منزل اول
در منزل اول ، مهمتر از همه چيز توبه و يقظه است ، و معناي توبه رجوع از شيطانها و طاغوتها به الله، رجوع از هوي و هوس و نفس اماره به معنويت و فضائل ، تدارک گذشته ها، به طوري که هيچ حقي از خدا و از خلق خدا بر ذمه او باقي نماند، و از ميان مردم بيرون رود و احدي از او ناراضي نباشد جز شيطان و معناي يقظه توجه به قدر و منزلت خانه خدا، توجه به توفيقي که پروردگار عالم به او عنايت کرده است. توجه به اينکه در اين مسافرت نبايد کسي يا چيزي او را مشغول کند. توجه به اينکه اگر حج مقبولي انجام داد حتما به هدف و مقصود از خلقت انسان (مقام لقا و عبوديت) مي رسد. توجه به اهميت به همه واجبات مخصوصا نماز براي همه، و عفت و حجاب براي زنها، توجه به اجتناب از گناه و اينکه خدا عمل گناهکار را قبول نخواهد کرد، يا حج گناهکار را قبول نخواهد کرد و قبولي همه اعمال منوط به تقوي است.
î انما يتقبل الله من المتقين . (خدا تنها از پرهيزکاران مي پذيرد. مائده/ 27)
توجه به اهميت دادن به مستحبات مخصوصا خدمت به خلق خدا که موجب قبولي واجبات است. توجه به اينکه در اين مسافرت ، مخصوصا و در هر حال و هر جا در محضر خدا و پيغمبر اکرم و ائمه طاهرين عليهم السلام است.
î قل اعملوا فسيري الله عملکم و رسوله و المومنون (بگو عمل کنيد خداوند و فرستاده او و مومنان اعمال شما را مي بينند. توبه/ 105)
توجه به اينکه صرف مال حرام در اين مسافرت ، بلکه در هر عبادتي جز وزر و وبال و بدبختي دنيا و آخرت ندارد.
و بعد از توبه و يقظه بايد در اين منزل به مقام تخليه و تحليه نيز برسد، يعني بايد در اين منزل اگر نمي تواند، کليه صفات رذيله را (نظير حسد، بخل، تکبر، جاه طلبي، پول پرستي) ريشه کن کند و بجاي آن فضائل انساني ( رأفت و مهرباني، سخاوت، تواضع، زهد و آزاد بودن دل از همه تعلقات ) بکارد و بارور کند. لااقل تسلط بر صفات رذيله پيدا کند که نگذارد يکي از آنها شعله ور شود.
و همچنين به دست آوردن ملکه عدالت و خداترسي در درون ، که به طور ناخودآگاه و خودکار اهميت به واجبات و اجتناب از همه گناهان پيدا کند و لا اقل تسلط بر نفس اماره و هوي و هوس و مواظبت کامل از اينکه آنها او را به سوي گناه نبرند و بعد از اينها در اين منزل بايد به واسطه رياضات دينيه (نماز، روزه، خواندن قرآن، دعا، تضرع و زاري به درگاه خدا، خشنود کردن خلق خدا) و توسل به اهلبيت عليهم السلام (و از اين جهت اگر مشرف شدن به مدينه قبل از اداي حج باشد بهتر است)، خصوصا حضرت ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء (مداومت بر زيارت جامعه کبيره براي توسل به آن حضرت خوب است) به مقام تجليه برسد، به اين معني که دل او منور شود به نور خدا.
î و جعلنا له نورا يمشي به في الناس (و نوري بر او قرار داديم که با آن در ميان مردم راه برود. انعام/ 122)
تا در اين سفر مبارک در پناه حق بتواند به مقام عبوديت برسد و تميز خير از شر، دوست از دشمن، خواستهاي خدا از خواهشهاي نفس و هوي و هوس بدهد.
î ان تتقوا الله يجعل لکم فرقانا. (اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد براي شما وسيله اي براي جدايي حق از باطل قرار مي دهد. انفال/ 29)
و در اين منزل مهمتر از آنچه گفته شد به دست آوردن ملکه خلوص است که در اين مسافرت در فکر او و در دل او چيزي و کسي نباشد جز خدا و حجي بجا آورد نظير حج حضرت ابراهيم عليه السلام.
î وجهت وجهي للذي فطر السموات و الارض حنيفا و ما انا من المشرکين. (من روي خود را به سوي کسي کردم که آسمانها و زمين را آفريده، من در ايمان خود خالصم و از مشرکان نيستم. انعام/ 79)
حج او براي اين نباشد که مردم به او تبريک بگويند، يا العياذ بالله به رخ ديگران بکشاند، حج او براي اين نباشد که استفاده اي ببرد، حتي حج او براي اين نباشد که پروردگار عالم وجاهت در دنيا و بهشت در آخرت به او عنايت کند، بلکه تمام توجه او در اين مسافرت خدا و رسيدن به مقام لقا و عبوديت باشد و چيزي و کسي در نظر او نباشد، جز رضايت خدا.
î و ما لاحد عنده من نعمه تجزي الا ابتغاء وجه ربه الاعلي (و هيچ کس را نزد او حق نعمتي نيست تا بخواهد (به وسيله اين انفاق) او را جزا دهد، بلکه تنها هدفش جلب رضاي پروردگار بزرگ او است. الليل/ 20-19)
و خلاصه سخن اينکه در اين منزل بايد نيت او خالص باشد و هيچ چيزي از اغراض دنيويه بلکه از اغراض اخرويه در نظر او نباشد که قرآن مي فرمايد بهترين رنگها رنگ خداست.
î صبغه الله و من احسن من الله صبغه (رنگ خدايي (بپذيريد، رنگ ايمان و توحيد و اسلام) و چه رنگي از رنگ خدايي بهتر است. بقره/ 138)
و بدترين رنگها رنگ ريا و تظاهر است که اگر العياذ بالله به گفتار و کردار يا دل و جان انسان بخورد او را در سر حد کفر مي رساند.
î فويل للمصلين الذين هم عن صلاتهم ساهون الذين هم يراءون و يمنعون الماعون. (پس واي بر نمازگزاراني که نماز خود را به دست فراموشي مي سپارند. آنهايي که ريا مي کنند و ديگران را از ضروريات زندگي منع مي نمايند. ماعون/ 7-4)