شرايط وجوب جهاد
قرآن کريم :
1 - )لاَ يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِاللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةًوَکُلّاً وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَى وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرَاً عَظِيماً(385)).
"هرگز افراد با ايمانى که بدون بيمارى و ناراحتى از جهاد بازنشستند، بامجاهدانى که در راه خدا با مال و جان جهاد کردند يکسان نيستند. خداوند مجاهدانىرا که با مال و جان خود جهاد نمودند بر قاعدان برترى مهمى بخشيد. و به هر يک ازاين دو گروه وعده پاداش نيک داده و مجاهدان را بر قاعدان با پاداش عظيمى برترىبخشيده است."
ازاين آيه استفاده مىکنيم که جهاد از کسانى که به عللى از مجاهدتمعذورند، ساقط است و آنان کسانى هستند که بخاطر بيمارى، فقرومعلوليّت نمىتوانند به جهاد و جنگ بروند.
2 - )وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَکَ أُولُوا الطَّوْلِمِنْهُمْ وَقَالُوا ذَرْنَا نَکُن مَعَ الْقَاعِدِينَ * رَضُوا بِأَن يَکُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَىقُلُوبِهِمْ فَهُمْ لاَيَفْقَهُونَ(386)).
"و هنگاميکه سورهاى نازل شود که به خدا ايمان بياوريد و همراه پيامبرش جهادکنيد، افرادى از آنها که توانائى دارند از تو اجازه مىخواهند و مىگويند: بگذار ما باقاعدين )آنها که از جهاد معافند( باشيم * آنها راضى شدند که با بازماندگان باشند؛ وبر دلهاىشان مهر نهاده شده؛ از اين رو )چيزى( نمىفهمند."
ممکن است از اين آيات استفاده کنيم که جهاد از زنان ساقط است،زيرا آنان از "خوالف" يعنى بازماندگان و معاف شدگان از جنگ هستند.
3 - )فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُم مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُکُممِن بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ وَأُوذُوا فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوالَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُم سَيِّآتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَاباً مِنْ عِندِ اللَّهِوَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ(387)).
"خداوند درخواست آنها را پذيرفت و فرمود: من عمل هيچ عملکنندهاى از شمارا، چه زن باشد و يا مرد، ضايع نخواهم کرد. شما همنوع و از جنس يکديگر هستيد،آنها که در راه خدا هجرت کردند و از خانههاى خود بيرون رانده شدند و در راه منآزار ديدند و جنگ کردند و کشته شدند، به يقين گناهانشان را مىبخشيم و آنها را درباغهاى بهشتى که از زير درختانش نهرها جارى است وارد مىکنم. اين پاداش است ازطرف خداوند و بهترين پاداشها نزد پروردگار است."
ممکن است از اين سخن خداوند که مىفرمايد: )مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى(،استفاده شود که در بعضى از مواقع براى زنان هم جنگ جايز است، بهعنوان مثال در هنگام دفاع، آنان هم مىتوانند دفاع کنند )واللَّه العالم(.
4 - )لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلاَ عَلَى الْمَرْضَى وَلاَ عَلَى الَّذِينَ لاَيَجِدُونَ مَايُنْفِقُونَحَرَجٌ إِذَا نَصَحُوا للَّهِِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ(388)).
"بر ضعيفان و بيماران و آنها که وسيلهاى براى انفاق )در راه جهاد(، ندارندايرادى نيست )که در ميدان جنگ شرکت نجويند(. هرگاه براى خدا و رسولشخيرخواهى کنند. بر نيکوکاران راه مؤاخذه نيست وخداوند آمرزنده ومهربان است."
از اين آيه هم استفاده مىکنيم که از اشخاص ناتوان، بيمار و تنگدستهم جهاد ساقط است. )البتّه همه اين عناوين به حسب شرايط زمانومکان، متغيّر خواهد بود.(
حديث شريف :
امام باقرعليه السلام به يکى از خلفاى بنىاميّه نامهاى اعتراضآميز نوشت که دربخشى از آن آمده است:
"ثمّ کلّف الأعمى والأعرج والذين لا يجدون ما ينفقون على الجهاد بعد عذر اللَّه عزّوجلّ إيّاهم، ويکلّف الذين يطيقون ما لا يطيقون"(389).
"سپس کور و لنگ و کسانيکه هزينه انفاق براى جهاد را ندارند، مکلّف به جهادگرديدند. پس از آنکه خداوند متعال آنان را معذور داشته بود، و کسانيکه جهاد براىآنها طاقت فرساست، به فوق طاقت و خارج از توان خود تکليف مىشوند."
2 - اصبغ بن نباته مىگويد: حضرت علىعليه السلام فرمود:
"کتب اللَّه الجهاد على الرجال والنساء، فجهاد الرجل بذل ماله ونفسه حتى يقتل فيسبيل اللَّه، وجهاد المرأة أن تصبر على ما ترى من أذى زوجها وغيرته"(390).
"خداوند جهاد را بر مرد و زن واجب کرده است. جهاد مرد اين است که مال و جانخود را ببخشد تا اينکه در راه خدا کشته شود، و جهاد زن اين است که بر آنچه از اذيّتو آزار و غيرت شوهر خود مىبيند، صبر و شکيبايى کند."
3 - روايت شده که مردى نزد حضرت علىعليه السلام آمد تا با آنحضرتبيعت نمايد. او گفت: يا اميرالمؤمنين! دستت را بده تا با تو بيعت کنم براينکه بازبانم مردم را به سوى تو دعوت کنم، و با قلبم براى تو اخلاصورزم، و با دستانم در کنار تو جهاد کنم. حضرت فرمود:
"حرّ أنت أم عبد؟"(391).
"آزاده هستى يا بنده؟"
گفت: بنده. پس اميرالمؤمنينعليه السلام با او دست داد و او بيعت کرد.
4 - جابر مىگويد: مردى نزد رسول خداصلى الله عليه وآله آمد و گفت: من مردىجوان و با نشاطى هستم و دوست دارم به جهاد بروم ولى مادرى دارمکه راضى نمىشود و از اين کار )جهاد( کراهت دارد. حضرتصلى الله عليه وآلهفرمود:
"ارجع فکن مع والدتک، فوالذي بعثني بالحقّ لاُنسها بک ليلة خير من جهاد في سبيلاللَّه سنة"(392).
"بازگرد و با مادرت باش، پس سوگند به کسى که مرا به حق مبعوث کرده استمأنوس بودن مادرت با تو براى يک شب، بهتر از يکسال جهاد فى سبيل اللَّه است."
5 - از امام صادقعليه السلام، از پدرش نقل شده که از حضرت علىعليه السلام دربارهقرارداد اجرت جنگ سوال شد. حضرت فرمود:
"لا بأس به أن يغزو الرجل عن الرجل ويأخذ منه الجعل"(393).
"اشکال ندارد که شخصى از طرف شخصى ديگر، نايب شود و به جنگ برود و ازاو طبق قرارداد، اجرت بگيرد."
تفصيل احکام :
1 - جهاد با همه اقسام خود بر همه فرزندان امّت مسلمان واجب کفائىاست مگر صاحبان عذر و ضرر. جهاد بر هيچ کسى واجب عينى نيستمگر در صورتى که امام بر کسى بطور معيّن جهاد را واجب گرداند يا اينکهبسيج عمومى اعلام شود.
2 - جهاد از کسانيکه قلم تکليف از آنان رفع شده مانند کودک و ديوانهساقط است.
3 - از صاحبان عذر و ضرر که نمىتوانند جنگ کنند جهاد نيز ساقطاست مانند بيمار، کور، لنگ و کسى که نفقه و هزينه جهاد را ندارد.
4 - اگر طرز و شکل جنگ به گونهاى باشد که تنها در توان گروه خاصّىباشد، تنها بر آنان واجب و از بقيّه ساقط است مثل جنگ در دريا که تنها درتوان نيروى دريائى است و از ديگران ساقط است و يا جنگ در هوا که تنهابر نيروى هوائى واجب، و از ديگران ساقط مىباشد.
5 - فقها گفتهاند: پدر و مادر مىتوانند فرزند بالغ و مکلّف خود را ازرفتن به جهاد مانع شوند مگر اينکه بر او واجب تعيينى شده باشد، و برخىهم گفتهاند: طلبکار در صورتيکه زمان طلب او سر رسيده باشد، مىتواندبدهکار خود را مانع از رفتن به جهاد شود تا اينکه بدهى خود را پرداختکند.
6 - فقها گفتهاند: جهاد بر زن هم واجب نيست، ولى اين سخن آنانشامل آن موردى نيست که، در صورت ضرورت، بسيج عمومى دفاعى ازطرف امام اعلان شود، زيرا اين حالت زنان را هم شامل مىشود.
7 - جايز است که شخصى، هزينه جهاد ديگرى را پرداخت کند، کهدراين صورت برخى از فقها گفتهاند جهاد از او ساقط مىشود مگر اينکهبصورت تعيينى بر او واجب شده باشد.
8 - کسى که از رفتن به جهاد عاجز است، مستحبّ است که شخصديگرى را براى جهاد آماده و تجهيز کند، و برخى گفتهاند: واجب است.