مسائل متفرقه تصرف در مال غیر

مسائل متفرقه تصرف در مال غیر

مسائل متفرقه تصرف در مال غير

سوال :

کوچه بن بستى هست که چندين خانوار در آن ساکن هستند و همه در آن کوچه به منزلشان در دارند و يک قسمت کوچه حريم بعضى از ساکنين کوچه هست که قبلاً در نداشته فعلاً يکى از ساکنين مى خواهد از حريم خودش به کوچه در قرار بدهد و بعضى از همسايه ها مانع مى شوند آيا همسايه مجاور يا مقابل مى تواند از حريم و ديوار خود اين شخص مانع درب قرار دادن آن باشد يا خير؟

جواب :

در مورد سوال مالک ديوار بدون اجازه کسانيکه منزلشان به کوچه درب دارد حق تردد در کوچه مذکوره را ندارد و مجرد مالکيت ديوار مجوز تردد نيست.

سوال :

جاده اى است عمومى که مى خواهند توسعه داده و آسفالت کنند اکثر مردم موافقت کرده اند و زمين خود را داده اند شخصى زمين خود را به هيچ عنوان نمى دهد ولو به فروختن آيا جايز است جبراً و با تهديد زمين را از او گرفت يا خير؟

جواب :

اجبار او بر فروش، بدون ضرورتهاى شرع پسند جايز نيست.

سوال :

اگر شاخه درخت کسى در باغ همسايه برود آيا همسايه مى تواند ميوه اين شاخه را تصرف کند؟

جواب :

در فرض سوال، جواز تصرف همسايه در ميوه درخت يا شاخه او منوط به اجازه صاحب درخت است.

سوال :

اگر شاخه هاى درخت زيد عمرو را از استفاده نمودن از بام خود مانع شود آيا بر زيد قطع شاخه هاى درخت خود لازم است يا نه و اگر لازم باشد و زيد راضى به قطع نباشد قطع نمودن آن با رجوع به حاکم شرع و بدون رجوع به حاکم توسط عمرو چه صورت دارد؟

جواب :

در فرض سوال عمرو مى تواند از زيد که مالک درخت است بخواهد که شاخه هاى درخت خود را از فضاى ملک عمرو خارج کند و يا قطع کند و اگر زيد که صاحب درخت است امتناع کند خود عمرو مى تواند اگر ممکن است بدون قطع کردن شاخه را برگرداند به ملک خود زيد و اگر برگرداندن ممکن نيست مى تواند آن را با اجازه حاکم قطع کند. والله العالم

سوال :

در زمان کودکى مالى از راه غير مشروع به زيده رسيده و شايد از ماجرا بى خبر باشد آيا بر من واجب است که به او بگويم که اين مال چگونه به دستش رسيده يا نه؟

جواب :

گفتن او به عنوان ارشاد جاهل مانع ندارد. والله العالم

سوال :

در حدود سى و هشت سال قبل در اثر جارى شدن سيل نهالى از زمين زيد به زمين عمرو آمده و نهال مزبور الحال بزرگ شده و قيمت آن در حدود دوازده هزار تومان است صاحب نهال مى گويد مال من است و صاحب زمين مى گويد مال من است مستدعى است حکم شرعى آن را بيان فرماييد.

جواب :

در مورد سوال چنانچه صاحب نهال (زيد) از آن نهال اعراض کرده بوده ديگر حقّى به آن ندارد و اگر اعراض نکرده درخت متعلق به او است. والله العالم

سوال :

شخصى مقدارى از طلاى همسرش را فروخته و خرج نموده و حالا فوت کرده است آيا ولى ميت عين طلاها را به زوجه متوفى بدهد يا قيمت آن را بپردازد؟

جواب :

اگر طلا ملک زوجه بوده و به شوهر نبخشيده بوده بايد از ترکه متوفى پرداخت شود پس اگر مانند سکه بوده و بدون اذن زوجه فروخته و يا زوجه آن را قرض داده بوده بايد مثل آن را بدهند ولى اگر مانند گوشواره و گلوبند و انگشتر بوده در صورتى که با اذن زوجه فروخته همان قيمت فروخته شده را اگر زوجه به او نبخشيده بدهکار بزوجه است و اگر بدون اذن او بوده مسأله تفضيل دارد.

خسارت وارده بر مال غير

سوال :

شخصى به خيال اينکه مال متوفى به او مى رسد، از مال متوفى سه کيلو نخود برداشته و کاشته است آيا حاصل اين سه کيلو که مثلاً پنجاه کيلو هست به وراث متوفى مى رسد يا کسى که آن را کاشته، و در صورت رسيدن به وراث، آيا به اين شخص (کشت کننده نخود) مزدى مى رسد يا نه؟

جواب :

در فرض سوال، تمام پنجاه کيلو متعلّق به ورثه متوفى است و شخص مذکور، هر چند اشتباه کرده و به خاطر اين عمل گناه نکرده لکن مستحق اجرت نيست. والله العالم

سوال :

اگر شخص يا اشخاصى ملک زراعتى شخصى را بزور تصرّف نمايند علاوه بر اينکه اصل زمين را بايد به مالک اصلى برگرداند آيا محصولات کشاورزى زمين را ضامن هستند که به مالک اصلى برگردانند يا نه؟ و همچنين اگر خساراتى بر اشجار و ساختمانهاى مسکونى زمين مغصوبه وارد آورده باشند نيز ضامن هستند يا نه؟ و هکذا زمينهاى زراعتى که در قلمرو ملک مالک اصلى احداث نموده اند ملک مالک اصلى است يا ملک احداث کننده؟

جواب :

غصب حرام است و غاصب ضامن اجرة المثل عين مغصوبه در مدّت غصب است و همچنين غاصب ضامن خسارات وارده بر اشجار و ساختمان مغصوبه است و اگر زمين مغصوبه را غاصب آباد و تعمير کرده باشد حق مطالبه اجرت در مقابل آن را از مالک زمين ندارد بلى محصولى که غاصب در زمين مغصوبه زراعت کرده ملک خود او است.

سوال :

در خصوص املاک اصلاحات ارضى که شخصى از آن زارع اوليه بعنوان نصفه کارى در آن کشاورزى مى کندآيا براى زارع دوم درآمد آن ملک حلال است يا خير؟

جواب :

بطور کلّى تصرّف در ملک شرعى ديگرى بدون اذن و رضايت او حرام و غصب است و متصرّف اجرة المثل زمين را به صاحب شرعى آن مديون است ولى زراعتى که در ملک غصبى شده باشد متعلّق بزارع است.

سوال :

شخصى که متنبه شده و به جبران ما فات پرداخته در ضمن اصلاح خود به ياد مى آورد که در سن نوجوانى 2 رأس گوسفند پيدا کرده وبه جاى آنکه دنبال صاحبان آنها بگردد يکى را فروخته و پول آن را مصرف و ديگرى را ذبح کرده و خورده حال اگر بخواهد به قيمت آن وقت نوجوانى از جانب صاحبش صدقه بدهد مبلغ چندانى نخواهد بود و مشکلى نيست ولى اگر بخواهد به قيمت يوم الدفع بپردازد مبلغ زيادى مى شود که از توان او خارج است اينک بفرمائيد تکليف او چيست؟

جواب :

بايد بمقدار قيمت يوم التلف صدقه بدهد.

سوال :

آيا زمينى که داراى سند مالکيت رسمى مى باشد مى توان آن را تصرف نمود بدون آن که معوض يا وجه آن را بدهند؟ در صورتى که بخواهند وجه آن را بدهند بايد به نرخ چه سالى کارشناسى شود؟

جواب :

بطور کلى حکم غصب معلوم است که غاصب حق تصرف ندارد و بايد ملک را به مالک برگرداند و اجرت المثل مدت تصرف را نيز ضامن است و بدون رضايت مالک نمى تواند به جاى زمين قيمت يا معوض را بدهد و در صورت رضايت مالک به قيمت بايد به هر نرخى که مالک رضايت بدهد پرداخت شود، و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيّه لازم است. والله العالم

سوال :

شخصى در کودکى بدون اجازه مقدارى از مال کسى را برداشته و مى خواهد جبران نمايد بطورى که صاحب مال هم نفهمد آيا از طرف صاحبش صدقه دهد يا در خانه او بگذارد؟

جواب :

داخل در مال او کند بطورى که يقين کند که به دست او رسيده است.

تصرف در مال صغير

سوال :

اگر در معامله اى که ولى قهرى براى فرزند صغيرش انجام داده رعايت غبطه و مصلحت صغير نشده باشد آيا آن معامله صحيح است يا خير؟

جواب :

اگر معامله ولى در اموال صغار بر اساس غبطه و مصلحت صغار نباشد نفوذ ندارد.

سوال :

آيا به منزل صغير مى شود رفت و آمد کرد يا نه؟

جواب :

در فرض سوال، چنانچه ولىّ شرعى يعنى جدّ پدرى داشته باشد ويا خود متوفّى ويا حاکم شرع جامع الشرائط قيّم تعيين نموده باشند با اجازه آنها رفت و آمد مانع ندارد.

سوال :

شخصى سه فرزند صغير دارد اين شخص در حال حيات خود به ديگر ورّاث مى گويد من اجازه مى دهم که بعد از وفات من اشخاص تا چهل روز به خانه ام رفت و آمد نمايند آيا اين مقدار اجازه مجوز ورود افراد به خانه او مى شود يا خير؟

جواب :

همين مقدار کافى است.

سوال :

اينجانب با دختر عمويم که داراى يک پسر و يک دختر صغير از شوهر قبلى است ازدواج نمودم و خودم هم صاحب يک دختر و يک پسر هستم و خودم مبلغى با رضايت قيّم که مادرشان است بعنوان اجاره خانه پرداخت مى کنم و محل کار من در قم است و سکونت دائمى در آن خانه دارم و خرج بچه هاى خودم به عهده من است و چون عقد رسمى است مبلغى بعنوان خرجى به زنم پرداخت مى کنم آيا به بچه هاى خودم کرايه تعلق مى گيرد يا نه؟ آيا مهمانى که به خاطر من به آن خانه مى آيد اشکال شرعى دارد يا نه؟

جواب :

در فرض سوال، شما بايد در مدّت اجاره، مال الاجاره عادله بر طبق قيمت روز براى سکونت خود و بچه هايتان تعيين نمائيد و در صورتى که بچه هاى همسرتان جد پدرى نداشته باشند با اجازه مجتهد جامع الشرايط باشد و در اين صورت سکونت بلا اشکال است.

سوال :

در سال 1370 مرد خانواده مرحوم شد و يک سال و نيم بعد يکى از پسران او فوت کرده و از وى بچه هاى صغير باقى است. طبق معمول همسر وى (همسر پدربزرگ صغير) در خانه مسکونى مرحوم زندگى مى کند آيا مى تواند با اجازه وراثى که در قيد حياتند بعضى از لوازم غير ضرورى منزل را به فروش رساند و لوازم ديگرى که مورد نيازشان مى باشد جايگزين نمايد؟

جواب :

اجازه وراث اثرى نسبت به سهم صغير ندارد بلى اگر فروش و يا تبديل به مصلحت صغير باشد در اين صورت ولىّ يا قيّم شرعى صغير مى تواند اين را به فروش برساند يا تبديل نمايد. والله العالم

سوال :

پدرى مغازه فرزند صغير خود را به مدت معين با شرط واگذارى، به غير اجاره داده است پدر فوت شده، آيا مادر طفل صغير که قيّم است حق دارد اجاره را فسخ نمايد يا خير و آيا مستأجر حق دارد اجاره را به غير واگذار نمايد يا خير؟

جواب :

در مورد سوال، چنانچه نحوه واگذارى، به نحو مشروع (که تفصيل آن در توضيح المسائل مسأله شماره 2851 مذکور است) بوده قيّم نمى تواند فسخ کند ولى بعد از تمام شدن مدت اجاره، قيّم بايد ملک را تحويل بگيرد و نسبت به باقيمانده مدت اجاره هم اگر شرط واگذارى به غير در ضمن عقد لازم ذکر شده باشد مستأجر مى تواند بقيه مدت را به غير واگذار نمايد والاّ نمى تواند. والله العالم

سوال :

بنده چند سال قبل با زنى ازدواج نمودم که آن زن دو فرزند داشت پس از ازدواج و گذشت شش سال آن زن و فرزندانش از من ادعاء مال مى کنند و در موقع ازدواج تمام دارائى آنها يک گاو ماده و يک رأس الاغ و بيست هزار پول افغانى بود که نزد اينجانب بود، چيز ديگرى نزدم نداشتند آيا آنان حق مطالبه اشياء فوق الذکر را دارند يا نه البته با توجه به اينکه من مدت شش سال مخارج شان را داده ام و از افغانستان به ايران آوردم آيا در صورتيکه آنها حق مطالبه اين 3 قلم را داشته باشند من هم حق مطالبه مخارج آنها را که پرداخت نموده ام دارم يا نه؟

جواب :

در مورد سوال چنانچه در انفاق به آن دو فرزند قصد مجان نبوده و بدستور ولى شرعى آنها در صورتيکه صغير بوده اند به آنان انفاق نموده ايد مى توانيد مقداريکه نفقه به آنها داده ايد مطالبه واخذ نمائيد و بقيه اموال را به ايشان مسترد داريد وچنانچه قصد مجان داشته ايد و يا بدون اذن ولى شرعى صغار چيزى بر ايشان خرج کرده ايد نمى توانيد مطالبه نمائيد و اموالشان را بايد مسترد نمائيد. والله العالم.

سوال :

آيا مادر مى تواند جهت نگهدارى و سرپرستى فرزندانش مثلاً در حد يک کارگر ساده و يا بيشتر حقوق دريافت بدارد؟ (البته بعد از دريافت مهريه و حق الارث خود) ضمناً بعرض مى رساند پدربزرگ پدرى نيز درگذشته است.

جواب :

در مورد سوال با نظر وصى، اگر باشد و اگر وصى در بين نيست با نظر حاکم شرع جامع الشرائط پرداخت اجرت به مادر مانعى ندارد. والله العالم.

سوال :

شخصى 16 سال قبل فوت کرده فرزند ارشد ايشان اموال باقى مانده از پدرش را که نزد او به امانت گذاشته شده بوده به نفع خود مى فروشد، بدون اجازه حاکم شرع و دادستان و قيم وتا اين تاريخ هيچ مبلغى به سه صغير پرداخت نشده است آيا شرعاً حق فروش دارد يا خير؟ آيا با توجه به اينکه دينارى پرداخت ننموده به قيمت 16 سال قبل ارزيابى شود يا امروز؟

جواب :

بطور کلى معامله آنچه فرزند ارشد از ترکه بدون اذن سائر ورثه و شرکاء و قيم صغار فروخته نسبت به سهم شرکاء فضولى است که در صورت رد بايد عين آن (در صورت باقى بودن) و در صورت تلف عين اگر قيمى است قيمت يوم التلف آنرا حساب نمايد توضيح اينکه در فروش اموال صغار علاوه بر اذن قيم رعايت مصلحت آنها نيز لازم است.

سوال :

اگر پدر شخص متوفافى که قيم و ولى قهرى صغار متوفى هم مى باشد اقرار به شرکت زوجه آن مرحوم نسبت به خانه موروثى از باب مهرش بنمايد آيا نسبت به سهم صغار آن مرحوم از باب قاعده «من ملک شيئاً ملک الاقرار به» نفوذ دارد و ميتوان نسبت به سهم بوده صغار هم مالک دانست همانطور که از باب اقرار نسبت بسهم خود ولى قهرى مالکيت و شرکت زن محرز مى شود؟

جواب :

اقرار ولىّ عليه مولّى عليه بما هو اقرار نفوذ ندارد لکن ولىّ ميتواند طبق يقين خود عمل نمايد بلى اقرار ولىّ نسبت به تصرّفات و اعمالى که بر حسب ولايت در اموال مولّى عليه مى نمايد، نافذ است. والله العالم.

قيّم صغير

سوال :

شخصى بدون وصيّت، به رحمت خدا رفته است و چند پسر و دختر صغير و کبير و دو برادر دارد، اما صغار ولىّ شرعى ندارند. آيا ممکن است پسر بزرگ او را با نظارت عموهايش قيّم اطفال صغار قرار داد يا نه؟

جواب :

در فرض سوال به مجتهد جامع الشّرايط يا مأذون از مجتهد در امور حسبيه اگر در محل باشد مراجعه نماييد تا با رسيدگى و ملاحظه مصلحت صغار، برادر صغار را اگر صالح شناخت يا شخص صالح ديگر را به عنوان قيّم معين نمايد اين در صورتى است که صغار جدّ پدرى نداشته باشند والاّ امر آنها با جدّ پدرى آنها است. والله العالم

سوال :

يکى از دو برادر که باجناق هم هستند، از دنيا رفته آيا باجناق دوّم مى تواند سرپرستى خانواده برادرش را که از دنيا رفته بعهده بگيرد يا اينکه زن بايد خودش قيّم شود. (در ضمن اين زن داراى 5 بچه است که بزرگترين آنها 8 سال دارد و بى سرپرست مى باشند) به همين خاطر برادرش که باجناق هم هست مى خواهد سرپرستى خانواده برادر را بعهده بگيرد آيا اين کار شرعاً صحيح است؟

جواب :

در مورد سوال چنانچه متوفّى باجناق و يا زوجه خودش را وصى و قيّم صغار قرار نداده باشد آنها هيچ کدام شرعاً قيّم صغار نيستند اگر صغار جدّ پدرى ندارند بايد براى صغار توسط مجتهد جامع الشرائط قيّم تعيين شود.

مال پيدا شده و بدون صاحب

سوال :

ميزان در تشخيص مال مجهول المالک و لقطه چيست؟

جواب :

لقطه در اصطلاح فقهاء عظام عبارت است از هر مالى که مالکش آن را گم کرده، و مجهول المالک در اصطلاح آن بزرگواران مالى است که مالک آن معلوم نيست ولى گمشده هم نيست مثلاً زمينى است که مردم مالک آن را نمى شناسند يا با قوت مالک ورثه را نمى شناسند. والله العالم.

سوال :

لطفاً محل مصرف مجهول المالک را بيان فرماييد؟

جواب :

فقراى غير سادات، که بايد از طرف مالک واقعى به عنوان صدقه به آنها پرداخت شود و احتياطاً با اذن مجتهد جامع الشرايط باشد. والله العالم

سوال :

در يکى از دبيرستانها مقدارى طلا به تدريج پيدا شده على رغم تلاش و پيگيرى مسئولين دبيرستان صاحبان طلا پيدا نشده است بفرماييد تکليف شرعى چيست؟

جواب :

در مورد سوال اگر به مقدار يک سال تعريف شده و مأيوس از پيدا شدن صاحب آنها هستيد، مجازيد آنها را از طرف صاحبانش به فقير غير سيد صدقه بدهيد. والله العالم

سوال :

اگر شخصى کوپن پيدا کند تکليف او چيست؟

جواب :

بايد مکرّراً اعلام کند تا صاحبش پيدا شود و در صورتيکه بعد از اعلام مأيوس از پيدا شدن صاحبش بشود بايد آن را به فقير غير سيّد بعنوان صدقه از جانب صاحبش بدهد و احتياطاً از حاکم شرع هم اجازه بگيرد.

سوال :

شخصى مبلغى پول خارجى(مانند دلار و پوند) پيدا کرده است و از پيدا شدن صاحب پول نا اميد است و يا طبق موازين شرع آن را تعريف کرده است و پول پيدا شده زياد و مورد توجه است و مى خواهد آن را از طرف صاحب پول به چند نفر صدقه بدهد و اين پول پيدا شده دو نوع قيمت و ارزش دارد قيمت دولتى هر دلار مثلاً 300 تومان و قيمت آن در بازار آزاد 450 تومان آيا اين شخص مجاز است اين پول را براى اين منظور به پول ايرانى تبديل نمايد و در صورت جواز قيمت قانونى و دولتى آن را صدقه بدهد يا بايد قيمت آزاد آن را به فقرا پرداخت نمايد؟

جواب :

در فرض سوال، مى تواند خود پولهاى خارجى را از طرف صاحبش صدقه بدهد و اگر فروخته باشد بايد تمام ثمنى را که گرفته صدقه بدهد و نمى تواند به مقدار نرخ دولتى صدقه بدهد و بقيه را براى خود بردارد، لکن اگر صاحبش بعداً پيدا شد بايد به او بگويد که صدقه دارم پس اگر راضى به صدقه نشد بايد وجه را به او برگرداند و اين در صورتى است که بدون تعريف از پيدا شدن صاحبش مأيوس باشد و اگر طبق دستور شرع تعريف کرده جايز است پولها را تملک کند با ضمانت اين که اگر صاحبش پيدا شد و راضى نشد، به او برگرداند و يا از طرف صاحبش صدقه بدهد و اگر صاحبش پيدا شد و راضى به صدقه نشد پول را به او برگرداند. واللّه العالم

سوال :

چنانچه قطعه جنس قيمتى(مانند طلا و ساعت و ...) باشد پيدا کننده طبق شرع حاکم شرع آن را تعريف نموده و يا از پيدا شدن آن جنس نااميد بوده است آيا پيدا کننده آنها شرعاً مجاز است به کارشناس و خبره مراجعه کرده طبق تعيين قيمت اين اجناس را بفروشد و يا خودش به همان قيمت تعيين شده آنها بر دارد و پول آنها را بفقرا بدهد و يا بايد خود جنس را به يک نفر فقير بدهد؟ لازم به يادآورى است که منظور از اين فروش بردن سود مشخص نيست.

جواب :

در فرض سوال، خود اجناس را صدقه بدهد بلى مى تواند آنها را پس از صدقه دادن به فقير بخرد و مى تواند به همان نحوى که در سوال قبل ذکر شد براى خود تملّک کند. واللّه العالم

سوال :

فردى حدود پنج سال پيش چند کارتن سيگار پيدا نموده است و حدود چهار سال است تفحص نموده است ولى از صاحب سيگارها نا اُميد و مأيوس شده است در حال حاضر ارزش اين سيگارها به قيمت فعلى حدود مبلغ صد هزار تومان مى باشد و فردى که پول سيگارها نزد اوست ساکن روستا مى باشد و در اين روستا توسط اهالى يک باب منزل به عنوان خانه روحانى ساخته شده است که فعلاً خانه مذکور احتياج مبرم به تعميرات اساسى دارد چنانچه اجازه مى فرمائيد پول مذکور را خرج منزل روحانى نمايند کتباً مرقوم فرمائيد و چنانچه خانه مذکور شرائط آن را ندارد آيا اجازه مى فرمائيد که مبلغ فوق را بين 20 نفر از اهالى همين روستا تقسيم نمايند.

جواب :

در مورد سوال صرف پول مذکور در تعمير خانه عالم جائز نيست، بلکه بايد پول مذکور به فقير غير سيّد عوض صاحبش صدقه داده شود مجازيد که پول را به بيست نفر از فقراى غير سيّد روستاى مذکور بپردازيد.

سوال :

ساليان متمادى زمينى بى صاحب است و هيچ کسى هم ادعايى نسبت به آن ندارد و حتى کسانى که کشت مى کنند هم نه قرار دادى و نه مدرکى در دست ندارند وظيفه آنان چيست مى شود وقف کرد و يا فروخت و در راه خير مصرف کرد؟

جواب :

در فرض مذکور اگر مأيوس از دسترسى به صاحبان آن باشيد بايد بااجازه حاکم شرع آنرا به فقراء غير سيد تحويل دهيد. والله العالم

سوال :

حدود 10 سال پيش با يک افغانى شريک شديم که خانه اى بسازيم و بفروشيم خانه را ساختيم و قولنامه کرديم بعد از قولنامه کردن او خواست به افغانستان برود و پولى که داده بود نگرفت و رفت که بيايد وتا امروز برنگشته سهم استفاده او از اين خانه 150000 ريال شده است تکليف ما با اين پول چيست؟

جواب :

در صورتى که از پيدا شدن صاحب آن مأيوس باشيد مجازيد وجه را از طرف صاحبش به فقير غير سيد صدقه بدهيد البته اگر صاحب پول پيدا شد و راضى بصدقه نگرديد بايد وجه را مجدداً به او بپردازيد.

سوال :

چاه نفتى نزديک محل ما بود سرپرست آن براى محل لوله کشى کرد که مردم از آب لوله استفاده کنند بعداً برنامه بهم خورد لوله ها همچنان ماندند.نيامد آنها را ببرد اگر کسى يک تکه لوله را ببرد و استفاده شخصى کند از نظر شرعى چگونه است؟

جواب :

اگر صاحب لوله از آن اعراض کرده باشد استفاده از آن براى غير جائز است واگر اعراض معلوم نيست تصرّف در آن جايز نيست.

سوال :

در زمينهاى روستائى و کشاورزى درختهاى گردوئى مى رويد که بذر آنرا کلاغ از جاهاى ديگر مى آورد و در زمين پنهان مى کند و درخت گردو سبز مى شود و رشد مى کند و به آن کلاغ کاشته مى گويند مى دانيم که بذر اين درخت مجهول المالک است حال تکليف صاحب زمين در مورد اين درخت چيست؟

جواب :

در اينگونه موارد که صاحبان گردو مى دانند، گردوها معرضيّت براى خوردن و يا اتلاف بوسيله حيوانات دارد ظاهراً اعراض صدق مى کند و کسى که در زمين او درخت بعمل آمده ميتواند آن را تملک کند. والله العالم.

سوال :

در روستاها مردم مرغ و اردک و غاز خود را در بيرون رها مى نمايند تخمى که اين حيوانات در مزارع و يا حاشيه مرداب مى گذارند با علم به اينکه اين تخمها يا خوراک حيوانات وحشى مى شوند و يا از بين مى رود آيا صاحب زمين زراعى و يا اهالى مى توانند از آن تخمها استفاده نمايند؟

جواب :

اگر از عمل صاحبان آنها ثابت شود که اعراض از تخم آنها کرده اند برداشتن آن اشکال ندارد و اگر اعراض ثابت نشود حکم مجهول المالک را دارد. والله العالم.

سوال :

کتابهائى که در فرودگاه جده طى سال گذشته توسط مأموران سعودى از زائران خانه خدا اخذ و ضبط گرديده، اکنون به سازمان حج و زيارت عودت داده شده است. در حاليکه اکثر کتابها تکرارى و مشابه و صاحبان آنها در بين هفتاد هزار از زائران سال گذشته نامشخص است و تشخيص کتابها هم حتى از سوى صاحبان آنها کارى است دشوار و گاهى غير ممکن و مراجعه صاحبان آنها به سازمان براى دريافت کتب موجب عسر و حرج مى باشد لطفاً حکم شرعى را نسبت به اين کتابها بيان فرمائيد.

جواب :

در صورتى که اطمينان حاصل شود که صاحبان آنها بعد از ضبط دولت عربستان اعراض از آن نموده اند تصرّف اشکال ندارد والاّ در صورتى که صاحبان آنها معلوم باشند بايد به آنها برگردانند و اگر معلوم نباشد مجهول المالک است و حکم آنرا دارد. والله العالم.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS