بى حائل يا همه با حائل را به زمين بزند و مسح کند و هم پشت دست ها را به زمين بزند و تيمم کند.
و احتمال اين که در دوران بين پشت دست و باطن ذراع وظيفه آن باشد که باطن ذراع را مقدم بدارد خالى از وجه نيست و نزديکتر به احتياط آن استکه هم با باطن ذراع و هم با پشت دستها تيمم کند همه اينها در فرضى بود که باطن دست مثلا سوخته و يا زخم باشد و اما اگر نجس باشد وظيفه به پشت دست منتقل نمى شود بلکه اگر نجاست باطن دست (يعنى تر) نيست تا پيشانى را هم نجس کند با همان باطن دست تيمم مى کند مگر آنکه نجاست جرم داشته و بين بشره کف دست و زمين حائل شود و تطهير و ازاله آن نيز ممکن نباشد که در اين صورت احتياط واجب آنست که هم با آن باطن مسح کند و هم با ظاهر بلکه در فرضى هم که نجاست حائل نيست احتياط به جمع بين ضرب و مسح بظاهر و باطن دست ترک نشود.
و اگر نجاست متعدى باشد بطورى که خاک را هم نجس کند وظيفه به پشت دست و يا باطن ذراع منتقل مى شود و اگر پيشانى و پشت دستها که بايد مسح شود نجس باشد و ازاله و تطهير آن ممکن نباشد روى همان نجاست را دست مى کشد.