احکام احیاى موات

احکام احیاى موات

احکام احياى موات

سوال 1070 :

املاک و زمينهايى از پدرانمان به ما ارث رسيده است ولى چگونگى تملّک آنها براى ما روشن نيست، آيا مى توانيم اين زمينها را مانند بقيّه اموال طبق قانون ارث تقسيم کنيم؟

جواب :

اگر زمين را پدران شما احيا کرده اند و قبلا موات بوده، طبق قانون ارث به ورثه آنها مى رسد و همچنين اگر خريدارى کرده باشند، و اگر هيچ سندى نسبت به سابقه اين زمين در دست نيست و شاهد و گواهى نيز وجود ندارد، ملک از آن کسى است که در دست اوست يعنى ملک اجداد شما بوده و بايد به قانون ارث عمل کنيد.

سوال 1071 :

شهردارى، قطعه زمينى را در يکى از شهرستانها که در طرح جامع شهرسازى به عنوان فضاى سبز در نظر گرفته شده است، طبق قانون خريدارى کرده و تملّک نموده است، نظر به مجاورت زمين فوق با گلزار شهداى شهرستان،پس از کسب مجوّز قانونى، قسمتى از آن مکان به مدفن آنان اختصاص يافته و تاکنون قريب به 50 شهيد دفاع مقدّس در آن جا مدفون گرديده است، بعضى در اباحه آن مکان ايجاد ترديد مى کنند، حکم شرع در اين مسأله چگونه است؟

جواب :

چنانچه زمين مزبور موات بوده اشکالى ندارد و چنانچه زمين آبادى بوده که مالک داشته، اگر شهردارى طبق موازين شرع آن را تملّک کرده است اشکالى نيست، در غير اين صورت دفن اموات در آن جايز نيست.

سوال 1072 :

زمين مواتى را يک نفر يهودى در رژيم گذشته با همکارى آن رژيم تسطيح کرده و براى آن اسنادى از اداره ثبت اسناد گرفته است. بعد از انقلاب آن شخص به خارج فرار کرده اموالش مصادره شده آن زمينها را سازمان زمين شهرى تصاحب کرده و چند قطعه آن را به مسجد اختصاص داده است که فعلا در آن مسجدى بنا شده است، لطفاً در اين زمينه به سوالات زير پاسخ دهيد:

الف) بفرماييد مجرّد تسطيح و قطعه بندى زمين موات موجب ملکيّت مى شود و حکم تحجير را دارد يا خير؟

ب) آيا فرار اين شخص حکم اعراض را دارد يا خير؟

جواب :

در صورتى که استرضاى يهودى لازم باشد و دسترسى به او نباشد، آيا مؤمنين آن محلّ مى توانند قيمت آن زمين را به ذمّه خودشان قرار دهند که هر وقت مالک مطالبه کرد بپردازند يا خير؟

د) اگر به هيچوجه نتوانستيم مالک را پيدا کنيم و رضايتش را کسب نماييم، آيا با اذن فقيه مى شود در اين مسجد نماز خواند؟

ب) فرار، دليل بر اعراض نيست.

جواب :

اگر آن يهودى جزء کسانى بوده که بر ضدّ حکومت اسلامى يا دين اسلام فعّاليّت داشته است کافر حربى خواهد بود و تملّک آن زمين جايز است.

د) از جواب سوال سابق معلوم شد.

سوال 1073 :

چاهى در فاصله حدود 700 مترى قنات قديمى اين روستا که تاريخ تأسيس آن مشخص است و از دهها سال قبل مورد بهره بردارى بوده، حفر شده است. که مقدارى از قنات، موقوفه امام حسين(عليه السلام) مى باشد. با توجّه به قراين و شواهد، حفر چاه فوق سبب خشک شدن يا کم آب شدن مخزن قنات مذکور شده است، آيا صاحبان قنات و متوليّان موقوفه حقّ ممانعت استفاده از چاه فوق الذّکر را دارند و استفاده از آب اين چاه جهت نماز و غسل چه صورتى دارد؟

جواب :

در صورت ضرر زدن به قنات، احتياط واجب ترک حفر آن چاه عميق است و اگر حفر شده و صاحبان قنات زيان ديده اند بايد مصالحه شود و الاّ وضو و غسل با آن اشکال دارد.

سوال 1074 :

شخصى در حريم زمين و قريه ديگران ساختمانى درست مى کند، در ابتدا کسى از اهل قريه از ساختن عمارت جلوگيرى نمى کند ولى بعد از ساختن آن اعلام نارضايتى مى کنند، شرعاً چه کسى مالک اين عمارت است؟

جواب :

حريم قريه يا خانه، متعلق به اهالى قريه يا صاحب خانه است وساختمان و تصرّف ديگرى در آن جايز نيست مگر به اذن ايشان.

سوال 1075 :

آيا حريم قريه قابل تقسيم است؟ در صورتى که قابل تقسيم است آيا معيار، مقدار زمين زراعتى هر فرد است؟ يا معيار مقدار گوسفندان و هيزم و چيزهاى ديگرى که احتياج دارند مى باشد؟

جواب :

با توافق صاحب حق مى توان آن را تقسيم کرد و سهم هريک به مقدار عرف محل است.

سوال 1076 :

در بين اهل قريه اى، عدّه اى از مردم روستا زمين زراعتى ندارند و بعضى خيلى کم دارند، حريم قريه را بين خود تقسيم کرده اند، آيا اشخاصى که زمين ندارند يا زمين کمترى به آنها رسيده است مى توانند از چراگاه کسانى که زمين بيشترى دارند استفاده کنند؟

جواب :

اگر تقسيم بندى کرده اند و راضى شده اند بايد مطابق آن عمل کنند و سهم هرکدام مطابق عرف محل است.

سوال 1077 :

در جايى رسم است هرکس علفهاى نقطه اى از کوه را براى نگهدارى دام جمع آورى مى کند به طورى که مالک علفهاى آن نقطه حساب مى شود، برفرض ثبوت ملکيّت علفها آيا مالک هيزم آن هم مى شود؟

جواب :

چنانچه آن منطقه جزء حريم روستا و آبادى معيّنى باشد، اهل آن آبادى حق دارند آن را در ميان خود تقسيم کنند و بعد از تقسيم، هريک حق دارند علفها و هيزم آن را بچينند و اگر جزء حريم نباشد در صورتى حق دارند، که آن جا را حيازت يا علامت گذارى و سنگ چين کرده باشند.

سوال 1078 :

در بعضى از مناطق روستايى مرسوم است که مردم، کوه و صحرا و مراتع را بين خود تقسيم مى کنند و در آن جا کشت مى کنند و از علفهاى آن استفاده مى کنند، با توجّه به اين مقدمه به دو سوال زير جواب دهيد:

الف) اگر کسى علفهاى محدوده شخص ديگرى را درو کند آيا صاحب آن محدوده مى تواند آن علفها را براى خود بردارد؟

ب) آيا صاحب هر محدوده اى مى تواند علفهاى خود را بفروشد و پول آن را بگيرد؟

جواب :

الف) در صورت اوّل صاحب ملک حق دارد علفهايى را که بدون اجازه او کنده اند ببرد.

ب) در صورت دوّم گرفتن پول در برابر اجازه کندن آن علفها اشکالى ندارد.

سوال 1079 :

يک قطعه زمين موات واقع در بخش گله دار از توابع شهرستان لامرد فارس در تاريخ 6/2/1352 به اين جانب واگذار شده است. مبلغ يکصد و پنجاه تومان به عنوان وجه نقد بابت واگذارى زمين مذکور در همان زمان جهت عمران و آبادى محل پرداخت نموده ام، آيا اين واگذارى که طبق مقرّرات آن زمان مى باشد صحيح است؟ و با توجّه به تصرف اين جانب، آيا بنده در حال حاضر مالک زمين مذکور مى باشم؟

جواب :

با تصرّف مزبور حقّ اولويّت داريد و حقّ خود را مى توانيد در مقابل عوض و يا بدون عوض به ديگرى واگذار کنيد و اگر آن را احيا کرده ايد مالک هستيد.

سوال 1080 :

زمينهايى که قبلا مرتع عمومى بوده، دولت اسلامى آنها را تقسيم نموده و به کسانى که واجد شرايط هستند واگذار مى کند ولى عدّه اى بدون اجازه دولت خودسرانه آنها را شخم زده و تملّک مى کنند، آيا مجاز هستند؟

جواب :

شرعاً اشکال دارد.

سوال 1081 :

250 الى 300 خانوار از جاى ديگر به محلّه اى مى آيند و در آن سکونت دائمى مى کنند، آيا در منافع حريم سابق اين محلّه شريک مى باشند؟

جواب :

بايد طبق عرف محل عمل نمايند.

نظر سایر مراجع

No image

احکام احیاى موات

استفاءسایر مراجع

No image

احکام هبه‌

پر بازدیدترین ها

No image

احکام هبه

No image

احکام احیاى موات

Powered by TayaCMS