معاملات حرام و باطل
مسأله :
در سه مورد معامله باطل است:
اوّل: خريد و فروش مال غصبى مگر آنکه صاحبش معامله را اجازه دهد.
دوّم: معامله چيزى که منافع معمولى آن حرام باشد، مثل آلات قمار و موسيقى.
سوّم: معاملهاى که در آن ربا باشد.
مسأله :
غش در معامله حرام است، يعنى فروختن جنسى که با چيز ديگر مخلوط است، در صورتى که آن چيز معلوم نباشد و فروشنده هم به خريدار نگويد، مثل فروختن روغنى که آن را با پيه مخلوط کرده است و اين عمل را غش مىگويند.
از پيغمبر اکرم6 منقول است که فرمود: از ما نيست کسى که در معامله با مسلمانان غش کند يا به آنان ضرر بزند يا تقلّب و حيله نمايد و هر که با برادر مسلمان خود غش کند خدا برکت روزى او را مىبرد و راه معاش او را مىبندد و او را به خودش واگذار مىکند.
مسأله :
خريد و فروش عين نجس مثل بول و غائط و مسکرات و خون و مانند آنها اگر منفعت عقلايى داشته باشد جايز است.
مسأله :
خريد و فروش چيزهايى که در ميان مردم مال محسوب نمىشود نظير مار و عقرب و حشرات اگر داعى عقلايى روى آن باشد جايز است.
مسأله :
فروختن چيز پاکى که نجس شده و آب کشيدن آن ممکن است اشکال ندارد ولى اگر مشترى بخواهد آن چيز را بخورد بايد فروشنده نجس بودن آن را به او بگويد.
مسأله :
اگر چيز پاکى مانند روغن و نفت که آب کشيدن آن ممکن نيست نجس شود، اگر براى کارى بخواهند که شرط آن پاک بودن است، مثلاً روغن نجس را براى خوردن به خريدار بدهند، معامله باطل و عمل حرام است، و اگر براى کارى بخواهند که شرط آن پاک بودن نيست، مثلاً بخواهند نفت نجس را بسوزانند فروش آن اشکال ندارد.
مسأله :
خريد و فروش موادّ غذايى و دارويى و امثال آن که از ممالک غير اسلامى مىآورند اشکال ندارد.
مسأله :
خريد و فروش گوشت و پيه و چرمى که از ممالک غير اسلامى مىآورند صحيح است و استعمال آن در غير خوردن مانعى ندارد.
مسأله :
اگر خريدار قصدش اين باشد که پول جنس را ندهد معامله صحيحنيست.
مسأله :
اگر خريدار بخواهد پول جنس را بعداً از حرام بدهد و از اوّل هم قصدش اين باشد، معامله جايز نيست، و اگر از اوّل قصدش اين نباشد معامله صحيح است ولى بايد مقدارى را که بدهکار است از مال حلال بدهد.
مسأله :
اگر چيزى را که مىشود استفاده حلال از آن ببرند به اين قصد بفروشند که آن را در حرام مصرف کنند، مثلاً انگور را با اين قصد بفروشند که از آن شراب تهيه نمايند، معامله آن حرام و باطل است.
مسأله :
راديو و تلويزيون و ويدئو و مانند اينها که داراى منافع حلال و حرام است، خريد و فروش آنها و انتفاع بردن از منافع حلال آنها جايز است، ولى اگر موجب فساد اخلاقى يا متزلزل شدن عقايد باشد خريد و فروش آنها حرام است، چنانکه خريد و فروش آنها براى انتفاع بردن از آنها به نحو حرام جايز نيست.
مسأله :
ساخت، خريد، فروش، نگهدارى، ديدن و شنيدن فيلمها و داستانهايى که از تلويزيون و راديو و نظاير آن (مثل ويدئو، ماهوار و نرمافزارهاى رايانهاى) پخش مىشود اگر محرّک باشد حرام است بلکه اگر محرّک هم نباشد ولى موجب فساد اخلاق يا تزلزل عقايد شود نيز حرام است.
مسأله :
خريد و فروش و استعمال آلات موسيقى نظير نى و تار و دايره و تنبک و ويلن و مانند اينها حرام است، و همچنين رقصيدن و غنا ( آوازى که طرب انگيز و تحريک آميز باشد) و ديدن و شنيدن آنها حرام است.
مسأله :
ساختن مجسّمه انسان و حيوانات جايز نيست ولى خريد و فروش آن مانعى ندارد.
مسأله :
خريدن چيزى که از قمار يا دزدى يا از معامله باطل تهيه شده باطل و تصرّف در آن مال حرام است و اگر کسى آن را بخرد بايد به صاحب اصليش برگرداند و اگر صاحبش را نمىشناسد بايد به حاکم شرع بدهد.
مسأله :
ربا خوارى حرام است و آن بر دو قسمت است:
اوّل: رباى در قرض که در بحث قرض به خواست خدا خواهد آمد.
دوّم: رباى در معامله است که اگر مقدارى از جنسى را که با وزن يا پيمانه مىفروشند به زيادتر از همان جنس بفروشد، مثلاً يک من گندم را به يک من و نيم گندم بفروشد، ربا و حرام است، بلکه اگر يکى از دو جنس سالم و ديگرى معيوب يا جنس يکى خوب و جنس ديگرى بد باشد يا با يکديگر تفاوت قيمت داشته باشند، چنانچه بيشتر از مقدارى که مىدهد بگيرد، باز هم ربا و حرام است، پس اگر مس درست را بدهد و بيشتر از آن مس شکسته بگيرد يا برنج درجه يک را بدهد و بيشتر از آن برنج درجه دو و سه بگيرد، يا طلاى ساخته را بدهد و بيشتر از آن طلاى نساخته بگيرد، ربا و حرام مىباشد.
مسأله :
ربا خوارى در اسلام از گناهان بسيار بزرگ محسوب شده است و در قرآن شريف رباخوردن را جنگ با خدا دانسته است.
مسأله :
اگر چيزى را که اضافه مىگيرد غير از جنسى باشد که مىفروشد، مثلاً يک من گندم به يک من گندم و ده تومان پول بفروشد باز هم ربا و حرام است، بلکه اگر چيزى زيادتر نگيرد ولى شرط کند که خريدار عملى براى او انجام دهد، ربا و حرام است.
مسأله :
اگر کسى که مقدار کمتر را مىدهد براى اينکه از بيع مثل به مثل فرار کند چيزى علاوه کند، مثلاً يک من گندم خوب و يک دستمال را به يک من و نيم گندم بفروشد، اشکال ندارد، و همچنين است اگر از هر دوطرف چيزى زياد کنند مثلاً يک من گندم و يک دستمال را به يک من و نيم گندم و يک کتاب بفروشد.
مسأله :
اگر چيزى را که مثل پارچه با متر و ذرع مىفروشند يا چيزى را که مثل گردو و تخممرغ با شماره معامله مىکنند بفروشد و زيادتر بگيرد، مثلاً ده تا تخم مرغ بدهد و يازده تا بگيرد اشکال ندارد.
مسأله :
جنسى را که در بعضى از شهرها با وزن يا پيمانه مىفروشند و در بعضى از شهرها با شماره معامله مىکنند اگر در شهرى که آن را با وزن يا پيمانه مىفروشند زيادتر بگيرد ربا و حرام است ولى در شهر ديگر ربا نيست.
مسأله :
اگر چيزى را که مىفروشد و عوضى را که مىگيرد از يک جنس نباشد زيادى گرفتن اشکال ندارد، پس اگر يک من برنج بفروشد و دو من گندم بگيرد معامله صحيح است.
مسأله :
اگر جنسى را که مىفروشد و عوضى را که مىگيرد از يک چيز عمل آمده باشد، مىتواند در معامله زيادى بگيرد و ربا نيست، پس اگر يک من روغن بفروشد و در عوض آن يک من و نيم پنير بگيرد حلال است.
مسأله :
جو و گندم در ربا يک جنس حساب مىشود پس اگر يک من گندم بدهد و يک من و پنج سير جو بگيرد ربا و حرام است، و نيز اگر مثلاً ده من جو بخرد که سر خرمن ده من گندم بدهد چون جو را نقد گرفته و بعد از مدتى گندم را مىدهد مثل آن است که زيادى گرفته و حرام مىباشد.
مسأله :
هيچ کس نمىتواند از ديگرى ربا بگيرد، خويش باشد يا بيگانه، ولى ربا گرفتن مسلمان از کافر مانعى ندارد.