قضا و کفاره روزه (آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی)

قضا و کفاره روزه (آیت الله سید عبدالکریم موسوی اردبیلی)

مواردى که قضا و کفّاره واجب مى‌شود

مسأله 1742 :

چنانچه در روزه ماه رمضان، روزه‌دار از روى عمد و اختيار چيزى بخورد يا بياشامد يا جماع کند و يا استمنا نمايد، بايد علاوه بر قضاى آن روز، کفّاره نيز بپردازد و اگر از روى عمد و اختيار دود، گرد و غبار و بخار غليظ به حلق خود برساند و يا سر را در آب فرو برد و يا نسبت دروغ به خدا، پيامبر اکرم صلى‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم و جانشينان آن حضرت عليهم‌السلام بدهد، بنابر احتياط واجب بايد روزه خود را قضا کرده و کفاره نيز بپردازد و چنانچه عمدا تا اذان صبح بر جنابت باقى بماند، بايد روزه خود را قضا کرده و کفّاره بپردازد؛ ولى اگر کسى پس از جنابت و قبل از غسل کردن بخوابد، بايد به تفصيلى که در مسائل 1707 تا 1710 گفته شد، عمل نمايد.

مسأله 1743 :

اگر به واسطه ندانستن مسأله، عملى را انجام دهد که روزه را باطل مى‌کند، کفّاره بر او واجب نيست، مگر اين که در يادگيرى مسأله کوتاهى کرده باشد و در هنگام انجام دادن عمل، احتمال باطل شدن روزه را بدهد.

مسأله 1744 :

علاوه بر روزه رمضان، باطل کردن روزه قضاى ماه رمضان در بعد از ظهر و باطل کردن روزه نذر معيّن نيز به تفصيلى که خواهد آمد، کفّاره دارد.

کفّاره روزه

مسأله 1745 :

کسى که کفاره روزه رمضان بر او واجب است، بايد يک بنده آزاد کند يا به دستورى که در مسأله 1747 گفته مى‌شود، دو ماه روزه بگيرد يا شصت فقير را سير

(310)

کند يا به هر کدام يک مُد طعام بدهد و چنانچه انجام دادن هيچ کدام از اينها برايش ممکن نباشد، هرچند مُد که مى‌تواند به فقرا طعام بدهد و بنابر احتياط واجب استغفار نيز بکند، اگرچه مثلاً يک مرتبه بگويد: «اَسْتَغْفِرُ اللّه‌َ» و به احتياط واجب هر وقت بتواند کفّاره را بدهد.

مسأله 1746 :

يک مد تقريبا برابر با 750 گرم است و احتياط مستحب آن است که در کفاره روزه، گندم، آرد يا نان به فقير بدهد.

مسأله 1747 :

کسى که مى‌خواهد دو ماه کفاره روزه رمضان را بگيرد، بايد سى و يک روز آن را پى‌درپى بگيرد و اگر به سبب پيش آمدن امرى که عرفا عذر محسوب مى‌شود، پس از سى و يک روز پشت سر هم بودن روزه‌ها به هم بخورد، اشکال ندارد و لازم نيست پس از آن بقيه روزه‌ها را پى در پى بگيرد.

مسأله 1748 :

کسى که مى‌خواهد دو ماه کفاره روزه رمضان را بگيرد، نبايد هنگامى آغاز کند که در بين سى و يک روز، روزى مانند عيد قربان باشد که روزه آن حرام است و اگر با توجه به اين مطلب روزه کفاره را در اين هنگام آغاز کند، بايد روزه‌ها را از سر بگيرد.

مسأله 1749 :

کسى که بايد پى‌درپى روزه بگيرد، اگر در بين آن بدون عذر يک روز روزه نگيرد يا هنگامى آغاز کند که مى‌داند در بين سى و يک روز به روزى مى‌رسد که روزه آن واجب است، مثلاً به روزى مى‌رسد که براى روزه گرفتن از طرف ميّت در آن روز اجير شده است، بايد روزه‌ها را از سر بگيرد.

مسأله 1750 :

اگر در بين سى و يک روز که بايد پى‌درپى روزه بگيرد، عذرى مثل حيض يا نفاس يا سفرى که در رفتن آن مجبور است براى او پيش آيد، بعد از برطرف شدن عذر، واجب نيست روزه‌ها را از سر بگيرد، بلکه بقيّه را بعد از برطرف شدن عذر، پشت سر هم بجا مى‌آورد.

مسأله 1751 :

اگر روزه خود را با چيز حرامى باطل کند، چه آن چيزِ حرام مثل شراب و زنا اصلاً حرام باشد يا مثل آميزش با عيال خود در حال حيض، به جهتى حرام شده باشد، بنابر احتياط واجب کفّاره جمع بر او واجب مى‌شود؛ يعنى بايد يک بنده آزاد کند

(311)

و دو ماه روزه بگيرد و شصت فقير را سير کند يا به هر کدام آنها يک مُد طعام بدهد و چنانچه انجام دادن هر سه برايش ممکن نباشد، هر کدام آنها را که ممکن است بايد انجام دهد.

مسأله 1752 :

اگر روزه‌دار دروغى را به خدا و پيامبر صلى‌الله‌عليه‌و‌آله‌وسلم و يا جانشينان آن حضرت عليهم‌السلام نسبت دهد، بنابر احتياط کفاره جمع، به تفصيلى که در مسأله پيش گفته شد، بر او واجب مى‌شود.

مسأله 1753 :

اگر روزه‌دار عملى را که حرام است و روزه را باطل مى‌کند، انجام دهد ـ مثلاً شراب بخورد و يا با همسر خود در حال حيض جماع نمايد ـ و پس از آن عمل ديگرى را که روزه را باطل مى‌کند، انجام دهد، چه آن عمل حلال باشد، مانند آب نوشيدن و چه حرام باشد، مثل شراب خوردن، بنابر احتياط واجب بايد يک کفّاره جمع بدهد و کافى است.

مسأله 1754 :

اگر روزه‌دار عملى را که حلال است و روزه را باطل مى‌کند انجام دهد ـ مثلاً آب بياشامد ـ و بعد عمل ديگرى که روزه را باطل مى‌کند انجام دهد، چه آن عمل حلال باشد، مثل آب نوشيدن و چه حرام باشد، مثل شراب خوردن، يک کفّاره کافى است.

مسأله 1755 :

اگر روزه‌دار آروغ بزند وچيزى در دهان او بيايد، چنانچه عمدا آن را فرو ببرد، روزه او باطل است و بايد قضاى آن را بگيرد و کفّاره نيز بر او واجب مى‌شود و اگر خوردن آن چيز حرام باشد، مثلاً هنگام آروغ زدن خون يا غذايى که از صورت غذا بودن خارج شده به دهان او بيايد و عمدا آن را فرو برد، بايد قضاى آن روزه را بگيرد و بنابر احتياط، کفاره جمع نيز بر او واجب مى‌شود.

مسأله 1756 :

اگر نذر کند که روز معيّنى را روزه بگيرد، چنانچه در آن روز روزه خود را باطل کند، بايد قضاى آن را به جا آورد و چنانچه عمدا آن را باطل کرده باشد، بايد علاوه بر قضا، کفّاره نيز بپردازد و کفّاره آن همان کفّاره مخالفت با قسم است که در مسأله 3302 بيان شده است.

مسأله 1757 :

اگر به گفته کسى که مى‌گويد مغرب شده افطار کند و بعد بفهمد مغرب نبوده است، قضا بر او واجب مى‌شود و اگر با اين که خودش مى‌توانسته بررسى

(312)

کند، بررسى نکرده باشد، بايد کفّاره نيز بپردازد.

مسأله 1758 :

کسى که عمدا روزه خود را باطل کرده، اگر بعد از ظهر مسافرت کند يا پيش از ظهر براى فرار از کفّاره سفر نمايد، کفّاره از او ساقط نمى‌شود، بلکه اگر قبل از ظهر مسافرتى براى او پيش‌آمد کند نيز بنابر احتياط کفّاره بر او واجب است.

مسأله 1759 :

اگر عمدا روزه خود را باطل کند و بعد عذرى مانند حيض يا نفاس يا بيمارى براى او پيدا شود، احتياطا کفّاره بر او واجب است.

مسأله 1760 :

اگر يقين کند که روز اوّل ماه رمضان است وعمدا روزه خود را باطل کند و بعد معلوم شود که آخر شعبان بوده، کفّاره بر او واجب نيست.

مسأله 1761 :

اگر انسان شک کند که آخر رمضان است يا اوّل شوّال و عمدا روزه خود را باطل کند، چنانچه بعد معلوم شود اوّل شوّال بوده، کفّاره بر او واجب نيست.

مسأله 1762 :

اگر روزه‌دار در ماه رمضان با زن خود که روزه‌دار است جماع کند، چنانچه زن را مجبور کرده باشد، کفّاره روزه خودش و روزه زن را بايد بدهد و اگر زن به جماع راضى بوده، بر هر کدام يک کفّاره واجب مى‌شود و چنانچه زن در ابتداى عمل مجبور بوده و در بين جماع راضى شود، بنابر احتياط واجب بايد مرد دو کفّاره و زن يک کفّاره بپردازند.

مسأله 1763 :

اگر زنى شوهر روزه‌دار خود را مجبور کند که جماع نمايد يا کار ديگرى که روزه را باطل مى‌کند انجام دهد، واجب نيست کفّاره روزه شوهر را بدهد و بر شوهر نيز کفّاره واجب نيست.

مسأله 1764 :

اگر روزه‌دار در ماه رمضان با زن روزه‌دار خود که خواب است جماع نمايد، يک کفّاره بر او واجب مى‌شود و روزه زن صحيح است و کفّاره نيز بر او واجب نيست.

مسأله 1765 :

اگر مرد، زن خود را مجبور کند که غير جماع عمل ديگرى که روزه را باطل مى‌کند بجا آورد، کفّاره زن را نبايد بدهد و بر خود زن نيز کفّاره واجب نيست.

مسأله 1766 :

کسى که به واسطه مسافرت يا بيمارى روزه نمى‌گيرد، نمى‌تواند زن

(313)

روزه‌دار خود را مجبور به جماع کند و اگر او را مجبور نمايد، بنابر احتياط بايد کفّاره او را بدهد.

مسأله 1767 :

انسان نبايد در بجا آوردن کفاره کوتاهى کند، ولى لازم نيست فورا آن را انجام دهد.

مسأله 1768 :

اگر کفاره بر انسان واجب شود و چند سال آن را بجا نياورد، چيزى بر آن اضافه نمى‌شود.

مسأله 1769 :

کسى که بايد براى کفاره يک روز شصت فقير را طعام بدهد، اگر به شصت فقير دسترسى داشته باشد، نبايد به هر کدام از آنها بيشتر از يک مُد طعام بدهد، يا يک فقير را بيشتر از يک مرتبه سير نمايد؛ ولى چنانچه انسان اطمينان داشته باشد که فقير طعام را به زن و فرزندان خود مى‌دهد يا به آنها مى‌خوراند، مى‌تواند براى هر يک از زن و فرزندان او، اگرچه صغير باشند يک مُد به آن فقير بدهد.

مسأله 1770 :

اگر کسى که قضاى روزه رمضان را گرفته، بعد از ظهر عمدا عملى انجام دهد که روزه را باطل مى‌کند، بايد به ده فقير هر کدام يک مد طعام بدهد و اگر نتواند، بايد سه روز پى‌درپى روزه بگيرد.

مواردى که فقط قضاى روزه واجب مى‌شود

مسأله 1771 :

در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و کفّاره واجب نيست:

اوّل: آن که روزه خود را با قِى کردن يا اماله نمودن باطل کند.

دوم: آن که در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلى که در مسأله 1710 گفته شد، تا اذان صبح از خواب دوم بيدار نشود.

سوم: عملى که روزه را باطل مى‌کند بجا نياورد، ولى نيّت روزه نکند يا ريا کند يا قصد کند که روزه نباشد يا اين که قصد کند آنچه روزه را باطل مى‌کند، بجا آورد.

چهارم: آن که در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش کند و با حال جنابت يک يا

(314)

چند روز، روزه بگيرد.

پنجم: آن که در ماه رمضان با شک در اين که صبح شده و بدون اين که تحقيق کند، عملى که روزه را باطل مى‌کند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده است و تفاوتى ندارد که مى‌توانسته تحقيق کند يا نه و نيز اگر بعد از تحقيق اطمينان پيدا نکند که شب باقى است و صبح نشده و عملى که روزه را باطل مى‌کند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده، قضاى آن روزه بر او واجب است؛ اما اگر بعد از تحقيق و مراعات فجر اطمينان يابد که صبح نشده و عملى که روزه را باطل مى‌کند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده، قضا واجب نمى‌شود.

ششم: آن که کسى بگويد: «صبح نشده» و انسان با اعتماد به گفته او عملى که روزه را باطل مى‌کند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده است.

هفتم: آن که کسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نکند يا گمان کند شوخى مى‌کند و عملى که روزه را باطل مى‌کند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده است.

هشتم: آن که نابينا و مانند او که نمى‌تواند در مورد وقت تحقيق کند، با اعتماد به گفته کسى که مى‌گويد مغرب شده، افطار کند و بعد معلوم شود مغرب نبوده است.

نهم: آن که در هواى صاف به واسطه تاريکى يقين کند که مغرب شده و افطار کند و بعد معلوم شود مغرب نبوده است، ولى اگر به علّت وجود مانعى، مانند ابرى بودن هوا يا وجود گرد و غبار به گمان اين که مغرب شده افطار کند و بعد معلوم شود مغرب نبوده، قضا لازم نيست.

دهم: آن که براى خنک شدن يا بى‌جهت مضمضه کند (يعنى آب در دهان بگرداند) و آب بى‌اختيار فرو رود؛ ولى اگر فراموش کند که روزه است و آب را فرو دهد يا براى وضويى که براى نماز واجب مى‌گيرد، مضمضه کند و بى‌اختيار آب فرو رود، قضا بر او واجب نيست.

مسأله 1772 :

اگر غير از آب چيز ديگرى را در دهان ببرد و بى اختيار فرو رود يا آب داخل بينى کند و بى‌اختيار فرو رود، قضا بر او واجب نيست.

(315)

مسأله 1773 :

مضمضه زياد براى روزه‌دار مکروه است و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد، بهتر است سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.

مسأله 1774 :

اگر انسان بداند که به واسطه مضمضه، بى‌اختيار يا از روى فراموشى آب وارد گلويش مى‌شود، نبايد مضمضه کند.

مسأله 1775 :

اگر انسان شک کند که مغرب شده يا نه، نمى‌تواند افطار کند، ولى اگر شک کند که صبح شده يا نه، پيش از تحقيق نيز مى‌تواند عملى که روزه را باطل مى‌کند انجام دهد، ولى در صورتى که صبح شده باشد، به تفصيلى که در مسأله 1771 گفته شد قضا دارد.

احکام روزه قضا

مسأله 1776 :

اگر ديوانه عاقل شود، واجب نيست روزه‌هاى هنگامى را که ديوانه بوده قضا نمايد.

مسأله 1777 :

اگر کافر مسلمان شود، واجب نيست روزه‌هاى هنگامى را که کافر بوده قضا نمايد؛ ولى اگر مسلمانى کافر شود و دوباره مسلمان گردد، بايد روزه‌هاى هنگامى را که در حال کفر بوده، قضا نمايد.

مسأله 1778 :

روزه در حال مستى صحيح نيست و انسان بايد روزه‌اى را که به واسطه مستى از او فوت شده، قضا نمايد، اگرچه چيزى را که به واسطه آن مست شده براى معالجه خورده باشد، بلکه اگر قبل از اذان صبح نيّت روزه کرده و مست شده و در بين روز از مستى خارج شده و تا آن هنگام عمل ديگرى که روزه را باطل مى‌کند، انجام نداده باشد، بنابر احتياط واجب بايد روزه آن روز را تمام کند و بعد آن را قضا نمايد و اگر در حال مستى روزه را تمام کند، بايد قضاى آن را به جا آورد.

مسأله 1779 :

اگر براى عذرى چند روز روزه نگيرد و بعد شک کند که چه هنگام عذر او برطرف شده، مى‌تواند مقدار کمتر را که احتمال مى‌دهد روزه نگرفته قضا نمايد؛ مثلاً کسى که پيش از ماه رمضان مسافرت کرده و نمى‌داند پنجم رمضان از سفر برگشته يا

(316)

ششم، مى‌تواند پنج روز روزه بگيرد و نيز کسى که نمى‌داند چه هنگام عذر برايش پيدا شده، مى‌تواند مقدار کمتر را قضا نمايد، مثلاً اگر در آخرهاى ماه رمضان مسافرت کند و بعد از رمضان برگردد و نداند بيست و پنجم رمضان مسافرت کرده يا بيست و ششم، مى‌تواند مقدار کمتر را قضا کند.

مسأله 1780 :

اگر از چند ماه رمضان روزه قضا داشته باشد، قضاى هر کدام را که اوّل بگيرد مانعى ندارد، ولى اگر وقت قضاى رمضان آخر تنگ باشد، مثلاً پنج روز از رمضان آخر قضا داشته باشد و پنج روز نيز به رمضان مانده باشد، بايد اوّل قضاى رمضان آخر را بگيرد.

مسأله 1781 :

اگر قضاى چند روز از ماه رمضان بر او واجب باشد، لازم نيست در نيّت تعيين کند که قضاى کدام روز را مى‌گيرد؛ ولى چنانچه برخى از آنها قضاى رمضان سال قبل باشد و برخى قضاى رمضان‌هاى پيش از آن، براى آن که قضاى رمضان سال آخر حساب شود، بايد آن را در نيّت تعيين کند و چنانچه در نيّت تعيين نکند که روزه‌اى که مى‌گيرد از کدام رمضان است، از رمضان آخر محسوب نمى‌شود. بنابراين چنانچه برخى از روزه‌هاى قضا تا رسيدن رمضان سال بعد باقى بماند و آنها را به جا نياورد، بايد کفّاره تأخير قضاى رمضان را بپردازد.

مسأله 1782 :

کسى که قضاى روزه رمضان را گرفته، اگر وقت براى قضاى روزه‌هاى او تنگ نباشد، مى‌تواند پيش از ظهر روزه خود را باطل نمايد.

مسأله 1783 :

اگر قضاى روزه ماه رمضان شخص ديگرى را گرفته باشد، احتياط واجب آن است که بعد از ظهر روزه را باطل نکند.

مسأله 1784 :

اگر به واسطه بيمارى، حيض يا نفاس، روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، لازم نيست روزه‌هايى را که نگرفته براى او قضا کنند، اگرچه قضا کردن آنها مستحب است؛ ولى اگر به علّت مسافرت روزه رمضان را نگيرد و پيش از تمام شدن رمضان بميرد، بايد براى او قضا کنند.

مسأله 1785 :

اگر به واسطه بيمارى روزه رمضان را نگيرد و بيمارى او تا رمضان

(317)

سال بعد ادامه يابد، قضاى روزه‌هايى که نگرفته بر او واجب نيست و بايد براى هر روز يک مُد طعام به فقير بدهد، ولى اگر به واسطه عذر ديگرى، مثلاً براى مسافرت، روزه نگرفته باشد و عذر او تا رمضان بعد باقى بماند، روزه‌هايى را که نگرفته بايد قضا کند و احتياط مستحب آن است که براى هر روز يک مُد طعام نيز به فقير بدهد.

مسأله 1786 :

اگر به واسطه بيمارى روزه رمضان را نگيرد و بعد از رمضان بيمارى او برطرف شود، ولى عذر ديگرى پيدا کند که نتواند تا رمضان بعد قضاى روزه را بگيرد، بايد روزه‌هايى را که نگرفته قضا نمايد و نيز اگر در ماه رمضان، غير بيمارى عذر ديگرى داشته باشد و بعد از رمضان آن عذر برطرف شود و تا رمضان سال بعد به واسطه بيمارى نتواند روزه بگيرد، روزه‌هايى را که نگرفته بايد قضا کند.

مسأله 1787 :

اگر در ماه رمضان به واسطه عذرى روزه نگيرد و بعد از رمضان عذر او برطرف شود و تا رمضان آينده عمدا قضاى روزه را نگيرد، بايد روزه را قضا کند و براى هر روز يک مُد طعام به فقير بدهد.

مسأله 1788 :

اگر در ماه رمضان به واسطه عذرى روزه نگيرد و در قضاى روزه کوتاهى کند تا وقت تنگ شود و در تنگى وقت عذرى پيدا کند، بايد قضا را بگيرد و براى هر روز يک مُد طعام به فقير بدهد، بلکه چنانچه عذرى که در رمضان داشته ادامه پيدا کند و تصميم داشته باشد که بعد از برطرف شدن آن عذر روزه‌هاى خود را قضا کند، ولى پيش از آن که قضا نمايد در تنگى وقت عذر ديگرى پيدا کند، بايد قضاى آن را بگيرد و احتياط واجب آن است که براى هر روز يک مُدّ طعام نيز به فقير بدهد.

مسأله 1789 :

اگر بيمارى انسان چند سال طول بکشد، چنانچه پس از بهبود يافتن تا رمضان آينده به مقدار قضا وقت داشته باشد، بايد قضاى رمضان آخر را بگيرد و براى هر روز از روزه‌هاى سال‌هاى پيش يک مُدّ طعام به فقير بدهد.

مسأله 1790 :

کسى که بايد براى هر روزه يک مُدّ طعام به فقير بدهد، مى‌تواند کفاره چند روز را به يک فقير بدهد.

مسأله 1791 :

اگر قضاى روزه رمضان را چند سال تأخير بيندازد، بايد قضا را

(318)

بگيرد و براى هر روز دادن يک مُد طعام به فقير کافى است.

مسأله 1792 :

اگر روزه رمضان را عمدا نگيرد، بايد قضاى آن را بجا آورد و براى هر روز دو ماه روزه بگيرد يا به شصت فقير طعام بدهد يا يک بنده آزاد کند و چنانچه تا رمضان آينده قضاى آن روزه را بجا نياورد، براى هر روز دادن يک مُدّ طعام لازم نيست.

مسأله 1793 :

بعد از مرگ پدر، پسر بزرگ‌تر بايد قضاى نماز و روزه او را به تفصيلى که در مسائل قضاى نماز پدر (مسأله 1429 ـ 1442) گفته شد بجا آورد و اين حکم بنابر احتياط مستحب در مورد مادر نيز جارى است.

مسأله 1794 :

اگر پدر يا مادر غير از روزه رمضان، روزه واجب ديگرى مانند روزه نذرى را نگرفته باشند، بنابر احتياط پسر بزرگ‌تر بايد آن را قضا نمايد.

Powered by TayaCMS