3 . کفن و تکفین

3 . کفن و تکفین

کفن و تکفين

کيفيت تکفين

س . کيفيت کفن کردن را بيان فرماييد.

ج . طريقه اش آن است که لنگ، مقدّم بر پيراهن و پيراهن مقدّم بر لّفافه باشد.و احوط آن است که هر يک از سه پارچه بپوشاند آنچه را که در زير آن است.

بعضى از شرايط کفن

و جايز نيست مغصوب بودن و نجس بودن و حرير بودن، و احتياط آن است که از پوست نباشد، هرچند آن حيوان، تذکيه شده و مأکول اللحم باشد.

1 . بلکه احـوط در پيراهن و لنگ و سوّمى، آن است کـه مذکـور شد؛ و افضل آن است که بـه عبارت «احوط» مذکور مى شود با رعايت صدق عـرفى لنگ و مئزر.

2 . يعنى از مذکورات خاصّه اگر چه صدقِ اسمِ يکى از سه قطعه نکند، اگر چه ستر عورت، اهمّ است.

3 . بلکه لازم است در صورتى که آنچه در زير است اقلّ واجب است، و لازم نيست در غير اين صورت بنا بر اظهر در مقدار؛ بلکه احوط و اظهر در هر يک از سه پارچه، ساتر بودن است.

4 . اگر چه معفوٌّ عنه در نماز باشد بنا بر احوط.

5 . يعنى حرير محض که ممنوع است براى مرد و احوط در تکفين زن اجتناب آن است.

6 . بلکه صدق جامه نمايد اگر چه از پشم و مو و کُرْکِ مأکول اللحم باشد. و اجزاى غير ماکول اللحم، مانند پوست ماکول اللحم مى باشد در حکم تکفين و در احتياط مذکور.و همه اينها در حال اختيار است؛ و امّا در حال اضطرار، پس احوط تکفين و ستر عورت به اينها غير از مغصوب است با رعايت اذن ذوى الحقوق.

خروج کفن از اصل مال

س . کفن واجب را، از اصل مال بر مى دارند، يا از ثلث؟

ج . از اصل مال بر مى دارند هرچند مديون باشد، مگر زن که کفن او بر ذمّه شوهر است هر چند زن مال دار باشد،و احوط اخراج از ترکه زن است اگر زايد بر مستثنياتِ دين ندارد.

حنوط

و واجب است بعد از غسل، «حنوط کردن»؛ و آن مسّ نمودن هفت موضع سجود است به کافور؛ و کفايت مى کند در آن، مسمّى. و اين حنوط مخصوص از براى ميّتى است که مُحرِم نباشد و اگر مُحرِم باشد، بوى خوش ابداً نزديک او نبرند، مگر آن که بعد از طواف، مرده باشد که در اين صورت، قول به جواز، خالى از قوّت نيست.

1 . اگر ممکن نشد تکفين، احتياط در ستر عورت ترک نشود.و در صورت دوران امر بين مذکورات، احوط تقديم پوست بدون اهانت و نجاست معفوّه در نماز و حرير زن، بر غير است. و در بين اين سه، محتمل است تقديم غير پوست بى اهانت در پوست و غير؛ و در غير اينها، احوط تقديم نجس است بر حريرِ محض و غيرماکول که نجس نباشد و اظهر تخيير بين اين دو است. و ظاهر، تقديم حرير است بر نجس از غير ماکول. و تقديم نجاست غير عينيّه بر عينيّه و قليله بر کثيره و غيرِ موجب هتک بر موجب، خالى از وجه نيست.

2 . احوط جمع بين مسح و وضع است.

3 . و همچنين غُسل با آب کافور.

4 . اظهر کفايت طواف زيارت است در سقوط اين حکمِ مُحرم.

خروج نجاست از ميّت هنگام غسل يا بعد آن

مسأله :

چنانچه از ميّت نجاستى بعد از غسل يا در اثناى آن خارج شود، کافى است شستن آن نجاست، و غُسل يا بعض آن اعاده نمى شود بدون فرق بين انحاى نجاست خبثيّه و حدثيّه.و اگر خروج نجاست، بعد از تکفين باشد، احوط غَسل بدن و کفن است يا تبديل آن، مادام [ که ] متعذّر نباشد و در قبر گذاشته نشود، اگر چه عدم وجوب و اکتفاى به قطع کردن نجاست از کفنِ غيرِ ساتر عورت، خالى از وجه نيست.و اگر بعد از وضع در قبر خارج شود، جايز است اکتفا به بريدن متنجّس از کفن،و جايز است شستن بدن و کفن يا تبديل آن در صورت عدم استلزام محذورى از قبيل هتک ميّت.و در صورت تفاحش نجاست و کثرت مقطوع، بر تقدير قَرْض، يا فقد ساترِ عورت، احوط اکتفا به ممکن از تبديل يا شستن است.و در صورت عدم امکان هر دو يا تعذّر آنها و دوران امر بين برهنگىِ مذکور، يا باقى گذاشتن نجاست کفن، احوط رعايت اقرب به محافظت بر ميّت است از انهتاک به نجاست خاصّه يا برهنگى مذکور.

بودن کفَن زوجه بر زوج

مسأله :

کفن زوجه بر زوجِ موسِر است. و اظهر عدم فرق بين اقسام زوجه است از حيث: آزادى و کنيزى، و ناشزه و غير آن، و دائمه و منقطعه، و صغيره و کبيره، مدخول بها و غيرها، و مجنونه و عاقله، و معتدّه در عده طلاق رجعى، نه بائن و نه محلّله.و احوط لحوق ساير مصارف تجهيزات است به کفن، از قبيل: سدر و کافور و آب غسل و لوازم واجبه دفن.و احوط توافق زوج با ورثه زوجه است در صورت يسار زوجه، به مصالحه و رعايت احتمال استحقاق بر زوج و عدم آن ؛ و در صورت عدم تمکّن زوج اصلا يعنى نداشته باشد زايد بر مستثنى براى مُعْسر را حتّى با آنچه از زوجه به او به ارث رسيده باشد، همچنين اگر محجور باشد به سبب افلاس، اظهر اين است که کفن، از ترکه زوجه است.سقوط کفن با عدم تمکّن زوج حتّى از ترکه زوجه، وجهى ندارد؛ و در صورت تمکّن زوج از بعضِ کفن، واجب است مقدور، بر زوج و غير مقدور، از ترکه زوجه و محتمل در صورت زايد از مستثنيات بودن است مزاحمتِ وجوبِ کفن با ساير واجبات ماليّة از انفاق و اداى ديون بر زوج. و محتمل است لحوق آن به نفقه عيال در يک شب و روز بنا بر احتياط لزوماً ترک نشود.و احوط تأخير دفن است تا آخر زمان امکان بدون انهتاک در صورت احتمال تجدّد يسار زوج يا تحصيل ترکه زوجه، يا پيدا شدن باذِل، و در صورت لحوق اين امور بر دفن، تأمل است. و رعايت اشدّ از مرتبه هتک يا احترام، خالى از وجه نيست در نبش قبر و در برهنه بودن ميّت. و با مرهون بودن مال زوج، وجوب ندارد بنا بر اظهر الا آن مقدارى که ممکن است تحصيل آن از زايد بر قدر دَين، چنانچه در انفاق واجب است.و در صورت اقتران موت زوجين، کفن زوجه از مال خودش است نه از مال زوج، به خلاف صورت سبق موت زوجه، که کفن، از مال زوج است.و اگر يک کفن بيش ندارد، خودش مقدّم است بر کفن زوجه، مانند ساير ديون در صورتى که موتش، قبل از دفن زوجه واقع شود. اگر متبرّعى از مال خود کفن را داد، از زوج ساقط است.

کفن واجب النفقه و عبد

و بر شخص، کفنِ واجب النفقه از اقارب، نيست. و کفن مملوک، بر مالک است در همه اقسام مملوک، و آن که بعض او محرّر است بر حسب مقدار مملوک، استحقاق کفن بر مالک دارد و همچنين رعايت نسبت در مالکهاى شرکا مى شود؛ و در اَمه مزوّجه، تأمل است در استحقاق بر مالک يا زوج، و احتياط در توافق به صلح است.

کفن از اصل مال اخراج مى شود

و کفن شخص، از اصل ترکه او مأخوذ است قبل از دين و وصايا و ميراث؛ و همچنين، غير کفن از لوازم تجهيز و محتمل است تقديمش بر حق مرتهن و مجنىّ عليه و غرماى مفلّس؛ و تقديم در اخير، اظهر است؛ [ و ] احوط رعايت مذکور و حق ميّت است.و اگر [ به ] قدر کفن نگذاشته و واجب التکفين از مال شخصى نيست، وجوب تکفين ساقط است و جايز است برهنه دفن شود، مگر کسى از مسلمانها بذل نمايد. و همچنين، ساير اموالى که قبل از دفن بايد صرف شود از سدر و کافور و امثال آنها.و احتياط مناسب از قبيل استرضاى دُيّان و ورثه در غير کفن از واجباتِ تجهيز ترک نشود.

سقوط بعض اجزاى ميت

اگر چيزى از اجزاى ميّت ساقط شود، در کفن او گذاشته مى شود بعد از تغسيل آنچه محتاج به غسل است.

مستحبّات غسل ميّت

در ذکر جمله اى از مستحبّات معروفه غسل ميّت که احوط آن است که به رجاى ثواب به جا آورده شوند:

وضو دادن ميّت؛ محل تغسيل، مرتفع و محلّ پاهاى ميّت منحدر باشد؛ رو به قبله گذاشته شود در حال تغسيل مانند محتضر؛ در زير سايه غسل دهند؛ پيراهن او را شکافته و از طرف پاهاى ميّت بيرون آورند؛ ستر عورتين ميّت با عدم ناظر محترم شود؛ انگشتهاى ميّت تليين شود با رفق به او؛ قبل از تغسيل، سر و جسد ميّت را با زعوه سدر بشويند و فرج او را با اشنان؛ و دستهاى ميّت را شستشو دهند سه مرتبه، ابتداى به طرف راست سر، در تغسيل نمايند قبل از طرف چپ سر؛ در هر غسلى هر عضوى را سه مرتبه بشويند؛ مسح نمايند شکم ميّت را قبل از غسل اوّل و دوم با رفق در غير حامل؛ غسل دهنده در طرف راست ميّت بايستد؛ حفيره اى رو به قبله حفر نمايند براى سرازيرى آب غسل در آن محلّ، بدن ميّت را خشک نمايند بعد از انجام غسل آخر با جامه اى.

مکروهات غسل ميّت

و مکروه است نشاندن ميّت در حال تغسيل؛ و بريدن ناخنها و موهاى ميّت؛ و اين که در زير پاهاى غسل دهنده او را قرار دهند در حال غسل، و ارسال آب غسل در محل بول و غايط بلکه مطلق بالوعه نجاسات بنا بر احوط.

مستحبّات کفن

در مستحبّات کفن و لواحق آن که به رجاى ثواب به جا آورده مى شود، اگر چه ثابت است استحباب جمله اى:

[ از آن جمله اين که ] غسل دهنده قبل از تکفين، غسل نمايد يا وضو بگيرد؛ زياد شود براى مرد، «بُرد يمانى عبرى» و پارچه خامسه براى به هم پيچيدن دو رانِ ميّت که طول آن سه ذراع و عرض آن يک شبر باشد؛ زياد شود «عمامه» براى مرد که طولاً تحت الحنک آن از دو طرف سينه گذاشته شود و عرضاً صدق عمامه کند؛ کفن از پنبه و سفيد باشد؛ کفن را با «ذريره» خوشبو نمايند؛با «تربت حسينيّه»ـ عليه السلام ـ بنويسند در بالاى کفن، اقرار ميّت را با اسم او به شهادتين؛ و اگر تربت نباشد ادا مى شود مستحبّ با آب غير سياه شده؛ بين اليتين را از مرد و زَن از پيش و عقب بگيرد با پنبه اى که آن جاها بگذارد، محکم نمايد دو پستان زن را با لفّافه که پيچيده مى شود بر آنها و بسته مى شود در پشت او؛ عوض عمامه مرد، قناعى براى زن زياد شود که بپوشاند سر او را؛

مستحب در حنوط

ساييده شود کافور با دست؛ زايد بر کافور که در مساجد گذاشته مى شود، روى سينه ميّت بگذارند؛ و کافور حنوط از يک درهم و چهار درهم و سيزده در هم و ثلث، مراتب فضل آن است؛

استحباب جريدتين

دو چوب سبز با ميّت گذاشته شود از «سَعف خرما» يا «سدر» يا «بيد» يا هر درخت که نخشکيده باشد، يکى را از «ترقوه» طرف چپ بين پيراهن و ازار و يکى را از «ترقوه» راست برساند به بدن ميّت.

مکروهات کفن

و مکروه است به نهج مقدّم: تر کردن خيوط کفن با آب دهن؛ و آستين درست کردن براى پيراهن کفن؛ و دکمه که در پيراهن کفنى باشد به جاى خود نگذارد.

استحباب نيت کمک دهنده غاسل

مستحب است نيّت کسى که برمى گرداند ميّت را براى ديگرى که با نيّت مى شويد. و نيّت غاسلِ متّحد، واجب [ است ]؛ و [ غاسلين ] متعدّد، [ به نحو [مشترک، نيّت مى نمايند. و اگر مترتّب است اعمال آنها و هر کدام عضوى را مى شويند، هر کدام در اوّلِ عمل خود نيّت مى نمايد که بعض مجموع را به جا مى آورد براى امر خدا.

استحباب ترک بعض امور در کفن

و تکفين در کتّان ننمايند و همچنين در جامه سياه تکفين ننمايند؛ با بوى خوش تجميرِ کفن ننمايند؛ کفن را با غير کافور، و «ذريره» خوشبو ننمايند؛ کتابت را با سياه رنگ ننمايند؛ در کفن در گوش يا چشم ميّت کافور نگذارند؛ کفن را با آهن قطع ننمايند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

1 . غسل مسّ میّت

No image

2 . غسل میّت

No image

3 . کفن و تکفین

No image

4 . نماز میّت

No image

5. دفن و احکام آن

پر بازدیدترین ها

No image

4 . نماز میّت

No image

1 . غسل مسّ میّت

No image

2 . غسل میّت

No image

3 . کفن و تکفین

No image

5. دفن و احکام آن

Powered by TayaCMS