احکام مساقات
مسأله 2253 :
اگر انسان با کسي به اين قسم معامله کند که درختهاي ميوهاي را که ميوه آن مال خود اوست و يا اختيار ميوههاي آن با اوست، تا مدّت معيّني به آن کس واگذار کند که تربيت نمايد وآب دهد و به مقداري که قرار ميگذارند از ميوه آن بردارد، اين معامله را مساقات ميگويند.
مسأله 2254 :
معامله مساقات در درختهايي که مثل بيد وچنار ميوه نميدهد صحيح نيست، ودرختاني که مثل حنا که از برگ آن استفاده ميکنند جائز است.
مسأله 2255 :
در معامله مساقات لازم نيست صيغه بخوانند بلکه اگر صاحب درخت به قصد مساقات آن را واگذار کند و کسي که کار ميکند به همين قصد مشغول کار شود، معامله صحيح است.
مسأله 2256 :
مالک و کسي که تربيت درختها را به عهده ميگيرد بايد مکلّف و عاقل باشند و کسي آنها را مجبور نکرده باشد و نيز بايد سفيه نباشند، يعني مال خود را در کارهاي بيهوده مصرف نکنند و امّا با اجازه وليّ اشکالي ندارد و همچنين ممنوع التصرّف از طرف حاکم شرع نباشد.
مسأله 2257 :
مدّت مساقات بايد معلوم باشد و اگر اوّل آن را معيّن کنند و آخر آن را موقعي قرار دهند که ميوه آن سال معمولاً به دست ميآيد، صحيح است.
مسأله 2258 :
بايد سهم هرکدام نصف يا ثلث حاصل ومانند اينها باشد و اگر قرار بگذارند که مثلاً صد من از ميوهها مال مالک وبقيه مال کسي باشد که کار ميکند، معامله باطل است.
مسأله 2259 :
بايد قرار معامله مساقات را پيش از ظاهر شدن ميوه بگذارند و اگر بعد از ظاهر شدن ميوه و پيش از رسيدن آن قرار بگذارند، پس اگر کاري مانند آبياري که براي تربيت درخت لازم است باقي مانده باشد، معامله صحيح است وگرنه اشکال دارد، اگرچه احتياج به کاري مانند چيدن ميوه ونگهداري آن هم داشته باشد.
مسأله 2260 :
معامله مساقات در بوته خربزه وخيار ومانند اينها صحيح نيست.
مسأله 2261 :
درختي که از آب باران يا رطوبت زمين استفاده ميکند و به آبياري احتياج ندارد، اگر به کارهاي ديگر مانند بيل زدن وکود دادن محتاج باشد، معامله مساقات در آن صحيح است در صورتي که در زياد شدن ميوه يا خوب شدن آن دخالت داشته باشد.
مسأله 2262 :
دو نفري که مساقات کردهاند، با رضايت يکديگر ميتوانند معامله را به هم بزنند و نيز اگر در ضمن خواندن صيغهمساقات شرط کنند که هردو يا يکي از آنان حقّ به هم زدن معامله را داشته باشد، مطابق قراري که گذاشتهاند، به هم زدن معامله اشکال ندارد، بلکه اگر در معامله شرطي کنند وعمل نشود، کسي که براي نفع او شرط کردهاند، ميتواند معامله را به هم بزند.
مسأله 2263 :
اگر مالک بميرد، معامله مساقات به هم نميخورد وورثهاش به جاي او هستند.
مسأله 2264 :
اگر کسي که تربيت درختها به او واگذار شده بميرد، چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربيت کند ورثهاش به جاي او هستند و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند واجير هم نگيرند، حاکم شرع از مال ميّت اجير ميگيرد، وحاصل را بين ورثه ميّت ومالک قسمت ميکند، و اگر شرط کرده باشند که خود او درختها را تربيت نمايد، پس اگر قرار گذاشتهاند که به ديگري واگذار نکند، با مردن او معامله به هم ميخورد، و اگر قرار نگذاشتهاند مالک ميتواند عقد را به هم بزند يا راضي شود که ورثه او يا کسي که آنها اجيرش ميکنند درختها را تربيت نمايد.
مسأله 2265 :
اگر شرط کند که تمام حاصل براي مالک باشد، مساقات باطل است وميوه مال مالک ميباشد و کسي که کار ميکند نميتواند مطالبه اجرت نمايد ولي اگر باطل بودن مساقات به جهت ديگر باشد، مالک بايد مزد آبياري و کارهاي ديگر را به مقدار معمول به کسي که درختها را تربيت کردهبدهد.
مسأله 2266 :
اگر زميني را به ديگري واگذار کند که در آن درخت بکارد و آنچه عمل ميآيد مال هردو باشد، معامله باطل است پس اگر درختها مال صاحب زمين بوده بعد از تربيت هم مال اوست و بايد مزد کسي که آنها را تربيت کرده بدهد و اگر مال کسي بوده که آنها را تربيت کرده، بعد از تربيت هم مال اوست وميتواند آن را بکند ولي بايد گودالهايي را که به واسطه کندن درختها پيدا ميشود، پر کند واجاره زمين را از روزي که درختها را کاشته به صاحب زمين بدهد ومالک هم ميتواند او را مجبور نمايد که درختها را بکند و اگر به واسطه کندن درخت، عيبي در آن پيدا شود، بايد تفاوت قيمت آن را به صاحبدرختبدهد در صورتي که مالک کنده باشد ونميتواند او را مجبود کند که با اجاره، يا بدون اجاره، درخت را در زمين باقي بگذارد.