احکام مزارعه (آیت الله حسین وحید خراسانی)

احکام مزارعه (آیت الله حسین وحید خراسانی)

احکام مزارعه

مسأله 2256 :

مزارعه آن است که مالک يا کسى که در حکم مالک است - مانند ولى يا مالک منفعت يا انتفاع يا کسى که زمين متعلق حق اوست مانند حق التحجير - با زارع قرارداد کند که زمين را در اختيار او بگذارد ، تا زراعت کند و مقدارى از حاصل آن را به مالک يا به کسى که در حکم مالک است بدهد .

مسأله 2257 :

در مزارعه امورى معتبر است :

( اول ) ايجاب از مالک و قبول از زارع ، به اين که مالک زمين مثلا به زارع بگويد : ( زمين را براى زراعت به تو واگذار کردم ) و زارع هم بگويد : ( قبول کردم ) يا بدون اين که حرفى بزنند مالک زمين را به زارع به قصد زراعت واگذار کند و زارع تحويل بگيرد ، و جايز است ايجاب از زارع و قبول از مالک باشد .

( دوم ) صاحب زمين و زارع هر دو عاقل و بالغ باشند ، و بايد کسى آنها را به ناحق اکراه بر مزارعه نکرده باشد ، و مالک از تصرف در مال خود شرعا ممنوع نباشد ، مانند سفيه و کسى که از طرف حاکم شرع از تصرف در مال خود به جهت افلاس منع شده است ، و همچنين زارع در صورتى که مزارعه از طرف او مستلزم تصرف در مالش باشد .

( سوم ) آن که حاصل زمين بين هر دو مشترک باشد ، پس اگر شرط کنند که تمام حاصل يا آنچه اول يا آخر مى رسد مال يکى از آنان باشد ، مزارعه باطل است .

( چهارم ) آن که سهم هر کدام به نحو کسر مشاع باشد ، مانند نصف يا ثلث حاصل ، پس اگر مالک بگويد : ( در اين زمين زراعت کن و هر چه مى خواهى به من بده ) يا مقدار معينى - مثلا ده من - از حاصل را براى زارع يا مالک قرار دهند ، مزارعه باطل است .

( پنجم ) آن که مدتى را که بايد زمين در اختيار زارع باشد معين کنند ، و بايد مدت به قدرى باشد که در آن مدت به دست آمدن حاصل ممکن باشد ، و اگر اول مدت را روز معينى و آخر مدت را رسيدن حاصل قرار دهند کافيست .

( ششم ) آن که زمين قابل زراعت باشد ، و اگر زراعت در آن ممکن نباشد ولى بتوانند کارى کنند که زراعت ممکن شود ، مزارعه صحيح است .

( هفتم ) آن که اگر منظور هر کدام آنان زراعت مخصوصى است ، چيزى را که زارع بايد بکارد معين کنند ، ولى اگر زراعت معينى را در نظر ندارند ، يا زراعتى را که هر دو در نظر دارند معلوم است ، لازم نيست آن را معين نمايند .

( هشتم ) آن که مالک زمين را معين کند به گونه اى که مورد معامله مردد نباشد ، و ظاهر اين است که تعيين به نحو کلى در معين کفايت مى کند ، هر چند قطعات زمين با يکديگر تفاوت داشته باشند .

( نهم ) آن که خرجى را که هر کدام از آنان بايد بکنند معين نمايند ، ولى اگر خرجى را که هر کدام بايد بکند معلوم باشد ، لازم نيست آن را معين نمايند .

مسأله 2258 :

اگر مالک با زارع قرار بگذارد که آنچه در اصلاح وعمران زمين خرج مى شود و آنچه به عنوان خراج - ماليات - داده مى شود استثنا شود و بقيه را بين خودشان قسمت کنند ، صحيح است ، و همچنين اگر شرط کند که مقدارى از حاصل براى او باشد ، چنانچه بدانند که بعد از برداشتن آن مقدار چيزى باقى مى ماند ، مزارعه صحيح است .

مسأله 2259 :

اگر مدت مزارعه تمام شود و حاصل به دست نيايد ، چنانچه مالک راضى شود که - با اجاره يا بدون اجاره - زراعت در زمين او بماند و زارع هم راضى باشد ، مانعى ندارد ، و اگر مالک راضى نشود ، در صورتى که از بودن زراعت در زمين متضرر نشود و منفعت معتنابهى از دست او نرود و زارع هم در به دست نيامدن حاصل کوتاهى نکرده باشد ، نمى تواند زارع را وادار کند که زراعت را بچيند ، بلکه بايد صبر کند تا حاصل به دست آيد و ضرر بر زارع وارد نشود و زارع هم بايد اجرة المثل زمين را براى زايد بر مدت مزارعه به مالک بدهد .

مسأله 2260 :

اگر به واسطهء پيش آمدى زراعت در زمين ممکن نباشد ، مثلا آب از زمين قطع شود ، مزارعه به هم مى خورد ، و اگر زارع بدون عذر زراعت نکند ، چنانچه زمين در تصرف او بوده و مالک در آن تصرفى نداشته است ، بايد اجاره ء آن مدت را به مقدار معمول به مالک بدهد . مسأله 2261 - اگر مالک و زارع صيغه خوانده باشند ، بدون رضايت يکديگر نمى توانند مزارعه را به هم بزنند ، و همچنين اگر مالک به قصد مزارعه زمين را به کسى واگذار کند و او هم تحويل بگيرد ، بدون رضايت يکديگر نمى توانند مزارعه را به هم بزنند ، ولى اگر در ضمن مزارعه شرط کرده باشند که هر دو يا يکى از آنان حق به هم زدن معامله را داشته باشند ، مى توانند مطابق شرطى که کرده اند معامله را به هم بزنند .

مسأله 2262 :

اگر بعد از قرارداد مزارعه ، مالک يا زارع بميرد مزارعه به هم نمى خورد ، و وارثشان به جاى آنان است ، ولى اگر زارع بميرد و قرارداد کرده باشند که خود زارع زراعت را انجام دهد ، مزارعه به هم مى خورد ، و چنانچه زراعت نمايان شده باشد بايد سهم او را به ورثه اش بدهند ، و حقوق ديگرى هم که زارع داشته ورثهء او ارث مى برند ، و نسبت به بودن زراعت در زمين تا حاصل به دست بيايد ، حکم همان است که در مسألهء " 2383 " گذشت .

مسأله 2263 :

اگر بعد از زراعت بفهمند که مزارعه باطل بوده ، چنانچه بذر مال مالک بوده ، حاصلى هم که به دست مى آيد مال اوست ، و بايد مزد زارع و مخارجى را که کرده و کرايهء حيوان و وسايل ديگرى که مال زارع بوده به او بدهد . و اگر بذر مال زارع بوده زراعت هم مال او است ، و بايد اجاره ء زمين و خرجهايى را که مالک کرده و کرايهء وسايل ديگرى که مال او بوده و در آن زراعت کار کرده ، به او بدهد . و در هر دو صورت چنانچه مقدار اجرة المثل و مخارجى که کرده بيشتر از مقدار قرارداد باشد ، استحقاق زيادى محل اشکال است ، و احوط صلح است . مسأله 2264 - اگر بذر مال زارع باشد و بعد از زراعت بفهمند که مزارعه باطل بوده ، چنانچه مالک و زارع راضى شوند که - با اجرت يا بى اجرت - زراعت در زمين بماند اشکال ندارد ، و اگر مالک راضى نشود ، حکم همان است که در مسألهء " 2383 " گذشت .

مسأله 2265 :

اگر بعد از جمع کردن حاصل و تمام شدن مدت مزارعه ريشهء زراعت در زمين بماند و سال بعد دو مرتبه حاصل دهد ، چنانچه مالک يا زارع شرط اشتراک در ريشه نکرده باشد ، هر چند مالکيت مالک زمين نسبت به حاصل سال دوم خالى از وجه نيست ، ولى احوط آن است که در صورتى که زارع مالک بذر باشد مصالحه شود .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

لباس احرام

No image

محرمات احرام

No image

طواف

No image

نماز طواف

No image

سعى

پر بازدیدترین ها

No image

مستحبات سعى

No image

طواف وداع

No image

مکروهات احرام

No image

مستحبات دخول حرم

Powered by TayaCMS