شرائــط عقـــد
مسأله 2378 :
عقد ازدواج چند شرط دارد:
اول ـ آنکه به عربى صحيح خوانده شود و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربى صحيح بخوانند، چنانچه ممکن باشد، احتياط واجب آنست کسى را که مى تواند به عربى صحيح بخواند وکيل کنند و اگر ممکن نباشد، خودشان مى توانند به غير عربى بخوانند، اما بايد لفظى بگويند که معنى زوجت و قبلت را بفهماند.
دوم ـ مرد و زن يا وکيل آنها که صيغه را مى خوانند قصد انشاء داشته باشند، يعنى اگر خود مرد و زن صيغه را مى خوانند، زن به گفتن زوجتک نفسى قصدش اين باشد که خود را زن او قرار دهد، و مرد به گفتن قبلت التزويج زن بودن او را براى خود قبول نمايد و اگر وکيل مرد و زن، صيغه را مى خوانند، به گفتن زوجت و قبلت قصدشان اين باشد که مرد و زنى که آنان را وکيل کرده اند، زن و شوهر شوند.
سوم ـ کسى که صيغه را مى خواند، بالغ و عاقل باشد، چه براى خودش بخواند، يا از طرف ديگرى وکيل شده باشد.
چهارم ـ اگر وکيل زن و شوهر يا ولى آنها صيغه را مى خوانند، در عقد، زن و شوهر را معين کنند مثلاً اسم آنها را ببرند يا به آنها اشاره نمايند. پس کسى که چند دختر دارد، اگر به مردى بگويد: زوجتک احدى بناتى(يعنى زن تو نمودم يکى از دخترانم را) و او بگويد: قبلت يعنى قبول کردم، چون در موقع عقد، دختر را معين نکرده اند عقد باطل است.
پنجم ـ زن و مرد به ازدواج راضى باشند، ولى اگر زن ظاهراً به کراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضى است عقد صحيح است.
مسأله 2379 :
اگر در عقد يک حرف غلط خوانده شود که معنى آنرا عوض کند عقد باطل است.
مسأله 2380 :
کسى که دستور زبان عربى را نمى داند، اگر قرائتش صحيح باشد و معناى هر کلمه از عقد را جداگانه بداند و از هر لفظى معناى آنرا قصد نمايد مى تواند عقد را بخواند.
مسأله 2381 :
اگر زنى را براى مردى بدون اجازه آنان عقد کنند و بعداً زن و مرد بگويند به آن عقد راضى هستيم، عقد صحيح است.
مسأله 2382 :
اگر زن و مرد يا يکى از آن دو را به ازدواج مجبور نمايند و بعد از خواندن عقد راضى شوند و بگويند به آن عقد راضى هستيم چنانچه در حال واقع شدن عقد اظهار نارضايتى نموده باشند احتياط مستحب آنست که دوباره عقد را بخوانند.
مسأله 2383 :
پدر و جد پدرى مى توانند براى فرزند نابالغ، يا ديوانه خود که به حال ديوانگى بالغ شده است ازدواج کنند، و بعد از آنکه آن طفل بالغ شد، يا ديوانه عاقل گرديد، اگر ازدواجى که براى او کرده اند، مفسده اى نداشته، نمى تواند آنرا بهم بزند، و اگر مفسده اى داشته، مى تواند آنرا بهم بزند.
مسأله 2384 :
دخترى که به حد بلوغ رسيده و رشيده است، يعنى مصلحت خود را تشخيص مى دهد، اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد، سزاوار است از پدر، يا جد پدرى خود اجازه بگيرد و اجازه مادر و برادر لازم نيست.
مسأله 2385 :
اگر پدر و جد پدرى غائب باشند، يا دختر باکره نباشد، اجازه پدر و جد لازم نيست.
مسأله 2386 :
اگر پدر يا جد پدرى، براى پسر نابالغ خود زن بگيرد، پسر بايد بعد از بالغ شدن خرج آن زن را بدهد.
مسأله 2387 :
اگر پدر يا جد پدرى، براى پسر نابالغ خود زن بگيرد، چنانچه پسر در موقع عقد مالى داشته مديون مهر زن است، و اگر در موقع عقد مالى نداشته پدر يا جد او بايد مهر زن را بدهند.