گفتار در مسائل مربوط به قضاء نمازهاى فوت شده

گفتار در مسائل مربوط به قضاء نمازهاى فوت شده

گفتار در مسائل مربوط به قضاء نمازهاى فوت شده

قضاء نمازهاى يوميه ايکه در وقت خودش فوت شده واجب است چه اينکه آن راعمدا ترک کرده باشد و چه سهوا و چه بخاطر ندانستن حکم و چه بعلت خواب ماندن در تمام وقت و غير ذلک مگر نماز جمعه که بعد از گذشتن وقتش تنهاتکليف خواندن نماز ظهر است واجب است قضاء نمازى که به خاطر نداشتن شرطى و يا جزئى که نبود آن نماز را باطل مى کند فاسد واقع شده باشد و قضاء نمازهائيکه کودک در ايام کودکيش و ديوانه در حال ديوانگى نخوانده و نيز نمازيکه در حال بيهوشى فوت شده واجب نيست البته بشرطيکه خودش خود را بيهوش نکرده باشد و گرنه احتياط آن است که آن ها را قضاء کند و همچنين کافر اصلى يعنى کسى که از طفوليت کافر بوده و نماز نخوانده بعد از اسلام آوردنش واجب نيست آن نمازها را قضاء کند.

و اما کافريکه قبلا مسلمان بوده و مرتد شده و سپس توبه کرده آنچه نماز که در حال ارتدادش از او فوت شده بايد قضاء کند و نماز قضاء او صحيح است هرچند که مرتد از فطرت باشد و نيز زن حائض و نفساء قضاء نمازهائيکه در همه وقت آن نمازها ناپاک بوده بر او واجب نيست .

مساءله 1 - کسى که مذهبى غير از مذهب شيعه دوازده امامى داشته و بعدا به مذهب شيعه گرويده واجب است آن چه نماز را که قبلا از او فوت شده و يا بر خلاف مذهب خودش خوانده قضاء کند و اما آنچه که بر طبق مذهب آن روزش خوانده قضائش واجب نيست هرچند که بنا بر مذهب ما آنچه خوانده باطل بوده است .

بله اگر در وقت نماز از مذهب قبلى عدول کرده واجب است در وقت نماز را طبق مذهب ما بياورد و اگر ترک کرد و يا بجا آورد ولى به نحوى که بر حسب مذهب ما باطل بوده است واجب است آن را قضاء کند.

مساءله 2 - اگر کودک در وقت نماز بالغ شود و يا مجنون بهبودى يابد و يا بيهوشى بهوش آيد واجب است نمازش را بخواند هرچند که از وقت باقى نمانده باشد مگر مقدار يک رکعت با طهارت هرچند که آن يک رکعت را بخاطر عذرى تنها با تيمم مى توانسته بخواند و اگر نخوانده باشد قضائش بر نامبردگان واجب است و همچنين حکم زن حائض و نفسائيکه در وقت پاک شده باشد. همچنانکه اگر جنون يا بيهوشى يا حيض بعد از گذشتن مقدار بجا آوردن نماز مختار از اول وقت بحسب حال شخص از سفر و حضر و وضوء و تيمم عارض و نماز را نياورده باشد واجب است آن نماز را قضاء کند.

مساءله 3 - کسى که دسترسى به آب براى غسل و يا وضوء و خاک براى تيمم بدل از آن دو ندارد واجب است نماز را قضاء کند و اقوى اين است که نماز اداء از او ساقط است لکن ترک احتياط به اينکه در وقت نيز سزاوار نيست .

مساءله 4 - قضاء نمازهاى واجب غير يوميه که در وقت از او فوت شده بجز نماز عيد فطر و عيد قربان و بعضى از صور نماز آيات واجب است حتى اگر نذر کرده که در فلان وقت معين دو رکعت نماز و يا بيشتر بخواند در صورتى که نخوانده باشد احتياط آن است که بگوئيم واجب است در خارج آن وقت قضائش را بخواند.

مساءله 5 - انجام قضاء نمازهاى واجب در هر ساعتى از شب و روز جائز است و همچنين در سفر و حضر و مکلف مى تواند نمازى که در حضر از او فوت شده يعنى 4 رکعتى فوت شده در سفر چهار رکعتى قضا کند و نمازى که در سفر از او فوت شده در حضر دو رکعتى قضاء کند و اگر در اول وقت حاضر و يا در محل اقامت بوده و در آخر وقت مسافر شده و يا به عکس در اول وقت مسافر و در آخر وقت حاضر بوده و نماز آن روزش قضاء شده بنا بر نظريه صحيح تر معيار حال فوت (يعنى آخر وقت ) است .

بنابراين در صورت اول دو رکعتى قضاء مى کند و در صورت دوم چهار رکعتى لکن ترک احتياط به قضاء نمودن هر دو قسم سزاوار نيست و اگر در وضعى قرار گرفته که وظيفه اش احتياط کردن به جمع بين قصر و اتمام بوده در قضاء نيز جمع نمايد يعنى هم دو رکعتى قضاء کند و هم چهار رکعتى .

مساءله 6 - اگر از مسافرى که قصد اقامه ندارد در چهار مکان مقدسى که مخير است بين قصر و اتمام يعنى مسجد الحرام و مسجد النبى صلى الله عليه وآله و مسجد کوفه و حائر حسينى عليه السلام نماز قضاء شود ظاهرا در قضاء آن نيز مخير است بين اينکه دو رکعتى بخواند و يا چهار رکعتى البته اين در صورتى است که بخواهد در همان چهار مکان قضاء را بخواند و اما اگر بخواهد در غير آنجا قضاء کند تنها وظيفه اش اين است که دو رکعتى بخواند.

مساءله 7 - مستحب است نمازهاى مستحبى را هم قضاء کند البته منظور نافله هاى يوميه است نه هر نماز مستحبى و ترک قضاء آن بخاطر اشتغال به جمع دنيا اکيدا مکروه است و اگر کسى از قضاء نافله ها عاجز باشد مستحب است به مقدار توانائيش صدقه دهد و کمترين مقدار آن صدقه دادن در برابر هر دو رکعتى يک چارک طعام است و اگر مقدورش نيست در برابر هر چهار رکعت يک چارک بدهد و اگر توانائى اين مقدار را هم ندارد يک چارک در برابر نافله هاى شبانه و يک چارک در برابر نافله هاى روزانه .

مساءله 8 - اگر نمازهاى واجب فوت شده متعدد باشد در صورتى که علم داشته باشد باينکه چگونه فوت شده ، کدام جلوتر و کدام عقب تر فوت شده بنابراحتياط آن چه جلوتر فوت شده جلوتر و آن چه عقب فوت شده را عقب تر قضاء مى کند.

و اما نمازهائيکه در اداء آن ترتيب بين آن ها معتبر است نظير نماز ظهر و عصر و يا مغرب و عشاء از يک روز که بايد ظهر قبل از عصر و مغرب قبل از عشاء خوانده شود در قضاء آن ها نيز رعايت ترتيب لازم است همه اينها در صورت اطلاع از کيفيت فوت شدن بود.

و اما اگر نمى داند که بچه ترتيب فوت شده احتياط آن است باز هم ترتيب را رعايت کندهرچند با تکرار نماز لکن عدم وجوب ترتيب مطلقا (يعنى هر چند علم به ترتيب فوت شدن نمازها داشته باشد) خالى از قوت نيست مگر در نمازهائيکه در اداء آن ترتيب معتبر است .

مساءله 9 - اگر يقين داشته باشد باينکه يکى از نمازهاى پنجگانه اش فوت شده و نداند کدام است کافى است که يک نماز صبح و يک نماز مغرب و يک چهار رکعتى به نيت مافى الذمه که يا ظهر است و ياعصر و يا عشاء بخواند و در اين چهار رکعتى مخير است بين اينکه به جهر بخواند و يا به اخفاث و اگر دراين فرض مسافر بوده کافى است يک نماز مغرب قضاء کند و يک دو رکعتى که مردد است بين صبح و ظهر و عصر و عشاء و اگر نمى داند در حضر فوت شده و يا سفر يک نماز مغرب قضاء مى کند و يک دو رکعتى مردد بين صبح و ظهرو عصر و عشاء و يک چهار رکعتى مردد بين ظهرو عصر و اگر مى داند که از نمازهاى پنجگانه يک روزش دو نماز از او فوت شده و نمى داند کدام بوده يک نماز صبح قضاء مى کند و يک چهاررکعتى مرد بين ظهر و عصر و يک سه رکعتى به نيت مغرب و در آخر يک چهاررکعتى مردد بين عصرو عشاء.

و چنين کسى طورى ديگر نيز مى تواند نمازش را قضاء کند و آن اين است که يک دو رکعتى به نيت قضاء نماز صبح بخواند و سپس يک چهار رکعتى مردد بين ظهر و عصر و عشاء بخواند و يک سه رکعتى به نيت مغرب و سپس يک چهار رکعتى به نيت عصرو عشاء و اگر مى داند که آن دو نماز که از او فوت شده در سفر فوت شده يک دو رکعتى مردد بين صبح و ظهر و عصر و عشاء مى خواند و يک سه رکعتى و سپس يک دو رکعتى مردد بين ظهرو عصر و عشاء و نيز مى تواند اين طور قضاء کند که يک دو رکعتى مردد بين صبح و ظهر و عصر بخواند و سپس يک مغرب قضاء کند و آن گاه يک دو رکعتى مردد بين ظهر و عصر و عشاء.

و اگر نمى داند که فوت در حضر بوده يا در سفر يک دو رکعتى نماز قضاء مى خواند مردد بين صبح و ظهر و عصر و عشاء و يک سه رکعتى و سپس ‍ يک دو رکعتى مردد بين ظهرو عصر و عشاء و يک چهار رکعتى مردد بين ظهر و عصر و عشاء و در آخر يک چهار رکعتى مردد بين عصرو عشاء.

و اگر يقين داشته باشد به اينکه سه نماز از نمازهاى پنج گانه يک روزش ‍ فوت شده اگر در حضر بوده پنج نماز را قضاء مى کند و اگر در سفر بوده يک دو رکعتى مى آورد مردد بين صبح و ظهر و عصر و يک دو رکعتى ديگر مى آورد مردد بين عصر و عشاء البته طرف ديگرى براى تخلص از وظيفه تصور دارد و ميزان در همه جا اين است که طورى قضاء کند که جامع همه محتملات باشد و يقين کند به اينکه آن دو نماز و يا سه نمازى که فوت شده هر چه بوده با رعايت ترتيب بيت آن هائى که در اداء آنها ترتيب معتبر است بجا آورده .

مساءله 10 - اگر بداند که يک نماز معين مثلا نماز صبح چند بار از او فوت شده و نداند که عدد آن چقدر است اقوى اين است که مى تواند به آن مقدار اکتفاء کند که يقين دارد از او فوت شده لکن به احتياط نزديک تر اين است که آن قدر نماز صبح قضاء کند که مظنه حاصل کند ديگر نمازقضائى بعهده اش

نمانده و از اين بهتر و به احتياط نزديک تر اين است که آن قدر تکرار کند که يقين حاصل کند باينکه ديگر ذمه اش مشغول نيست مخصوصا در جائى که قبلا مى دانسته چقدر بوده و بعدا فراموش کرده .

و همچنين است در جائى که نمازهاى چند روز از او فوت شده و نمى داند عدد آن ايام چند است .

مساءله 11 - قضاء کردن نمازهائيکه فوت شده فورى نيست بلکه مادام الحياء وقت دارد مگر آن که تاءخير انداختن آن باعث سهل انگارى در اداء تکليف شود.

مساءله 12 - کسى که نماز قضاء بر عهده دارد و بخاطر عذرى نمى تواند نماز را داراى همه اجزاء و شرائط و فاقد همه موانع بجا آورد احتياط آن است که قضاء را تاءخير بيندازد تا زمان برطرف شدن عذر مگر آن که يقين داشته باشد باينکه عذرش تا آخر عمر باقى خواهد ماند و يا بترسد از فرا رسيدن مرگ بخاطر آثار و نشانى هائى که در خود احساس مى کند.

بله اگر از خصوص طهارت آبى معذور باشد و فعلا ناگزير است با تيمم نماز قضاء را بخواند جواز مبادرت و خواندن آن با تيمم - حتى در صورتى که اميد برطرف شدن عذر را داشته باشد - داراى وجهى است که خالى از اشکال نيست پس احتياط تاءخير آن تا دسترسى به آب است .

مساءله 13 - بر مکلف واجب نيست نماز قضاء را قبل از نماز اداء بخواند پس ‍ کسى که نماز قضاءدارد جائز است به نماز حاضر و اداء مشغول شود هرچند که نزديک تر به احتياط آن است که اول نماز قضاء را بخواند خصوصا قضاى همان روزى مى خواهد اداء آن را بخواند حتى در صورتى هم که شروع بخواندن نماز اداء نموده مستحب است نيت خود را به قضاء عدول دهد البته در صورتى که از محل عدول نگذشته باشد بلکه احتياطى که گفتيم سزاوار نيست ترک شود و رعايت آن همين است که نيت خود را بقضاء عدول دهد.

مساءله 14 - اقوى آن است که براى کسى که نماز قضاء به گردن دارد جائز است نماز مستحبى بخواند همچنانکه جائز است بعد از داخل شدن وقت و قبل از خواندن نماز واجب نافله بخواند.

مساءله 15 - خواندن نماز قضاء بجماعت جائز است چه اينکه نماز امام هم قضاء باشد و يا آن که او مشغول نماز اداء باشد بلکه علاوه بر اينکه جائز است مستحب هم هست و واجب نيست که نماز امام و ماءموم متحد باشد کسى که مى خواهد نماز ظهر را قضاء کند مى تواند به نماز عشاء امام اقتداء نمايد.

مساءله 16 - بر ولى ميت يعنى پسر بزرگتر او ( دردم مرگ ) واجب است نمازهائى که بخاطر عذرى از قبيل خواب ماندن و از ياد بردن و امثال آن از پدرش فوت شده قضاء کند و اين حکم و نماز ما در اين حکم ملحق به نماز پدر نمى شود هرچند که قضاء نمازهاى مادر نزديک تر به احتياط است و اقوى اين است که فرقى ميانه ترک عمدى و غير عمدى نيست .

بله بعيد نيست بگوئيم نمازهائى که پدر از در طغيان بر مولى جل جلاله ترک کرده اين حکم را ندارد هرچند که قضاء کردن آنها نيز نزديک تر به احتياط براى فرزند بزرگتر است بلکه اين احتياط ترک نشود و ظاهرا نمازهائى هم که پدر بطور فاسد خوانده يعنى آنچه که در نماز معتبر است را رعايت نکرده قضائش واجب است .

Powered by TayaCMS