فصل اول: حَجّة الاسلام

فصل اول: حَجّة الاسلام

فصل اول: حَجّة الاسلام

مسأله 1ـ حَجّة الاسلام براى فرد مستطيع در تمام مدت عمر فقط يک مرتبه واجب، و در دفعات بعد مستحبّ است.

مسأله 2ـ وجوب حَجّة الاسلام بر شخص مستطيع فورى است يعنى واجب است آن را در اولين سال استطاعت بجا آورد. و تاخير آن بدون عذر جايز نيست. و در صورتى که آن را به تأخير بيندازد معصيت کرده و حج بر عهده او مستقر مى شود و واجب است در سال بعد آن را انجام دهد.

مسأله 3ـ اگر درک حج در سال حصول استطاعت، متوقّف بر مقدّماتى مانند تهيّه اسباب و مقدّمات سفر باشد، تحصيل آن واجب است بطورى که اطمينان پيدا کند که در همان سال به حج مى رسد. و در صورتى که شخص کوتاهى کند و در آن سال به حج نرسد، عصيان کرده است و حج بر او مستقر مى شود و واجب است در هر صورت بعداً به حج برود هر چند استطاعت او از بين برود.

شرايط وجوب حَجّة الاسلام

حَجّة الاسلام با چند شرط واجب مى شود:

شرط اول: عقل، پس حج بر مجنون واجب نيست.

شرط دوم: بلوغ، پس حج بر غير بالغ واجب نيست هر چند نزديک سن بلوغ باشد. و اگر غير بالغ بجا آورد، هر چند حج او صحيح است ولى از حَجّة الاسلام کفايت نمى کند.

مسأله 4ـ اگر کودک براى حج مُحرم گردد و هنگام درک وقوف در مشعرالحرام (مزدلفه) بالغ شود، در صورتى که مستطيع باشد، حج او کفايت از حَجّة الاسلام مى کند.

مسأله 5ـ اگر کودک بعد از آنکه مُحرم شد مرتکب يکى از محرمات احرام شود; در صيد، کفاره آن برعهده ى ولىّ طفل است، و در غير صيد ظاهراً کفاره نه بر ولىّ طفل واجب است و نه بر خود طفل.

مسأله6ـ پول قربانى در حج برعهده ى ولىّ طفل است.

شرط سوم: استطاعت، که مشتمل بر امور زير است:

الف) استطاعت مالى

ب) استطاعت بدنى

ج) استطاعت طريقى، يعنى راه رفتن به حج باز و امن باشد.

د) استطاعت زمانى

اکنون به ترتيب به بيان مسايل هر يک مى پردازيم.

الف ـ استطاعت مالى

استطاعت مالى شامل امور زير مى باشد:

1ـ زاد و توشه و هزينه ى سفر

2ـ هزينه افراد تحت تکفل در طول مدت سفر

3ـ ضروريات زندگى و آنچه در معيشت به آن نياز دارد.

4ـ رجوع به کفايت

تفصيل اين امور در ضمن مسايلى که مى آيد بيان خواهد شد.

1ـ زاد و هزينه ى سفر

مقصود از «زاد» هر چيزى است که انسان در سفر به آن نياز دارد، اعم از خوردنى و نوشيدنى و ساير امورى که در سفر حج لازم است.

مسأله7 ـ براى تحقق استطاعت مالى لازم نيست انسان عين توشه راه و مرکبى را که مى خواهد با آن حج بجا آورد، داشته باشد، بلکه همين اندازه که پول يا جنس ديگرى که بتواند با آن توشه راه و هزينه ى سفر را تهيه کند، داشته باشد، کافى است.

مسأله8 ـ کسى که توشه راه و هزينه ى سفر و چيزى هم که ممکن است براى تهيه آنها صرف نمايد ندارد، حجّ بر او واجب نيست، هر چند بتواند آنها را با کسب و مانند آن بدست آورد.

مسأله9 ـ کسى که تصميم دارد پس از انجام حج به وطن خود برگردد و يا به مکان ديگرى برود، بايد مخارج برگشت را نيز داشته باشد.

مسأله10 ـ کسى که استطاعت مالى ندارد ولى به مقدار مخارج حج و يا تکميل آن از ديگرى طلب دارد، اگر طلب او حالّ است و يا وقت طلب او رسيده است و بدهکار توانايى پرداخت آن را دارد و مى تواند بدون حرج و زحمت آن را بگيرد، واجب است آن را مطالبه کند.

مسأله11 ـ زنى که مهريه اش براى مخارج حج کافى است و آن را از شوهرش طلبکار است، در صورتى که شوهر او توانايى پرداخت آن را نداشته باشد، نمى تواند آن را از او مطالبه کند و مستطيع نيست. ولى اگر شوهر او تمکّن دارد و مطالبه مهر نيز براى زن مفسده اى ندارد، واجب است مهريه را مطالبه کرده و به حج برود. و چنانچه مطالبه آن براى او مفسده داشته باشد مثل اينکه منجر به نزاع و طلاق شود، مطالبه مهريه واجب نبوده و مستطيع نيست.

مسأله12 ـ اگر انسان مخارج حج را قرض کند، مستطيع نمى شود و در صورتى که با آن حج بجا آورد از حَجّة الاسلام کفايت نمى کند. و همچنين کسى که مى داند در سال آينده مستطيع مى شود، نمى تواند مخارج حج را قرض کند و قبل از آن سال حج بجا آورد.

مسأله13 ـ کسى که بدهى دارد و مالى غير از مخارج حج که با آن بتواند بدهى خود را بپردازد ندارد، چنانچه بدهى او مدت دار باشد و اطمينان داشته باشد که در وقت اداء بدهى، توانايى پرداخت آن را دارد واجب است به حج برود. و همچنين در صورتى که وقت اداء بدهى رسيده ولى طلبکار راضى به تأخير اداء باشد و بدهکار مطمئن است که در وقت مطالبه مى تواند بدهى را بپردازد. و در غير اين دو صورت حج واجب نيست.

مسأله14 ـ کسى که نياز به ازدواج دارد و ترک ازدواج موجب مشقّت يا حرج يا وهن و يا بيمارى او شود و يا بيم آن داشته باشد که بر اثر ترک ازدواج به گناه بيفتد، زمانى مستطيع مى شود که علاوه بر مخارج حج هزينه هاى ازدواج را نيز داشته باشد. و در غير اين صورت اگر با آن مال به حج برود ظاهر اين است که از حَجّة الاسلام کفايت نمى کند.

مسأله15 ـ اگر اجرت ماشين يا هواپيما و يا ساير وسايل نقليه در سال استطاعت بيشتر از حد متعارف باشد، در صورتى که توانايى پرداخت مازاد را بدون حرج و مشقّت داشته باشد، واجب است آن را بپردازد تا به حج برود. و مجرد گرانى و افزايش قيمت ها ضررى به استطاعت نمى زند. ولى اگر توانايى پرداخت مازاد را ندارد يا پرداخت آن براى او مشقّت و حرج دارد، واجب نيست آن را بپردازد و مستطيع نيست، و حکم خريد يا اجاره چيزهاى ديگرى که در سفر حج به آنها نياز دارد نيز همين طور است. و همچنين در صورتى که بر اثر نداشتن مشترى، مالى را که مى خواهد پول آن را صرف حج کند به کمتر از قيمت معمولى بفروشد، نيز حکم همين را دارد.

مسأله16 ـ ملاک استطاعت براى حجّ، توانائى انجام آن به نحو متعارف بين مردم است و اگر کسى اعتقاد دارد که به اين نحو استطاعت ندارد لکن احتمال مى دهدکه اگر تحقيق و تلاش کند بتواند راهى بيابد که با وضع مالى فعلى اش مستطيع از انجام حج شود، واجب نيست تحقيق نمايد. ولى اگر شک در استطاعت داشته باشد و بخواهد بداند که آيا مستطيع شده يا خير، ظاهراً واجب است وضعيت مالى خود را بررسى کند.

2ـ مخارج عائله در طول مدت سفر

مسأله17 ـ در تحقق استطاعت مالى شرط است که مخارج خانواده اش را تا بازگشت از حج داشته باشد.

مسأله18 ـ مراد از عائله که داشتن مخارج آنان در تحقق استطاعت مالى شرط است، کسانى هستند که عرفاً عنوان عائله بر آنها صدق مى کند، هر چند از نظر شرعى واجب النفقه او نباشند.

3ـ ضروريات زندگى و معيشت

مسأله19 ـ شرط است که ضروريات زندگى و آنچه را که عرفاً شايسته موقعيت اوست و به آن نياز دارد، داشته باشد. و لازم نيست عين آنها موجود باشد، بلکه کافى است پول يا چيزى که بتواند آن را صرف تأمين نيازهاى زندگى اش کند داشته باشد.

مسأله20 ـ شئون عرفى اشخاص با هم متفاوت است. کسى که داشتن مسکن شخصى از ضروريات زندگى او مى باشد و يا عرفاً مناسب با شأن او است، و يا سکونت در منزل استيجارى يا عاريه اى و يا وقفى براى او حرج و مشقت دارد و يا موجب وهن او مى شود، براى تحقق استطاعت او داشتن خانه ملکى شرط است.

مسأله21 ـ کسى که ضروريات زندگى از قبيل مسکن، لوازم خانه، وسيله نقليه و ابزار کار و مانند آن را بيشتر از شأن خود دارد، اگر مى تواند با فروش آنها و خريد مايحتاج زندگى اش، مقدار زائد را صرف مخارج حج کند و اين کار موجب حرج و وهن و منقصت او نمى شود، و مقدار مازاد به اندازه مخارج حجّ و يا مکمّل آن است، بايد اين کار را انجام دهد و مستطيع است.

مسأله22 ـ اگر مکلّف زمين يا جنس ديگرى را بفروشد تا با پول آن خانه بخرد، در صورتى که منزل شخصى جزء نيازهاى ضرورى او باشد و يا مالکيت آن با موقعيت عرفى او مناسب است، با گرفتن پول زمين مستطيع نمى شود هر چند به مقدار مخارج حج و يا مکمّل آن باشد.

مسأله23 ـ کسى که بعضى از اموالش مورد نياز او نيستند و پول حاصل از فروش آنها براى استطاعت او کافى باشد و يا آن را تکميل کند، با وجود شرايط ديگر حج بر او واجب مى شود.

4ـ رجوع به کفايت

مسأله24 ـ يکى از شرايط تحقق استطاعت مالى رجوع به کفايت است (البته اين شرط در حج بذلى وجود ندارد که تفصيل آن بزودى مى آيد). يعنى بعد از برگشت از حجّ، تجارت يا زراعت يا صنعت يا شغل و يا منفعت ملک مثل باغ و مغازه و غير اينها از منابع درآمد، داشته باشد، بطورى که براى زندگى مناسب با شأن عرفى خود و خانواده اش کافى باشد. و طلاب علوم دينى اگر بعد از مراجعت از حج زندگى آنها با شهريه حوزه هاى علوم دينى اداره مى شود، کافى است.

مسأله25 ـ در زن نيز رجوع به کفايت شرط است، بنابراين اگر زن شوهر داشته باشد و در حال حيات شوهرش مستطيع شود، بعد از بازگشت از حج، نفقه اى که شوهرش به او مى پردازد رجوع به کفايت است. ولى زنى که شوهر ندارد، در تحقق استطاعت او شرط است که علاوه بر داشتن مخارج حج، بعد از بازگشت داراى يک منبع درآمد مالى باشد که براى اداره زندگى مناسب با شأن عرفى او کافى باشد. در غير اين صورت براى حج مستطيع نيست.

مسأله26 ـ اگر شخصى زاد و هزينه ى سفرنداشته باشد ولى ديگرى مخارج حج او را بدهد مثل اينکه به او بگويد: حج بجا آور و نفقه ى تو بر عهده ى من، در اين صورت حج بر او واجب مى شود و لازم است آن را قبول کند. اين حج را «حج بذلى» گويند. در حج بذلى رجوع به کفايت شرط نيست و لازم نيست عين مال را داده باشد بلکه پرداخت قيمت آن کافى است.

مسأله27 ـ حج بذلى از حَجّة الاسلام کفايت مى کند، و در صورتى که بعداً خودش مستطيع شد لازم نيست حج بجا آورد.

مسأله28 ـ کسى که از طرف مؤسسه يا شخصى دعوت به حج شده باشد، در صورتى که در مقابل دعوت به حج متعهد به انجام کارى شود، عنوان حج بذلى بر او صدق نمى کند.

مسايل عمومى استطاعت مالى

مسأله29 ـ کسى که مستطيع شده نمى تواند بعد از رسيدن زمانى که بايد مال را براى رفتن به حج، صرف کند خود را از استطاعت خارج نمايد. بلکه احتياط واجب آن است که قبل از آن زمان نيز خود را از استطاعت خارج نکند.

مسأله30 ـ در تحقق استطاعت مالى شرط نيست که استطاعت در محل خودش حاصل شود بلکه حصول آن هر چند در ميقات باشد کافى است. بنابراين اگر هنگامى که به ميقات رسيد مستطيع شود، حج بر او واجب مى شود و از حَجّة الاسلام کفايت مى کند.

مسأله31 ـ استطاعت مالى در کسى هم که هنگام رسيدن به ميقات، متمکن از انجام حج شده، شرط است. بنابراين کسانى که با رسيدن به ميقات، متمکن از حج مى شوند مانند خدمه کاروان ها و غير آنها، اگر ساير شرايط استطاعت از قبيل مخارج عائله و ضروريات زندگى و چيزهايى که در معيشتِ مناسب شأن خود به آنها نياز دارند و رجوع به کفايت را داشته باشند، حج بر آنان واجب است و از حَجّة الاسلام کفايت مى کند. در غير اين صورت حج آنان مستحبى خواهد بود و در صورتى که بعداً مستطيع شوند واجب است حَجّة الاسلام را بجا آوردند.

مسأله32 ـ کسى که در راه حج براى خدمت، در برابر اجرتى که با آن مستطيع مى شود اجير شود، بعد از اجاره حج بر او واجب مى شود، ولى قبول اجاره واجب نيست.

مسأله33 ـ کسى که استطاعت مالى ندارد، اگر براى نيابت از ديگرى اجير شود و سپس بعد از عقد اجاره به واسطه ى مالى غير از مال الاجاره مستطيع شود، بايد در آن سال حجّ را براى خودانجام دهد و اگر عقد اجاره او براى همين سال بوده، اجاره باطل است و در غير اين صورت بايد حج استيجارى را در سال بعد بجا آورد.

مسأله34 ـ اگر شخص مستطيع بر اثر غفلت و يا عمداً قصد حج استحبابى کند، هر چند هدف او تمرين براى انجام هر چه بهتر مناسک در سال بعد باشد و يا با اعتقاد به اينکه مستطيع نيست قصد حج استحبابى کند و بعد معلوم شود که مستطيع بوده، در کفايت آن از حَجّة الاسلام اشکال است و بنابر احتياط، واجب است در سال بعد حجّ را بجا آورد، مگر آنکه به توهّم اينکه وظيفه فعليه او امتثال امر استحبابى است، قصد امتثال امر فعلى شارع مقدس را داشته باشد که در اين صورت کفايت از حَجّة الاسلام مى کند.

ب ـ استطاعت بدنى

مراد از استطاعت بدنى، توانايى جسمى لازم براى انجام اعمال حج است. بنابراين حج بر بيمار و سالمندى که قدرت رفتن به حج را ندارد و يا رفتن به حج براى او حرج و مشقّت دارد، واجب نيست.

مسأله35 ـ بقاء استطاعت بدنى در وجوب حج شرط است، بنابراين اگر کسى به قصد حج، سفرکند ولى بيمارى، او را قبل از احرام از ادامه راه باز دارد، کشف مى شود که استطاعت بدنى درباره او تحقق پيدا نکرده است. و بر امثال او واجب نيست براى انجام حج نايب بگيرند. ولى اگر حجّ از قبل بر او مستقر شده و امسال، براى انجام حج حرکت کند و در بين راه بر اثر بيمارى از ادامه مسير باز بماند، در صورتى که از بهبودى و توانايى انجام حج بدون حرج و مشقّت هر چند در سالهاى آينده نااميد باشد، بايد نايب بگيرد. لکن اگر اميد به بهبودى و انجام حج هر چند در سالهاى آينده داشته باشد، وجوب انجام حج از او ساقط نمى شود.

ج ـ استطاعت طريقى

يعنى راه براى رفتن به حج باز وامن باشد، بنابراين کسى که راه به روى او بسته است بطورى که نمى تواند به ميقات برسد يا اعمال حج را تمام کند، و همچنين کسى که راه حج براى او باز است ولى امن نيست مثل اينکه در راه، خطرى جان يا بدن يا آبرو و يا مال او را تهديد مى کند، حجّ بر او واجب نيست.

د ـ استطاعت زمانى

يعنى استطاعت، زمانى محقق مى شود که انسان فرصت کافى براى رسيدن به حج در ايام خاص را داشته باشد. بنابراين کسى که وقت او بگونه اى تنگ است که نمى تواند حج را درک کند و يا برايش مشقّت و حرج شديد دارد، حج بر او در آن سال واجب نيست.

مسايل عمومى استطاعت

مسأله36 ـ کسى که خودش مستطيع است بايد ابتدا حَجّة الاسلام را بجا آورد و نمى تواند قبل از انجام آن از طرف ديگرى براى حج نايب شود و يا براى خود حج استحبابى بجا آورد. و اگر حج نيابى يا استحبابى بجا آورد باطل است.

مسأله37 ـ اجازه شوهر براى رفتن به حجّ واجب، لازم نيست و زن بايد حج واجب خود را بجا آورد هر چند شوهرش راضى به مسافرت او براى حج نباشد.

مسأله38 ـ اجازه پدر و مادر در صحّت حَجّة الاسلام براى شخص مستطيع شرط نيست.

مسأله39 ـ اگر با وجود شرايط استطاعت، حج را ترک کند، حج بر ذمّه او مستقر مى شود و بايد به هر نحوى که مى تواند در سال هاى بعد حج را بجا آورد.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

No image

فصل چهارم ـ رمى

No image

مسایل متفرقه

No image

فصل اول ـ احرام

No image

فصل دوم ـ وقوف در عرفات

Powered by TayaCMS