معاملات باطل و حرام
مسأله 2083 :
بعضى از معاملات باطل است و حرام نيست ، و بعضى حرام است و باطل نيست ، و بعضى باطل و حرام است ، و عمده ء اينها از اين قرار است :
( اول ) بعضى از اعيان نجسه ، مانند مشروبات مسکر و خوک که خريد و فروش اين دو باطل و حرام است ، و همچنين مردار نجس و سگ غير شکارى که خريد و فروش اين دو باطل و بنابر احتياط حرام است . و در غير اينها در صورتى که منفعت عقلايى حلالى داشته باشد - مثلا غائط را کود کنند يا خون را به مريض تزريق نمايند - خريد و فروش آن صحيح و حلال است ، ولى احتياط مستحب ترک آن است .
( دوم ) خريد و فروش مال غصبى ، که بدون اجازه ء مالکش باطل است ، ولى تکليفا حرام نيست ، بلکه تصرفات خارجيه در مال غصبى حرام است .
( سوم ) خريد و فروش چيزى که نزد مردم ماليت ندارد و خريد و فروش آن نزد آنان سفيهانه است - مانند حيواناتى که پيش مردم ارزش ندارد - باطل است و حرام نيست .
( چهارم ) معاملهء چيزى که منافع معمولى آن فقط کار حرام باشد - مانند اسباب قمار - که باطل و حرام است .
( پنجم ) معامله اى که در آن ربا باشد باطل و حرام است .
( ششم ) فروش جنسى که با چيز ديگر مخلوط است در صورتى که آن چيز معلوم نباشد و فروشنده هم به خريدار نگويد ، مثل فروختن روغنى که آن را با پيه مخلوط کرده است ، يا بها قرار دادن چيزى که در آن غش شده است ، و چنين معامله اى حرام و در بعضى از صور - که خواهد آمد - باطل است . پيغمبر اکرم ( صلى الله عليه وآله و سلم ) فرموده اى دارد به اين مضمون : از مسلمانان نيست کسى که با مسلمانان غش کند . و از آن حضرت روايت شده که : هر که با برادر مسلمان خود غش کند خداوند برکت روزى او را مى برد و معيشت او را بر او فاسد مى کند و او را به خودش واگذار مى کند
. مسأله 2084 - فروختن چيز پاکى که نجس شده و آب کشيدن آن ممکن است ، اشکال ندارد ، ولى اگر مشترى آن چيز را براى صرف در مثل خوردن و آشاميدن بخواهد يا براى عملى که طهارت ظاهرى براى صحت آن کافى نيست - مثل آن که آب را براى وضو گرفتن و غسل کردن بخواهد - نجاست آن را بايد به او بگويد ، و همچنين بنابر احتياط واجب اگر لباس است و مشترى مى خواهد با لباس پاک واقعى نماز بخواند ، هر چند که در نماز طهارت ظاهرى بدن و لباس براى جاهل کفايت مى کند .
مسأله 2085 :
اگر چيز پاکى که آب کشيدن آن ممکن نيست نجس شود ، در صورتى که منفعت عقلايى حلالى داشته باشد ، خريد و فروش آن مانعى ندارد ، ولى اگر مشترى آن را براى مثل خوردن و آشاميدن بخواهد يا نجاست آن موجب شود که عمل مشروط به طهارت او باطل شود ، مثلا بخواهد نفت نجس را بسوزاند ، ولى سبب نجاست خوراک او شود يا بدن او نجس شود که در نتيجه وضو يا غسلش باطل گردد ، واجب است فروشنده نجاست آن را به مشترى بگويد ، و همچنين - بنابر احتياط واجب - در جايى که اگر چه نجاست بدن موجب بطلان وضو و غسل نشود ، ولى مشترى بخواهد با لباس و بدن پاک واقعى نماز بخواند .
مسأله 2086 :
خريد و فروش دواهاى نجس خوردنى ، در صورتى که منفعت عقلايى حلالى غير از خوردن نداشته باشند ، باطل است ، و در صورتى که داشته باشند صحيح است ، ولى بايد نجاستش را به مشترى بگويند ، و اگر خوردنى نباشد خريد و فروشش جايز است ، ولى بايد به طورى که در مسألهء قبل گذشت به مشترى اعلام شود .
مسأله 2087 :
خريد و فروش روغنهايى که از ممالک غير اسلامى مى آورند ، اگر نجس بودن آنها معلوم نباشد ، اشکال ندارد ، و همچنين اگر معلوم باشد و منفعت عقلايى حلالى داشته باشد ، ولى در اين صورت فروشنده بايد به خريدار بر طبق آنچه که در مسألهء " 2085 " گذشت اعلام نمايد . و روغنى را که از حيوان بعد از جان دادن آن مى گيرند ، هر چند احتمال آن برود که به دستور شرع کشته شده ، چنانچه از دست کافر بگيرند - در صورتى که احراز نشود که آن کافر از دست مسلمان يا از بازار مسلمين گرفته است - يا از ممالک غير اسلامى بياورند ، خوردنش حرام و خريد و فروش آن باطل و محکوم به نجاست است .
مسأله 2088 :
اگر روباه و مانند آن را به غير دستورى که در شرع معين شده کشته باشند ، يا خودش مرده باشد ، خريد و فروش پوست آن باطل ، و بنابر احتياط حرام است .
مسأله 2089 :
چرمى که از ممالک غير اسلامى مى آورند ، يا از دست کافر گرفته مى شود - در صورتى که احراز نشود که آن کافر از دست مسلمان يا از بازار مسلمين گرفته است - هر چند احتمال برود از حيوانى است که به دستور شرع کشته شده ، خريد و فروش آن باطل و نماز در آن جايز نيست .
مسأله 2090 :
روغنى که از حيوان بعد از جان دادنش گرفته شده ، يا چرمى که از دست مسلمان گرفته شود و انسان بداند که آن مسلمان آن را از دست کافر گرفته و تحقيق نکرده که از حيوانى است که به دستور شرع کشته شده يا نه ، خريد و فروشش باطل ، و نماز در آن چرم و خوردن آن روغن جايز نيست .
مسأله 2091 :
معاملهء مشروبات مسکر حرام و باطل است .
مسأله 2092 :
فروختن مال غصبى با عدم اجازه ء مالک باطل است ، و فروشنده بايد پولى را که از خريدار گرفته به او برگرداند .
مسأله 2093 :
اگر خريدار قاصد معامله است ولى قصدش اين باشد که عوض جنسى را که مى خرد ندهد ، معامله صحيح است و واجب است عوض را به فروشنده بدهد .
مسأله 2094 :
اگر خريدار جنسى را به ذمه بخرد و ما في الذمه را از مال حرام ادا کند ، معامله صحيح است ، ولى تا آنچه را که بدهکار است از مال حلال ندهد ، ذمه اش برئ نمى شود .
مسأله 2095 :
خريد و فروش آلات لهو مثل تار و ساز حرام است ، و اين حکم در سازهاى کوچک که بازيچهء بچه ها است ، مبنى بر احتياط است ، و اما آلات مشترکه مثل راديو و ضبط صوت در صورتى که براى استعمال در حرام نباشد ، خريد و فروش آن مانعى ندارد .
مسأله 2096 :
اگر چيزى را که مى شود استفاده ء حلال از آن ببرند ، به کسى که در حرام مصرف مى کند به قصد اين بفروشد که آن را در حرام مصرف کند ، مثلا انگور را به اين قصد بفروشد که از آن شراب تهيه نمايند ، معاملهء آن حرام و باطل است ، ولى اگر به اين قصد نفروشد و فقط بداند که مشترى از انگور شراب تهيه خواهد کرد ، معامله اشکال ندارد .
مسأله 2097 :
ساختن مجسمهء جاندار حرام است ، و همچنين نقاشى آن بنابر احتياط ، و خريد و فروش و نگهدارى آن جايز است ، اگر چه احوط ترک است .
مسأله 2098 :
چيزى که از قمار يا دزدى يا از معاملهء باطل تهيه شده ، معاملهء بر آن فضولى است ، و صحت و نفوذ آن محتاج به اجازه ء مالک يا ولى اوست ، و تصرف در آن حرام است ، و در دست هر کس که باشد بايد به مالک يا ولى او برگرداند .
مسأله 2099 :
اگر روغنى را که با پيه مخلوط است بفروشد ، چنانچه مورد معامله عين شخصى باشد ، مثلا بگويد اين يک من روغن را مىفروشم ، دو صورت دارد :
( اول ) آن که مقدار پيه مخلوط به اندازه اى است که عرفا مى گويند اين يک من روغن است ولى غش دارد ، در اين صورت معامله صحيح است و خريدار حق فسخ دارد
( دوم ) آن که مقدار پيه مخلوط به اندازه اى است که عرفا نمى گويند اين يک من روغن است ، بلکه مى گويند روغن و پيه است ، در اين صورت معامله به مقدار پيهى که در آن است باطل است ، و پولى که فروشنده براى پيه آن گرفته مال مشترى و پيه مال فروشنده است ، و مشترى مى تواند معاملهء روغن خالصى را هم که در آن است فسخ کند . و اگر مورد معامله عين شخصى نباشد ، بلکه يک من روغن در ذمه بفروشد و بعد روغنى که پيه دارد بدهد ، مشترى مى تواند آن روغن را پس بدهد و روغن خالص را مطالبه نمايد .
مسأله 2100 :
اگر مقدارى از جنسى را که با وزن يا پيمانه مىفروشند ، به زيادتر از همان جنس بفروشد - مثلا يک من گندم را به يک من و نيم گندم بفروشد - ربا و حرام و معامله باطل است ، و همچنين اگر يکى از آن دو سالم و ديگرى معيوب ، يا يکى خوب و ديگرى بد باشد ، يا با يکديگر تفاوت قيمت داشته باشند ، چنانچه مورد خريد و فروش تفاوت در مقدار داشته باشد ، باز هم ربا و حرام و معامله باطل است ، پس اگر مس درست را بدهد و بيشتر از آن مس شکسته بگيرد ، يا برنج صدرى را بدهد و بيشتر از آن برنج گرده بگيرد ، يا طلاى ساخته را بدهد و بيشتر از آن طلاى نساخته بگيرد ، ربا و حرام مى باشد و معامله هم باطل است .
مسأله 2101 :
اگر چيزى را که اضافه مى گيرد غير از جنسى باشد که مى فروشد ، مثلا يک من گندم به يک من گندم و يک قران پول بفروشد ، باز هم ربا و حرام و معامله باطل است ، بلکه اگر چيزى زيادتر نگيرد ولى شرط کند که خريدار عملى براى او انجام دهد ، باز هم ربا و حرام و معامله باطل است .
مسأله 2102 :
اگر در اجناسى که با وزن يا پيمانه مىفروشند ، بخواهند در معامله ربا نشود ، بايد ملاحظه کنند که در يکى از دو طرف معامله زياده يا آنچه در حکم زياده است - چنانچه در مسألهء قبل گذشت - محقق نشود ، مثلا يک من گندم و يک دستمال را به يک من و نيم گندم نقد بفروشد ، که نيم من گندم زيادى در مقابل دستمال باشد ، و همچنين است اگر در هر دو طرف چيزى زياد کنند ، مثلا يک من گندم و يک دستمال را به يک من و نيم گندم و يک دستمال - با ملاحظهء آنچه که گذشت - بفروشد .
مسأله 2103 :
اگر چيزى را که مثل پارچه با متر و ذرع مىفروشند ، يا چيزى را که مثل گردو و تخم مرغ با شماره معامله مى کنند ، بفروشد و زيادتر بگيرد ، در صورتى که معامله بين دو عين شخصى باشد اشکال ندارد ، و همچنين است اگر به ما فى الذمه بفروشد و بين آنها امتياز باشد ، مثل اينکه ده عدد تخم مرغ بزرگ را به يازده عدد متوسط در ذمه بفروشد ، ولى اگر بين آنها هيچ امتياز نباشد صحت معامله محل اشکال است ، و همچنين فروختن اسکناس - هر چند معدود است - به زيادتر در صورتى که هر دو از يک جنس باشند ، چه هر دو عين شخصى يا شخصى به ما في الذمه باشد ، محل اشکال است .
مسأله 2104 :
جنسى را که در بعضى از شهرها با وزن يا پيمانه مىفروشند ، و در بعضى از شهرها با شماره معامله مى کنند ، در صورتى که غلبه اى در بين نباشد ، حکم آن در هر شهرى بر طبق معمول آن شهر است ، و همچنين در صورتى که آن را در غالب شهرها با وزن يا پيمانه بفروشند و در بعضى از شهرها با شماره معامله کنند ، هر چند در اين صورت احتياط آن است که آن جنس را به زيادتر از آن نفروشند .
مسأله 2105 :
اگر چيزى را که مى فروشد و عوضى را که مى گيرد از يک جنس نباشد ، زياده گرفتن اشکال ندارد ، پس اگر يک من برنج بفروشد و دو من گندم بگيرد ، معامله صحيح است . مسأله 2106 - اگر جنسى را که مى فروشد و عوضى را که مى گيرد از يک چيز عمل آمده باشد ، بايد در معامله زيادى نگيرد ، پس اگر يک من روغن گاو بفروشد و در عوض آن يک من و نيم پنير گاو بگيرد ، ربا و حرام و معامله باطل است ، و همچنين است اگر ميوه ء رسيده را با ميوه ء نارس از همان جنس معامله کند .
مسأله 2107 :
جو و گندم در ربا يک جنس حساب مى شود ، پس اگر - مثلا - يک من گندم بدهد و يک من و پنج سير جو بگيرد ، ربا و حرام و معامله باطل است ، و نيز اگر ده من جو بخرد که سر خرمن ده من گندم بدهد ، چون جو را نقد گرفته و بعد از مدتى گندم را مى دهد ، مثل آن است که زيادى گرفته و حرام و معامله باطل است .
مسأله 2108 :
مسلمان از کافر حربى مى تواند ربا بگيرد ، و کافرى که در پناه اسلام است معاملهء ربا با او جايز نيست ، ولى بعد از معامله اگر ربا گرفتن در شريعتش جايز باشد ، مى تواند بگيرد ، و پدر و فرزند و شوهر وزن دايمى مى توانند از يکديگر ربا بگيرند