مسائل متفرّقه زکات
مسأله 2031 :
موقعى که گندم و جو را از کاه جدا مىکنند و موقع خشک شدن خرما و انگور، انسان بايد زکات را به فقير بدهد يا از مال خود جدا کند. و زکات طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر را بعد از تمام شدن ماه دوازدهم بايد به فقير بدهد، يا از مال خود جدا نمايد. ولى بعد از جدا کردن اگر منتظر فقير معيّنى باشد، يا بخواهد به فقيرى بدهد که از جهتى برترى دارد، مىتواند زکات را به انتظار او ولو تا چند ماه نگهدارد.
مسأله 2032 :
بعد از جدا کردن زکات لازم نيست فوراً آن را به مستحق بدهد ولى اگر به کسى که مىشود زکات داد دسترسى دارد، لازم است که دادن زکات را تأخير نيندازد.
مسأله 2033 :
کسى که مىتواند زکات را به مستحق برساند اگر ندهد و بواسطه کوتاهى او از بين برود بايد عوض آن را بدهد.
مسأله 2034 :
کسى که مىتواند زکات را به مستحق برساند، اگر زکات را ندهد، و بدون آن که در نگهدارى آن کوتاهى کند از بين برود، چنانچه غرض صحيحى در تأخير زکات نداشته بايد عوض آن را بدهد، ولى اگر غرض صحيحى داشته مثلاً فقير معيّنى را در نظر داشته يا مىخواسته تدريجاً به فقرا برساند، ضامن نيست.
مسأله 2035 :
اگر زکات را از خود مال کنار بگذارد، مىتواند در بقيه آن تصرّف کند و اگر از مال ديگرش کنار بگذارد، مىتواند در تمام مال تصرّف نمايد.
مسأله 2036 :
انسان نمىتواند زکاتى را که کنار گذاشته، براى خود بردارد و چيز ديگرى بجاى آن بگذارد.
مسأله 2037 :
اگر از زکاتى که کنار گذاشته منفعتى ببرد مثلاً گوسفندى که براى زکات گذاشته برّه بياورد، مال فقير است.
مسأله 2038 :
اگر موقعى که زکات را کنار مىگذارد مستحقّى حاضر باشد، بهتر است زکات را به او بدهد، مگر کسى را در نظر داشته باشد که دادن زکات به او از جهتى بهتر باشد.
مسأله 2039 :
اگر با عين مالى که براى زکات کنار گذاشته براى خودش تجارت کند صحيح نيست و اگر با اجازه حاکم شرع براى مصحلت زکات تجارت کند، تجارت صحيح و نفعش مال زکات است.
مسأله 2040 :
اگر پيش از آن که زکات بر او واجب شود، چيزى بابت زکات به فقير بدهد، زکات حساب نمىشود و بعد از آن که زکات بر او واجب شد، اگر چيزى را که به فقير داده از بين نرفته باشد و آن فقير هم به فقر خود باقىباشد، مىتواند چيزى را که به او داده بابت زکات حساب کند.
مسأله 2041 :
فقيرى که مىداند زکات بر انسان واجب نشده، نمىتواند چيزى از باب زکات از او بگيرد و اگر بگيرد و پيش او تلف شود ضامن است پس موقعى که زکات بر انسان واجب مىشود، اگر آن فقير به فقر خود باقى باشد، مىتواند عوض چيزى را که به او داده بابت زکات حساب کند.
مسأله 2042 :
فقيرى که نمىداند زکات بر انسان واجب نشده، اگر چيزى بابت زکات بگيرد و پيش او تلف شود، ضامن نيست و انسان نمىتواند عوض آن را بابت زکات حساب کند.
مسأله 2043 :
مستحب است زکات گاو و گوسفند و شتر را به فقيرهاى آبرومند بدهد و در دادن زکات، خويشان خود را بر ديگران و اهل علم و کمال را بر غير آنان، و کسانى را که اهل سوال نيستند بر اهل سوال مقدّم بدارد. ولى اگر دادن زکات به فقيرى از جهت ديگرى بهتر باشد، مستحب است زکات را به او بدهد.
مسأله 2044 :
بهتر است زکات را آشکار، و صدقه مستحبّى را مخفى بدهند.
مسأله 2045 :
اگر در شهر کسى که مىخواهد زکات بدهد مستحقّى نباشد و نتواند زکات را به مصرف ديگرى هم که براى آن معيّن شده برساند، چنانچه اميد نداشته باشد که بعداً مستحق پيدا کند بايد زکات را به شهر ديگر ببرد و به مصرف زکات برساند، و مخارج بردن به آن شهر به عهده او نيست و مىتواند مخارج بردن به آن شهر را از زکات بردارد گرچه احتياط مستحب است که خودش بدهد ولى اگر زکات تلف شود ضامن نيست.
مسأله 2046 :
اگر در شهر خودش مستحق پيدا شود، مىتواند زکات را به شهر ديگر ببرد. ولى مخارج بردن به آن شهر را بايد از خودش بدهد و اگر زکات تلف شود ضامن است، مگر آن که با اجازه حاکم شرع برده باشد.
مسأله 2047 :
اجرت وزن کردن، پيمانه نمودن گندم و جو و کشمش و خرمايىرا که براى زکات مىدهد، با خود اوست و اگر پرداخت نکرد و با فقير هم در مورد اجرت آن مصالحه نکردند از زکات داده مىشود.
مسأله 2048 :
کسى که 2 مثقال و 15 نخود نقره يا بيشتر، از بابت زکات بدهکار است، مىتواند کمتر از 2 مثقال و 15 نخود نقره هم به يک فقير بدهد و نيز اگر غير نقره چيز ديگرى مثل گندم و جو بدهکار باشد و قيمت آن به 2 مثقال و 15 نخود نقره هم برسد مىتواند به يک فقير کمتر از آن بدهد.
مسأله 2049 :
مکروه است انسان از مستحق درخواست کند که زکاتى را که از او گرفته به او بفروشد، ولى اگر مستحق بخواهد چيزى را که گرفته بفروشد بعد از آن که به قيمت رساند، کسى که زکات را به او داده در خريدن آن بر ديگران مقدّم است.
مسأله 2050 :
اگر شکّ کند زکاتى را که بر او واجب بوده داده يا نه و مال زکاتدار موجود باشد بايد زکات را بدهد و اگر عين آن مال تلف شده زکات بر او واجب نيست.
مسأله 2051 :
فقير نمىتواند زکات را به کمتر از مقدار آن صلح کند يا چيزى را گرانتر از قيمت آن بابت زکات قبول نمايد، يا زکات را از مالک بگيرد و به او ببخشد. ولى کسى که زکات زيادى بدهکار است و فقير شده و نمىتواند زکات را بدهد و اميد هم ندارد که دارا شود چنانچه بخواهد توبه کند، فقير مىتواند زکات را از او بگيرد و به او ببخشد.
مسأله 2052 :
انسان مىتواند از زکات، قرآن يا کتاب دينى يا کتاب دعا بخرد و وقف نمايد، اگرچه بر اولاد خود و بر کسانى وقف کند که خرج آنان بر او واجب است. و نيز مىتواند توليت وقف را براى خود يا اولاد خود قرار دهد.
مسأله 2053 :
انسان نمىتواند از زکات، ملک بخرد و بر اولاد خود يا بر کسانىکه مخارج آنان بر او واجب است وقف نمايد که عايدى آن را به مصرف مخارج خود برسانند.
مسأله 2054 :
فقير مىتواند براى رفتن به حج و زيارت و مانند اينها زکات بگيرد، ولى اگر به مقدار خرج سالش زکات گرفته باشد، براى زيارت و مانند آن نمىتواند از سهم فقرا زکات بگيرد ولى از سهم سبيل اللَّه مىتواند.
مسأله 2055 :
اگر مالک، فقيرى را وکيل کند که زکات مال او را بدهد چنانچه آن فقير احتمال دهد که قصد مالک اين بوده که خود آن فقير از زکات برندارد، نمىتواند چيزى از آن را براى خودش بردارد، و اگر يقين داشته باشد که قصد مالک اين نبوده، براى خودش هم مىتواند بردارد.
مسأله 2056 :
اگر فقير شتر، گاو، گوسفند، طلا و نقره را بابت زکات بگيرد، چنانچه شرطهايى که براى واجب شدن زکات گفته شد در آنها جمع شود بايد زکات آنها را بدهد.
مسأله 2057 :
اگر دو نفر در مالى که زکات آن واجب شده با هم شريک باشند و يکى از آنان زکات قسمت خود را بدهد و بعد مال را تقسيم کنند، چنانچه بداند شريکش زکات سهم خود را نداده، تصرّف او در سهم خودش هم اشکال دارد.
مسأله 2058 :
کسى که خمس يا زکات بدهکار است و کفّاره و نذر و مانند اينها هم بر او واجب است و قرض هم دارد، چنانچه نتواند همه آنها را بدهد، اگر مالى که خمس يا زکات آن واجب شده، از بين نرفته باشد، بايد خمس و زکات را بدهد و اگر از بين رفته باشد، مىتواند خمس يا زکات را بدهد، يا کفّاره و نذر و قرض و مانند اينها را ادا نمايد.
مسأله 2059 :
کسى که خمس يا زکات بدهکار است و حَجّة الاسلام بر او واجب است و قرض هم دارد، اگر بميرد و مال او براى همه آنها کافى نباشد چنانچه مالى که خمس و زکات آن واجب شده از بين نرفته باشد، بايد خمس يا زکات را بدهند و بقيه مال او را بر حج و قرض قسمت نمايند و اگر مالى که خمس و زکات آن واجب شده از بين رفته باشد، بايد مال او را صرف حج بنمايند و در صورتى که چيزى باقى باشد به خمس و زکات و قرض قسمت نمايند.
مسأله 2060 :
کسى که مشغول تحصيل علم است و اگر تحصيل نکند مىتواند براى معاش خود کسب کند، چنانچه تحصيل آن علم، واجب يا مستحب باشد مىشود به او زکات داد و اگر تحصيل آن علم واجب يا مستحب نباشد، زکات دادن به او اشکال دارد.