يکى ديگر از مسائل نوظهور تغيير جنسيت است
مساءله 1 - ظاهرا تغيير دادن جنس مرد به زن و جنسى زن به مرد از طريق عمل جراحى اشکال ندارد، و همچنين عمل جراحى بر روى کسيکه خنثى است تا سرانجام يا مرد شود و يا زن حرام نيست ، و آيا اگر مردى در خود تمايلاتى از سنخ تمايلات زنان احساس کند و يا اثرى از آثار زنان را در خود ببيند و يا اگر زنى در خود تمايلاتى از سنخ تمايلات مردان را احساس کند و يا اثرى از آثار مردان را در خود ببيند واجب است بر او اينکه به عمل جراحى اقدام نموده اولى خود را زن و دومى خود را مرد کند؟ و يا واجب نيست ؟ بحسب ظاهر واجب نيست ، البته اين در صورتى استکه اولى حقيقتا مرد و دومى حقيقتا زن باشد و تنها هر يک بعضى از تمايلات و يا آثار جنس مخالف را در خود ببيند و از آنجا که تغيير جنسيت ممکن شده است بخواهد از جنس مخالف بشود (نه در جائيکه کسى در مرد بودن و يا زن بودن خود ترديد دارد و اگر بظاهر مرد است احتمال قوى بدهد که شايد در واقع زن باشد و يا اگر زن است احتمال قوى بدهد که شايد در واقع مرد باشد که در اينصورت تغيير جنسيت ظاهريش به جنسيت واقعى بشرطيکه در مسأله بعد مى آيد واجب است ).
مساءله 2 - اگر کسى را فرض کنيم که قبل از عمل جراحى يقين داشته باشد باينکه از جنس مخالف است و عمل جراحى اگر بر روى او انجام شود او را به جنس مخالف مبدل نمى کند بلکه جنسيت واقعيش را که تاکنون پنهان بوده کشف مى سازد شبهه اى نيست در اينکه واجب است مادام که عمل را انجام نداده مانند بعد از عمل آثار جنس مخالف را مترتب کند و حرام است آثار جنسى که فعلا بحسب ظاهر داردمترتب نمايد، بنابراين اگر کسيکه فعلا در جنس زنان است يقين داشته باشد باينکه در واقع مرد است همه آنچه بر مردان واجب و يا حرام است بر او نيز واجب و يا حرام است ، و بعکس آن ، و اما اينکه آيا چنين کسى واجب است با عمل جراحى صورت ظاهرى خود را تغيير دهد و واقعيت خود را ظاهر کند يا نه ؟ جواب اين است که واجب نيست ، مگر در فرضيکه عمل به تکاليف شرعى واقعيش و يا بعضى از آن تکاليف موقوف بر آن عمل جراحى باشد و جز با آن عمل اجتناب از محرمات الهيه ممکن نباشد که در اينصورت واجب مى شود.
مساءله 3 - اگر مردى با زنى ازدواج کند و سپس جنسيت زن و تغيير کند ومرد شود ازدواجش از زمان تغيير باطل مى شود بر عهده اوست که اگر قبل از تغيير دخول کرده تمامى مهريه را باو بپردازد، و اما اگر دخولى صورت نداده آيا نصف مهر را بايد بدهد و يا همه آنرا؟ در آن اشکال است و اشبه آنست که تمامى مهر را بپردازد، و همچنين است اگر زنى با مردى ازدواج کند و سپس جنسيت مرد تغيير پيدا کند و زن بشود ازدواج آنها از زمان دگرگونى جنسيت باطل مى شود و بر آن مرد (که فعلا زن شده ) واجب است همه مهريه را در صورت دخول و بنابر اقوى در صورت عدم دخول نيز بپردازد.
مساءله 4 - اگر زن و شوهرى جنسيت هر دو تغيير کند زن مرد شود و مرد زن ، اگر اين دگر گونى مقارن با هم نباشد حکمش همانست که در دو مسأله قبل ذکر شد، اما اگر مقارن هم باشد آيا ازدواجشان باطل مى شود؟ و يا همچنان بر ازدواجشان باقى هستند هر چند که احکامشان اختلاف پيدا مى کند؟ يعنى بر مرد فعلى (که قبلا زن بود) واجب مى شود نفقه زن فعلى (که قبلا شوهر بود) اطاعت کند؟ نزديکتر به احتياط آنستکه عقد نکاح را تجديد کنند، و زن فعلى بامردى ديگر غير از مرديکه قبلا زنش بود ازدواج نکند مگر با طلاقيکه با اذن هر دو واقع شود، هر چند که بعيد نيست نکاحشان باقى نماند.
مساءله 5 - اگر زنى در زمان عده تغيير جنسيت بدهد و مرد شود عده اش ساقط مى گردد، حتى اگر عده وفات باشد.
مساءله 6 - اگر جنسيت مردى تغيير يابد و زن شود على الظاهر ديگر ولايت بر صغار خود ندارد، و در عکس مسأله يعنى جائيکه جنسيت زن دگرگون شود ولايت بر صغارش را پيدا نمى کند در نتيجه ولايت آنها تنها براى جد پدرى آنهاست ، و اگر جد پدرى نداشتند ولايتشان از آن حاکم خواهد بود.
مساءله 7 - اگر جنس هر يک از برادر و خواهر بجنس مخالف تغيير يابد انتسابشان با يکديگر از بين نمى رود، بلکه برادر، خواهر و خواهر، برادر مى شوند، و همچنين است در تغيير جنسيت دو برادر و دو خواهر، و اگر جنسيت عمو تغيير پيدا کند و يا از عمه و در نتيجه عمو عمه و عمه عمو گردد و نيز دايى خاله و خاله دايى شود انتشابشان بيکديگر محفوظ است ، در نتيجه اگر کسى از دنيا برود و وارثش دخترى باشد که فعلا پسر شده و پسرى باشد که فعلا دختر شده آنکه فعلا پسر است دو برابر دختر فعلى ارث مى برد، و همچنين است در ساير طبقات ارث ، لکن اشکاليکه باقى مى ماند در مسئله ارث پدر و مادر و جد وجده است که اگر پدر ميت تغيير جنسيت بدهد و مادر شود او در حال حاضر نه پدر ميت است و نه مادر او و همچنين اين اشکال باقى است در جائيکه مادر تغيير جنسيت بدهد که مرد فعلى نه مادر طفل است و نه پدر، حال آيا براى توارث بين آندو وضع زمان تولد ملاحظه شود؟ (يعنى مرد فعلى که طفل را زائيده و هنگام تولد طفل زن بود ارث مادر از کودک ببرد) و يا توارث بين اندو بلحاظ مادر فرزندى نباشد بلکه بلحاظ اين باشد که چون در ارث معيار الاقرب فالاقرب به ميت و اولويت است (و مرد فعلى هر چه باشد چه مرد و چه زن اقرب بطفل است ) از اين بابت ارث ببرد؟ و يا اصلا بين آندو توارثى نباشد؟ محل تردد است و اشبه ارث بردن است ، و ظاهرا اختلافشان در ارث بلحاظ حال انعقاد نطفه است ، بنابراين اگر در حال انعقاد نطفه پدر بوده دو ثلث اموال طفل را مى برد و اگر در آن حال مادر بوده يک ثلث مى برد، با اين حال نزديکتر به احتياط مصالحه است .
مساءله 8 - اگر جنسيت مادر دگرگون شود آيا بعد از مرد شدن باز هم با عروس خودش محرم است ؟ همانطور که پدر شوهر واقعى چنين است يا نه ؟ با اشکاليکه در مسئله است بعيد نيست محرم باشد، و اگر جنسيت پدر تغيير يابد آيا در اين حال که زن شده باپسرش محرم است هر چند که فعلا مادر او نيست ؟ ظاهر همين است و اگر زن پسر و باصطلاح عروس کسى مرد شود آيا باز هم بامادر شوهر سابقش محرم است ؟ با اشکاليکه در آن هست بعيد نيست محرم باشد.
مساءله 9 - همه آنچه که درباره اقرباى نسبى گفته شد در اقرباى رضاعى مانند مادر و پدر رضاعى و خواهر و برادر رضاعى و هر اقرباى ديگر نيز مى آيد.
مساءله 10 - آنچه که تاکنون گفته شد درباره دگرگونى واقعى جنس به جنس ديگر بود، اما اگر از طريق عمل جراحى کشف شود واقعيت شخص عمل شده که تاکنون مخفى بوده و مثلا اين شخص که زن بحساب مى آمده و بعد از عمل مرد شده معلوم شود که از اول مرد بوده و به غلط تاکنون زن پنداشته مى شده ، و خلاصه کشف شود اينکه اگر تاکنون آثار زنيت بر او جارى مى شده بيجا مترتب مى شده و آنديگرى که بعد از عمل کشف شود واقعا از اول زن بوده و تاکنون آثار مردى بر او مترتب مى شده بوده در اينصورت مسئله ديگرى پيش مى آيد.