احکام زکاة
مسأله 1861 :
زکاة در نه چيز واجب است :
اول : گندم .
دوم : جو.
سوم : خرما.
چهارم : کشمش .
پنحم : طلا.
ششم : نقره .
هفتم : شتر.
هشتم : گاو.
نهم : گوسفند.
و اگـر کـسـى مالک يکى از اين نه چيز باشد, با شرايطى که بعدا گفته مى شود, بايد مقدارى که معين شده , به يکى از مصرفهائى که دستور داده اندبرساند.
مسأله 1862 :
سلت که دانه اى است به نرمى گندم و خاصيت جو دارد, و علس که مثل گندم است و خوراک مردمان صنعا مى باشد, بنابراحتياط واجب بايد از آنها زکاة داده شود.
شرايط واجب شدن زکاة مسأله 1863 - زکـاة در صـورتى واجب مى شود که مال به مقدار نصاب که بعدا گفته مى شود برسد, و مالک آن , بالغ و عاقل و آزاد باشد وبتواند در آن مال تصرف کند.
مسأله 1864 :
اگر انسان يازده ماه مالک گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره باشد, اگرچه اول مـاه دوازدهـم زکـاة بـر او واجب مى شود, ولى اول سال بعد را بايد بعد از تمام شدن ماه دوازدهم حساب کند.
مسأله 1865 :
اگر مالک گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در بين سال بالغ شود, مثلا اگر بچه اى در اول محرم مالک چهل گوسفند شود و بعداز گذشتن دو ماه بالغ گردد, يازده ماه که از اول مـحـرم بـگـذرد, زکـاتـى بـر او نيست بلکه بعد از گذشتن يازده ماه از بلوغش زکاة بر او واجب مى شود.
مسأله 1866 :
زکاة گندم و جو وقتى واجب مى شود که به آنها گندم و جو گفته شود, و زکاة کـشـمش وقتى واجب مى شود که انگور مى باشد,و زکاة خرما وقتى واجب مى شود که عرب به آن تمر گويد, ولى وقت دادن زکاة در گندم و جو موقع خرمن و جدا کردن کاه آنها است , و درخرما و کشمش موقعى است که خشک شده باشند.
مسأله 1867 :
در موقع واجب شدن زکاة گندم و جو و کشمش و خرما که در مسأله پيش گفته شـد, چـنانچه صاحب آنها بالغ و عاقل و آزادو متمکن از تصرف باشد بايد زکاة آنها را بدهد, و اگر بالغ و عاقل نباشد واجب نيست .
مسأله 1868 :
اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در تمام سال يا در مقدارى از آن ديوانه باشد, زکاة بر او واجب نيست .
مسأله 1869 :
اگـر صـاحـب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در مقدارى از سال مست يا بى هوش شود, زکاة از او ساقط نمى شود.
و همچنين است اگر موقع واجب شدن زکاة گندم و جو و خرما و کشمش مست يا بى هوش باشد.
مسأله 1870 :
مالى را که از انسان غصب کرده اند و نمى تواند در آن تصرف کند, زکاة ندارد.
مسأله 1871 :
اگر طلا و نقره يا چيز ديگرى را که زکاة در آن واجب است قرض کند و يک سال نزد او بماند, بايد زکاة آن را بدهد و بر کسى که قرض داده چيزى واجب نيست .