گفتار پيرامون انفال
انفال عبارت است از مالى که امام (ع ) بخاطر داشتن منصب امامت مستحق آن است همانطور که رسول خدا بخدا داشتن رياست الهيه اش مستحق آن بود و آن اموال چند نوع است :
1 - کليه اشيائى که از ناحيه کفار بدون جنگ و خونريزى عايد مسلمين شود، زمين باشد يا غير زمين ، خود کفار از آن زمين کوچ کرده و رفته باشند و يا بدست خود تحويل مسلمين داده باشند.
2 - زمينهاى موات ، يعنى زمينهائى که اگر آباد و اصلاح نشود(بخاطر اينکه جنگل شده و يا بخاطر اينکه آب از آن قاطع شده و يا در زير آب فرو رفته و يا بعلت ديگر) قابل استفاده نيست ، حال چه اينکه مانند بيابانها در سابق نيز ملک کسى نبود و يا اگر بوده مالکين آن از بين رفته و تا کنون شناخته نشده باشند و در حکم موات است ، آباديهائى که اهالى آنها از آن کوچ کرده و مانند بابل و کوفه و امثال آن بصورت ويرانه اى درآمده ، بنابراين اينگونه اراضى جزء انفالند، هم رقبه زمينها و هم آثار آن ، از قبيل سنگ و چوب و امثال آن که از سابق در آن مانده و مواتى که در زمينهاى مفتوحه عنوة واقع است ، در اين باب با مواتهاى ديگر فرقى ندارد، بله زمينى که يقين داشته باشد به اينکه وقتى به وسيله لشکر اسلام فتح مى شده آباده بوده و بعدا فوت شده مورد اشکال است به اين معنا که نه مى توان گفت جزء انفال است و نه مى توان گفت مانند زمينهاى معموره فعلى ملک عموم مسلمين است ولى احتمال دوم خالى از رجحان نيست .
3 - ساحل درياها و کناره نهرها، بلکه کليه زمينهاى بى صاحب ، چيزى که هست گفتن اينکه همه زمينهاى بى صاحب جزء انفال است مشکل است هر چند که بعيد نيست ، لکن در انفال بودن اينگونه شرط نيست که موات باشد بلکه اگر آباد هم باشد جزء انفال است مانند جزائر دجله و فرات .
4 - ارتفاعات : کوهها و گياهان و درختان و سنگهاى آنجا است و همچنين عمق دره ها و جنگل است يعنى زمينهائى که نيها و درختان در آن بهم پيچيده شده و در اين سه نوع اخير فرقى نيست بين اينکه در زمينهاى امام عليه السلام باشد و يا در زمين هائى که به قهر و غلبه از آن مسلمين شده باشد و يا در زمين ديگر، بله از اينگونه زمينها آنچه قبلا ملک شخصى بوده و سپس جنگل شده بر مالکيت مالک شخصى باقى است .
5 - زمين و قلعه هائى که مختص پادشاهان است و کليه اموال غير منقول آن ها و نيز صفاياى آنان يعنى جواهرات گرانبهاى آنها.
اموال ممتاز و گرانبهاى غنيمت : از قبيل اسبهاى قيمتى و جامه هاى عتيق و شمشيرهاى قاطع و زره هاى فاخر وامثال آن است
7 - غنيمت هائى که مسلمين بدون اذن امام عليه السلام از کفار گرفته اند.
8 - ارث کسى که از دنيا رفته و وارثى ندارد.
9- معدنهائى است که به تبع زمين آن ملک مالک شخصى نشده ، و يا مالکى شخصى آن معدن را احياء نکرده باشد.
مساءله - ظاهرا همه اقسام انفال در زمان غيبت براى شيعه مباح شده بطوريکه حکم ملک در مورد آن ها جارى مى شود، چه اينکه دارنده آنها غنى باشد يا فقير. تنها ارث ميت بى وارث است که مسلمانان غنى و فقير در استفاده از آن فرق دارند به اين معنى که احتياط واجب آن است بايد بفقير داده شود بلکه احتياط آن است که چنين ارثى تنها در بين فقراى محل سکونت ميت تقسيم شود و به فقراء ساير شهرها داده نشود و اقوى آن است که تحويل حاکم شرعى دهند و نيز اقوى آنستکه غير شيعى نيز اگر چيزى که در زمين انفال هست از قبيل علوفه و هيزم و بوته و غير آنرا مى توان حيازت کند و مالک مى شود بلکه او نيز مانند فردى شيعه مذهب اگر زمين موات را احياء کند مالک آن مى شود.