عیبهائى که موجب به هم زدن عقد نکاح مى شود

عیبهائى که موجب به هم زدن عقد نکاح مى شود

عيبهائى که موجب به هم زدن عقد نکاح مى شود

ازدواج/ عيبهائى که موجب به هم زدن عقد نکاح مى شود …

سوال :

آيا حکم به جواز فسخ نکاح در صورت وجود عيبهاى مجوز فسخ، در نکاح موقت هم جارى است؟

جواب :

در عيوبى که مجوز فسخ نکاح است فرقى بين ازدواج دائم و موقت نيست.

سوال :

اگر قبل از ازدواج از طرف زوجه اظهاراتى شود که موجب تدليس و فريب گردد و عقد بر حَسَبِ اظهارات زوجه با فريب و تدليس اجرا گردد آيا مهر المُسمّى بر ذمه زوج خواهد بود يا مهر المثل؟ و در صورتى که عقد ازدواج با شروطى که قبلاً ذکر شده اجراء شود و بعداً براى زوج معلوم شود که شروط ذکر شده واقعيت ندارد آيا اين عقد موجب اين خواهد بود که مهر المُسمّى بر ذمّه زوج باشد؟ يا مهر المثل بر او تعلّق خواهد گرفت؟

جواب :

بطور کلى در عيوب موجبه جواز فسخ اظهار خلاف آن يا سکوت از اظهار آن در صورت مخفى بودن عيب، تدليس است هر چند با وجود نفسِ عيبِ موجبِ خيار و جهل زوج به آن وضعاً اين تدليس حکم زائدى ندارد امّا تدليس در صفات کمال در صورتى محقق مى شود که بنابر اخبار و توصيف خلاف واقع زوجه يا ولّى او در متن عقد وجود صفتى ذکر شود يا عقد مبنياً بر همان اخبار و توصيف و بناء بر اتّصاف زوجه به آن واقع شود، بطوريکه عرفاً مثل مذکور در عقد باشد که در اين صورت زوج خيار فسخ دارد و به هر حال در هر دو صورت مهر المسمى ـ اگر زوجه خودش مدلّسه نبوده و زوج پس از دخول ملتفت شده و عقد را فسخ کرده باشد ـ بذمه زوج است و بعد از اداء آن به زوجه مى تواند رجوع به مدلّس کرده و از او مطالبه نمايد و اگر فسخ قبل از دخول واقع شود چيزى بر ذمّه زوج نيست. و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.

سوال :

اينجانب حدود يکسال پيش با بيوه زنى ازدواج کردم که کلاه سرم گذاشته وقتى به خانه آوردم فهميدم که ايشان قرن مى باشديعنى آلاتش را گوشت گرفته وقتى به خانواده اش اظهار کردم گفتند شما صبر کن تا براى درمانش پول تهيه کنيم ولى حالا زير قولشان زده اند حکم شرعى را بفرمائيد.

جواب :

در فرض سوال، که زوجه قرن داشته زوج بعد از عقد مطلع شده حق فسخ عقد را داشته و مى توانسته عقد را فسخ کند و اين خيار فسخ فورى است حال که فسخ نکرده اگر عدم فسخ بجهت جهل به اينکه اختيار فسخ دارد بوده و يا خيال مى کرده تأخير فسخ موجب سقوط خيار فسخ نيست باز هم اختيار فسخ باقى است و بعد از علم به مسئله مى تواند فوراً فسخ کند و اگر بعد از علم به مسئله فسخ نکند خيار فسخ او ساقط مى شود ولو اينکه عدم فسخ بجهت معالجه بوده است.

سوال :

قبل از عقد، پدر دختر سلامتى چشم شوهر را شرط مى کند و پدر شوهر قول سلامتى چشم فرزند خود را مى دهد و عقد بر همين اساس به اعتماد بر حرف پدر شوهر جارى مى گردد. پس از 6 ماه و قبل از دخول کشف مى شود بطلان ادعاى پدر شوهر و اينکه فرزندش کور و نابينا بوده است و پدر شوهر تدليس نموده است آيا دختر حق فسخ عقد را دارد يا خير؟ و در صورت وجود چنين حقى از براى دختر آيا مستحق مهريه مى شود يا خير؟

جواب :

در فرض سوال که عقد مبنيّاً بر سلامت چشم واقع شده و بعد کشف خلاف شده دختر مى تواند عقد را فسخ کند و با عدم تحقق دخول استحقاق مهريه ندارد. و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.

سوال :

بعد از ازدواج با دخترى معلوم مى شود که اعور است آيا زوج حق فسخ دارد يا نه؟

جواب :

مجرد اعور بودن زوجه موجب خيار فسخ براى زوج نيست مگر آن که در عقد شرط عدم اعور بودن شده باشد. واللّه العالم

سوال :

اينجانب با دخترى ازدواج نموده ام بعد از عقد متوجه شدم که دختر به مرض صرع که داراى طيف وسيعى مى باشد مبتلا است لذا متمنى است از نظر شرع بيان فرمائيد که آيا اختيار فسخ را دارم يا خير و اگر خواستم عقد را فسخ کنم آيا مهريه هم بايد بدهم يا خير، ضمناً من با اين دختر به عنوان صحيح و سالم ازدواج کرده ام.

جواب :

بيمارى مذکور در سوال، از عيوب مجوزه فسخ نيست بلى اگر در ضمن صيغه عقد شرط صحت و سلامت شده و يا قبل از عقد شرط شود و عقد مبنى بر آن واقع شده باشد بطوريکه مثل ذکر کردن شود نه مجرّد مذاکره قبلى، در اين صورت زوج حق فسخ دارد و چنانچه دخول واقع شده تمام مهر را بايد بدهد و بعد مى تواند عوض آنرا از کسيکه تدليس کرده بگيرد و اگر دخول واقع نشده چيزى از بابت مهر بر ذمّه او نيست و چنانچه نزاع موضوعى باشد محتاج به مرافعه شرعيه است.

سوال :

آيا از اطلاق عقد وعرف وقرائن مى توان شرط بکر بودن را استنباط کرد؟

جواب :

مجرد اطلاق عقد مفيد شرط بکر بودن زوجه نيست بلکه موقوف به اشتراط در متن عقد و مذاکره قبل از عقد وواقع ساختن عقد مبنيّاً بر آن است که در صورت دوّم هم حکم اشتراط در متن عقد را دارد.

سوال :

الف : شخصى دخترى را بعقد خود در آورده و قبل از عقد مادر خود را که براى ديدن دختر فرستاده بوده دختر را با موهاى زيبا وبلند ديده و بعد از عقد معلوم شده که موها مصنوعى بوده و بعضى از قسمتهاى سر دختر مو ندارد يا بقدرى موهايش کم است که کالعدم است وقتى اطلاع از اين موضوع پيدا کرده گفته من اين دختر را نمى خواهم چون تدليس کرده اند.

ب : ونيز اگر دختر را با چادر و مقنعه ديده باشند و متوجه نقصى که پوشيده بوده نشده اند. حکم چيست؟

جواب :

اگر زوج قبل از عقد بطور کلى گفته باشد که هر چه هست بگوئيد «منظورش اينکه هر عيب و نقصى دختر دارد بگوئيد و نگفته باشند» آيا در اين صورت تدليس موجب فسخ عقد صدق دارد يا نه؟

د: مراد مرحوم سيد که در وسيلة النجاة صفحه 205 مسأله 13 در قسم سوم مى فرمايد : «إذا وصفها بصفتي الکمال أو عدم النقص قبل العقد عند الخطبة والمقاولة ثم اوقع العقد مبنياً على ما ذکر کان بمنزلة الاشتراط فيوجب الخيار» چيست؟

جواب :

الف : در فرض سوال ظاهراً تدليس صادق است ولى احتياط به طلاق ترک نشود. والله العالم.

ب ـ در اين فرض صدق تدليس محلّ تأمّل است. والله العالم.

جواب :

در اين فرض در صورت معيوب بودن ظاهراً تدليس صدق مى کند. والله العالم.

د : منظور از عبارت مرحوم سيّد ـ قدس سره الشريف ـ اين است که : در مجلس اجراى عقد قبل از عقد، مقاوله وصحبت شده و عقد را مبنياً بر آن مقاوله که فلان صفت را دارد و يا فلان نقص را ندارد واقع بسازند. والله العالم.

سوال :

مردى با فريب و تزوير از يک دختر 18 ساله براى پسر خود که مى گويد 27 سال دارد و نيز سالم است خواستگارى مى کند. در حاليکه بعد معلوم مى شود سن پسر از 40 سال تجاوز کرده و فاقد يکدست نيز مى باشد علاوه بر اين، عيبهاى ديگرى هم دارد که دختر اطّلاع نداشته، و بر اين اظهارات عقد نکاح صورت مى گيرد بعد از عقد وقتى دختر از عيوب مرد اطلاع پيدا مى کند اصل عقد نکاح را رد مى کند و ما پيش وکيل پسر رفتيم که مسأله را حل کنيم و طلاق بدهد او حاضر نشد و دختر مى گويد که اگر جدائى صورت نگيرد من دست بخودکشى ميزنم اميدواريم که مشکل ما را حل نمائيد.

جواب :

بطور کلى چنانچه سالم بودن و مقدار سنّ زوج در متن عقد ازدواج شرط شود و يا قبل از عقد مذاکره شود و عقد مبنياً بر آن واقع شود و بعد از عقد کشف خلاف بشود زوجه مى تواند عقد ازدواج را فسخ نمايد و محتاج به طلاق نيست و بعد از فسخ عقد، زوجه مى تواند با ديگرى ازدواج نمايد و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است.

سوال :

آموزگارى هستم که در تاريخ 4/9/1373 ازدواج نمودم. چون با خانواده همسرم همسايه دور بوديم شناخت کافى از خصوصيات او نداشتم فقط شنيده بودم که ايشان از عينک استفاده مى کنند. وقتى که از شماره چشم او پرسيدم نمره چشم ايشان را 5/0 و 75/0 بيان کرده بودند که اين مقدار به نظر حقير مانعى نداشت. امّا بعد از عروسى به خاطر مشاهده مشکلات و ناتوانى ايشان، به چشم پزشک مراجعه کرديم و پزشک بعد از آزمايش نمره آنرا 75/18 و 75/19 اعلام نمود البته نمره چشم ايشان بالاتر از اين شماره بود منتها عينکى که شماره اش بيشتر از اين باشد، به علت ضخامت زياد قابل استفاده نمى باشد. بنده براى ازدواج مبلغ پانصد هزار تومان هزينه نمودم که غالباً از طريق وام هاى مأخوذ، بوده است که در حال حاضر ماهيانه اقساط آنها را مى پردازم حالا با وجود اين مشکلات زندگى هر روز برايم سخت و سخت تر شده تا جايى که در حال حاضر غير ممکن گشته است در صورتى که مهريه ايشان يک ميليون تومان مى باشد بنده 000/140 تومان از بابت مهريه پرداخت نموده ام خواهشمندم که به سوالات زير پاسخ فرموده تا ملاک عمل شرعى اينجانب قرار گيرد.

الف: در صورتى که جدايى صورت گيرد وضعيّت مهريه ايشان چگونه خواهد بود؟

ب: با توجّه به اينکه اينجانب ناخواسته مخارج زيادى را متحمل شده ام به طورى که با توجه به کارمند بودنم تا پايان عمر نخواهم توانست ضربه آنرا جبران نمايم از نظر شرعى چه کسى بايد تاوان آنرا بپردازد. آيا مسئول آن خانواده همسرم و خود ايشان نمى باشند؟

جواب :

به طور کلى در مثل مورد سوال چنانچه در عقد وصفى جهت زوجه قيد شده که زوجه واجد آن وصف نيست و يا عقد مبنياً بر آن واقع شده ولو اينکه در متن عقد ذکر نشده و زوجه واجد آن وصف نيست زوج مى تواند عقد را فسخ کند و اين خيار فسخ بعد از علم به حکم و موضوع فورى است و بعد از فسخ چنانچه دخول واقع نشده چيزى بر زوج نيست و اگر دخول واقع شده زوج بايد مهر را بدهد بلى چنانچه تدليسى در بين باشد مى تواند مهريه را از مدلّس بگيرد و اگر مدلّس خود زوجه باشد بر زوج چيزى لازم نيست بدهد و اگر در متن عقد آن صفت شرط نشده و همچنين عقد مبنيّاً بر آن واقع نشده زوج اختيار فسخ ندارد و جدايى موقوف به طلاق است و در اين صورت اگر دخول واقع شده تمام مهر و اگر دخول واقع نشده بايد نصف مهر را بپردازد و در هر صورت کسى ضامن مخارجى که زوج در عقد و عروسى خرج نموده نيست، بلى اگر اشيايى از قبيل طلا و لباس تهيه کرده و تحت اختيار زوجه قرار داده ولى تمليک به زوجه ننموده و هنوز موجود است مى تواند آنها را پس بگيرد و به هر حال، در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است. والله العالم.

سوال :

پس از ازدواج با دخترى، متوجه شدم که از سمعک استفاده مى کند به همين علت تقاضاى طلاق(فسخ) نمودم. مستدعى است در مورد مهريه ما را راهنمائى فرمائيد.

جواب :

به طور کلى ناشنوائى جزء عيوب مجوزه فسخ نيست بنابراين چنانچه در ضمن عقد شرط سلامت زوجه نشده و قبل از عقد هم تدليسى در کار نبوده، زوج ضامن پرداخت مهريه است پس اگر دخول واقع نشده نصف مهر و اگر واقع شده بايد تمام مهر را بپردازد و در نزاع موضوعى مرافعه شرعيه لازم است. والله العالم

سوال :

جوانى بيست و پنج ساله با دخترى به اين عنوان که بيست و سه ساله و سالم مى باشد با توجه به اينکه در موقع تحقيق و مذاکرات با بستگان زوجه او را 23 ساله و سالم معرفى کرده اند ازدواج مى کند و عقد بر پايه آن صورت مى گيرد ولى پس از مدتى که حتى يکماه طول نمى کشد زوج و بستگان او متوجه مى شوند که اولاً زوجه و بستگان او سن واقعى او را که بيست و نه سال بوده است و همچنين مبتلا بودن مشار اليها را به بيمارى ديابت (مرض قند) که از نوع ارثى بوده و طبعاً در وضع حمل و نوزاد هم تأثير بسزايى دارد مستور و مخفى داشته اند و نتيجتاً زوج از ازدواج مزبور پشيمان است سوال اينکه: آيا دو عيب اشاره شده از موارد مجوز فسخ نکاح است يا خير در صورت فسخ آيا مهريه به زوجه تعلق مى گيرد يا خير؟

جواب :

آنچه بعنوان عيب در سوال ذکر شده از عيوب مجوزه فسخ نيست بلى اگر در متن صيغه عقد قيد شود که دختر 23 ساله باشد و مبتلا به هيچگونه بيمارى نباشد و يا اينکه قبل از عقد شرط سن و سلامت از هر عيبى ذکر شود و عقد مبنى بر آن باشد بطوريکه مثل ذکر کردن در خود عقد شود در اين صورت زوج اختيار فسخ دارد و مهريه را اگر دخول واقع شده زوج بايد بپردازد لکن پس از پرداخت مى تواند به تدليس کننده مراجعه کند و عوض آنرا بگيرد و اگر دخول واقع نشده چيزى بر زوج نيست.

سوال :

دخترى مدّت 7 سال است که ازدواج کرده وبعلت مشکلات جسمى شوهر طبق تشخيص پزشکان متخصص بچه دار نمى شوند وضعف از طرف شوهر است آيا دختر مى تواند شرعاً از طريق دادگاه تقاضاى طلاق نمايد؟

جواب :

عقيم بودن مرد موجب جواز اجبار مرد به طلاق نيست، بلى در بعض موارد زن مى تواند عقدرا فسخ نمايد به مسأله 2389 توضيح المسائل رجوع نمائيد. والله العالم.

سوال :

احتراماً بعرض مى رسد اينجانب با مردى ازدواج کرده ام و مدت 5 ماه با او زندگى کرده ام ولى هنوز او قادر به ازاله بکارت نيست و از طرفى توافق اخلاقى نداريم و چندين بار مرا کتک زده و تهديد به مرگ کرده، چون زندگى با او قابل تحمّل نبود ناچار شده ام بخانه پدرم پناه ببرم در تمام اين مدت دينارى نفقه نداده است و مدتى است که به محل نامعلومى رفته اطلاعى از او ندارم و نمى توانم براى هميشه بلا تکليف بمانم.

جواب :

بطور کلى اگر زنى با مردى ازدواج کند که آن مرد قادر به نزديکى نيست اگر بخواهد عقد را فسخ کند بايد به حاکم شرع جامع الشرائط رجوع نمايد تا حاکم شرع يکسال به مرد مهلت دهد چنانچه نتوانست با آن، زن يا زن ديگر نزديکى کند پس از آن زن مى تواند عقد را بهم بزند و محتاج به طلاق نيست.

سوال :

زن محترمه اى در چند سال قبل ازدواج کرده و در اين مدت فقط در ابتدا يک بار وطى واقع شده و ديگر زوج قدرت و توانائى نزديکى پيدا ننموده و عنين شده آيا زوجه حق فسخ دارد يا خير و اگر حق ندارد و شوهر هم راضى به طلاق نيست مستدعى است حکم شرعى را بيان فرماييد.

جواب :

در فرض سوال، زوجه حق فسخ ندارد و جدايى منحصر به طلاق است و اگر زن مى خواهد جدا شود بايد از طريق بخشيدن مهريه و غيره مرد را به هر حال راضى به طلاق کند. والله العالم.

سوال :

دختر اينجانب دوسال پيش ازدواج نمود و پس از مدتى شوهرش دچار بيمارى جنون گرديد طورى که ديگر موقع نماز را تشخيص نمى دهد و دادگاه طلاق او را با توجه به مدارک موجود در پرونده صادر نموده خواهشمند است مارا راهنمايى نماييدکه طلاق درست است يا خير؟

جواب :

در فرض سوال، که شوهر مبتلا به جنون شده بطوريکه اوقات نماز را تشخيص نميدهد زوجه مى تواند نکاح را فسخ کند يعنى بگويد (نکاحى که بين من وشوهرم واقع شده فسخ کردم) واحتياج به طلاق نيست وبايد از تاريخ وقوع فسخ، عدّه نگهدارد و پس از انقضاء عدّه آزاد است و اگر نزاع موضوعى در بين باشد مرافعه شرعيه لازم است.

سوال :

اگر چنانچه زوج يا زوجه کسى دچار جنون گردد که در زمان وقوع عقد وجود نداشته است و جنون نامبرده نيز به تأييد پزشکى قانونى و اطباء معالج نيز رسيده باشد، طبق موازين شرع مقدس اسلام آيا زوج در زمان جنون زوجه حق فسخ نکاح را دارد يا خير و در صورت فسخ نکاح در زمان جنون از طرف زوج آيا اين فسخ صحيح است و حقى که زوجه بر گردن زوج دارد که بايد زوح به او بدهد چيست؟

جواب :

در فرض سوال که جنون بعد از عقد، واقع شده اگر زوج ديوانه شده زوجه حق فسخ دارد پس اگر وقوع جنون بعد از نزديکى و انجام عمل زناشوئى بوده بايد مهريه زوجه از مال زوج، با اجازه مجتهد جامع الشرائط پرداخته شود و اگر قبل از نزديکى مجنون شده زوجه مهر ندارد و اگر زوجه بعد از وقوع عقد مجنونه شده زوج حق فسخ ندارد و جدائى با طلاق حاصل مى شود. واللّه العالم.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

استفاءسایر مراجع

جدیدترین ها در این موضوع

No image

احکام ازدواج موقت

No image

روابط زناشوئى …

No image

احکام نشوز …

No image

احکام نفقه …

No image

حضانت

پر بازدیدترین ها

No image

احکام شیر دادن

No image

مهریه

No image

جلوگیرى

No image

اختلاف در مهریه

No image

احکام نشوز …

Powered by TayaCMS