فصل پنجم: تقصير
تقصير از نظر لغت به معناى کوتاه کردن است. در مسايل مربوط به حجّ، مقصود از آن، کوتاه کردن قدرى از ناخن يا موى سر يا موى صورت است.
مسأله 749) پنجمين عمل واجب در عمره که بايد پس از سعى انجام شود تقصير کردن است، يعنى چيدن مقدارى از ناخن يا موى سر يا موى صورت.
مسأله 750) بهتر است در تقصير تنها به چيدن ناخن اکتفا نشود و مقدارى از موى سر يا صورت را بچيند، بلکه اين کار موافق با احتياط است.
مسأله 751) در تقصير لازم نيست خود انسان موى خود را کوتاه کند، بلکه مىتواند از ديگرى بخواهد تا اين کار را برايش انجام دهد، ولى خودش بايد نيّت تقصير کند و بهتر است کسى هم که تقصير مىکند، نيّت کند.
تقصير
مسأله 752) در تقصير، اکتفا نمودن به کوتاه کردن موى زير بغل و مانند آن مشکل است.
مسأله 753) در تقصير، کندن مو کافى نيست، بلکه ملاک، کوتاه کردن مو با هر وسيله و ابزارى است. بنابراين کسى که عمداً به جاى کوتاه کردن مو، آن را بکند در احرام باقى است و بايد با تقصير صحيح از احرام خارج شود.
مسأله 754) در عمره تمتّع براى تقصير، تراشيدن سر کفايت نمىکند، بلکه حرام است.
مسأله 755) تقصير، عبادت است و بايد با نيّت خالص براى خداوند متعال انجام شود، بنابراين اگر کسى اين عمل را از روى ريا و خودنمايى انجام دهد يا رضايت کسى غير از خداوند را در آن دخالت دهد، علاوه بر آن که گناه کرده، تقصيرش باطل است و بايد مجدّداً با نيّت خالص آن را انجام دهد.
مسأله 756) اگر کسى در عمره تمتّع عمداً تقصير را ترک کند و براى حجّ احرام ببندد، بنابر اقوى عمره او باطل مىشود و ظاهراً وظيفه او تبديل به حجّ افراد مىشود. بنابراين بايد پس از اعمال حجّ، عمره مفرده انجام دهد و لازم نيست در سال بعد حجّ را اعاده کند، هرچند که اعاده حجّ موافق با احتياط استحبابى است. و ترک تقصير از روى ناآگاهى به مسأله نيز همين حکم را دارد.
مسأله 757) اگر کسى تقصير را از روى ريا انجام دهد و آن را به قصد قربت اعاده نکند، حکم ترک تقصير از روى عمد را دارد و عمرهاش باطل است و اگر بدون اعاده تقصير، براى حجّ محرم شود حکم کسى را دارد که بدون تقصير وارد اعمال حجّ شده است.
مسأله 758) تقصير، محلّ معيّنى ندارد، بنابراين لازم نيست انسان پس از پايان سعى در همانجا تقصير کند، بلکه مىتواند به منزل و محلّ استراحت خود برود و در آن جا تقصير کند.
مسأله 759) در عمره تمتّع پس از آن که شخصِ محرم، تقصير کرد تمام محرّماتى که با احرام بستن بر او حرام شده بود - حتّى مسايل جنسى - حلال مىشود ولى تراشيدن سر همچنان بر او حرام است.
مسأله 760) در عمره تمتّع، تقصير آخرين عمل است و طواف نساء واجب نيست؛ ولى اگر کسى بخواهد احتياط کند مىتواند طواف نساء و نماز آن را رجاءً - يعنى به اميد اين که شايد مطلوب خداوند متعال باشد - بجا بياورد.
مسأله 761) اگر کسى پس از عمره تمتّع هنگامى که براى حجّ احرام بست يادش آمد که تقصير را انجام نداده عمرهاش صحيح است و مستحبّ و موافق با احتياط آن است که يک گوسفند فديه بدهد.
مسأله 762) اگر کسى در عمره مفرده عمداً يا به علّت ناآگاهى يا فراموشى، تقصير را ترک کند، بايد تقصير کند و اگر بدون تقصير، طواف نساء انجام داده، بايد احتياطاً طواف نساء و نماز آن را نيز اعاده کند.
مسأله 763) کسى که به علّت ناآگاهى به مسأله، تقصير را باطل انجام داده و پس از آن محرّمات احرام را انجام داده، جز در مورد صيد، کفّاره براو واجب نيست.
مسأله 764) اگر پس از تقصير، شک کند که آيا آن را صحيح انجام داده يا نه، در صورتى که هنگام عمل، آگاه به مسأله بوده و توجّه داشته که عمل را صحيح انجام دهد، به شکّ خود اعتنا نکند.
مسأله 765) کسى که در عمره مفرده تقصير را فراموش کرده و به وطنش بازگشته هر کجا که يادش آمد مىتواند تقصير کند، ولى احتياطاً بايد طواف نساء و نماز آن را هم اعاده کند و اگر خودش نمىتواند برگردد، بايد براى اين کار نايب بگيرد.
مسأله 766) اگر کسى به علّت ناآگاهى نسبت به مسأله، در عمره تمتّع به جاى کوتاه کردن مو، چند مو را بکند و پس از آن اعمال حجّ را هم انجام دهد و سپس متوجّه شود، از احرام خارج شده، ولى بايد يک گوسفند فديه بدهد.
مسأله 767) اگر کسى در اثناى سعى، تقصير نمايد چنانچه از اوّل سعى قصد داشته کمتر از هفت شوط سعى کند، بايد سعى و تقصير را اعاده کند. ولى اگر چنين قصدى نداشته اگر عمداً تقصير کرده باشد بايد سعى را تمام کند و تقصير را اعاده نمايد و اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسأله تقصير کرده باشد، پس از اتمام سعى احتياطاً تقصير را هم اعاده کند.
مسأله 768) کسانى که براى آنها جايز است اعمال حجّ را بر وقوف در عرفات و مشعر مقدّم نمايند پس از طواف حجّ و نماز آن و سعى نبايد تقصير کنند، و اگر تقصير کنند مُحلّ نمىشوند، بلکه تقصير را بايد در منى انجام دهند و اگر از روى ناآگاهى يا فراموشى تقصير کنند کفّاره ندارد.