مساقات
مسأله :
اگر انسان با کسى به اين قصد معامله کند که درختهاى او را تا مدّت معيّنى تربيت نمايد و آب دهد و به مقدارى که قرار مىگذارند از آن بردارد اين معامله را مساقات مىگويند.
مسأله :
معامله مساقات در درختهايى که مثل بيد و چنار ميوه نمىدهد صحيح است و همچنين در مثل درخت حنا که از برگ آن استفاده مىکنند يا درختى که از گل آن استفاده مىکنند اشکال ندارد.
مسأله :
در معامله مساقات لازم نيست صيغه بخوانند بلکه اگر صاحب درخت به قصد مساقات آن را واگذار کند و کسى که کار مىکند به همين قصد تحويل بگيرد معامله صحيح است.
مسأله :
مالک و کسى که تربيت درختها را به عهده مىگيرد بايد رشيد باشند و کسى آنها را مجبور نکرده باشد و شرعاً بتوانند در مال خود تصرّف کنند.
مسأله :
مدّت مساقات بايد معلوم باشد و اگر اوّل و آخر آن را موقعى قرار دهند که مثلاً درخت احتياج به آب دارد معامله صحيح است.
مسأله :
بايد سهم هر کدام نصف يا ثلث حاصل و مانند اينها باشد و اگر قرار بگذارند که مثلاً صد من از ميوهها مال مالک و بقيّه مال کسى باشد که کار مىکند معامله صحيح است، گرچه بنابراحتياط احکام مساقات را ندارد.
مسأله :
بايد قرار معامله مساقات را وقتى بگذارند که درختها احتياج به کارى مانند آبيارى که براى تربيت درخت لازم است داشته باشند و در هنگام چيدن ميوه و نگهدارى آنها معامله به طور مساقات صحيح نيست.
مسأله :
معامله مساقات در بوته خربزه و خيار و مانند اينها بلکه در هر حاصلى نظير گندم و جو نيز صحيح است.
مسأله :
درختى که از آب باران يا رطوبت زمين استفاده مىکند و به آبيارى احتياج ندارد، اگر به کارهاى ديگرى مانند بيل زدن و کود دادن محتاج باشد، معامله مساقات در آن صحيح است، ولى چنانچه آن کارها در زياد شدن يا خوب شدنميوه و يا رشدبهتر درخت اثرىنداشته باشد، معامله مساقات صحيح نيست.
مسأله :
دو نفرى که مساقات کردهاند بدون رضايت يکديگر نمىتوانند معامله را به هم بزنند، و نيز اگر در ضمن خواندن صيغه مساقات شرط کنند که هر دو يا يکى از آنان حقّ به هم زدن معامله را داشته باشند، مطابق قرارى که گذاشتهاند به هم زدن معامله اشکال ندارد، بلکه اگر در معامله شرطى کنند و عملى نشود، کسى که به نفع او شرط کردهاند مىتواند معامله را به هم بزند.
مسأله :
اگر بعد از قرارداد مساقات، مالک يا کسى که تربيت درختها به او واگذار شده بميرد، مساقات به هم نمىخورد و به وارث منتقل مىشود، ولى اگر کسى که تربيت درختها به او واگذار شده بميرد و شرط کرده باشند که خودش آنها را تربيت کند، مساقات به هم مىخورد و بايد سهم او را به ورثهاش بدهند و اگر حقوق ديگرى هم داشته، ورثه او ارث مىبرند.
مسأله :
اگر زمينى را به ديگرى واگذار کند که در آن درخت بکارد و آنچه عمل مىآيد مال هر دو باشد معامله صحيح است، البته نه با عقد مساقات، بلکه يک عقد مستقلّى است که بايد هر دو پاىبند به آن باشند.
مسأله :
دو نفرى که مساقات کردهاند اگر بفهمند که معامله مساقات باطل است، پس اگر درختها مال صاحب زمين بوده، بعد از تربيت هم مال اوست و بايد مزد کسى که آنها را تربيت کرده بدهد، و اگر مال کسى بوده که آنها را تربيت کرده بعد از تربيت هم مال اوست و مىتواند آنها را بکند، ولى بايد گودالهايى را که به واسطه کندن درختها پيدا شده پر کند و اجاره زمين را از روزى که درختها را کاشته به صاحب زمين بدهد، ولى صاحب زمين نمىتواند او را مجبور نمايد که درختها را بکند و فقط مىتواند اجاره زمين را بگيرد.
مسأله :
اگر مالک، درختها را به کسى بدهد که آنها را آب دهد و تربيت کند و مبلغ ده هزار تومان - مثلاً - به او بدهد، يا استفاده درختها مال او باشد و او ده هزار تومان به مالک بدهد، معامله صحيح است گرچه مساقات نيست.
مسأله :
درختها در دست کسى که آنها را آبيارى و تربيت مىکند امانت است و اگر تلف شود ضامن نيست، ولى اگر در تربيت و آبيارى آنها کوتاهى کند و يا به شرايطى که گفته شد عمل نکرده باشد ضامن است.