نماز مسافر (آیت الله ناصر مکارم شیرازی)

نماز مسافر (آیت الله ناصر مکارم شیرازی)

نماز مسافر

مسأله 1119 :

مسافر با «هشت شرط» بايد نمازهاى چهار رکعتى را دو رکعت به جا آورد:

شرط اوّل ـ سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد

مسأله 1120 :

کسى که رفتن و برگشتن او هشت فرسخ (حدود 43 کيلومتر) است بايد نماز را شکسته بخواند، خواه رفتنش چهار فرسخ (5/21 کيلومتر تقريباً) باشد يا کمتر يا بيشتر، همين اندازه که رفتن و برگشتن او هشت فرسخ باشد نماز شکسته است و خواه در همان روز و شب برگردد يا فاصله اى بيفتد، مگر اين که در بين اين

[213]

مسافت، ده روز قصد اقامه کند.

مسأله 1121 :

اگر شک دارد سفر او هشت فرسخ است يا نه، نبايد نماز را شکسته بخواند، ولى در صورت شک بايد از کسانى که به آن راه آشنا هستند تحقيق کند، مگر اين که مشقّت زيادى داشته باشد.

مسأله 1122 :

مقدار مسافت را از راههاى مختلف مى توان دريافت نخست اين که خودش اندازه گيرى کرده و يقين حاصل کند، دوم اين که در ميان مردم معروف باشد، سوم اين که شخص مورد اعتمادى خبر دهد.

مسأله 1123 :

هرگاه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است و نماز را شکسته بخواند، بعد بفهمد هشت فرسخ نبوده، نمازش باطل است و بايد آن را اعاده کند و چهار رکعت بخواند و اگر وقت گذشته قضا نمايد، امّا اگر يقين داشت مسافت مورد نظر هشت فرسخ نيست و در اثناء راه فهميد که هشت فرسخ بوده بايد نماز را شکسته بخواند و اگر تمام خوانده اعاده کند.

مسأله 1124 :

اگر ميان دو محلّى که فاصله آن کمتر از چهار فرسخ است چند مرتبه رفت و آمد کند نماز او شکسته نخواهد بود، هرچند روى هم رفته هشت فرسخ و بيشتر شود مگر اين که عرفاً به او مسافر بگويند و در اين صورت بنا بر احتياط هم نماز را تمام و هم شکسته بخواند.

مسأله 1125 :

هرگاه محلّى دو راه دارد که يکى کمتر از هشت فرسخ و ديگرى هشت فرسخ يا بيشتر است، اگر از راه اوّل برود بايد تمام بخواند و اگر از راه دوم برود نمازش شکسته است.

مسأله 1126 :

براى حساب مسافت هشت فرسخ بايد از آخرين خانه هاى شهر حساب کرد.

شرط دوم ـ از اوّل، قصد هشت فرسخ را داشته باشد

مسأله 1127 :

اگر اوّل مى خواهد به محلّى که کمتر از هشت فرسخ است برود ودر

[214]

وسط راه يا پس از رسيدن به آن مقصد قصد کند مسافرت خود را ادامه دهد بطورى که مجموع مسافرت او هشت فرسخ باشد، چون از اوّل قصد نداشته بايد نماز را تمام بخواند، ولى اگر در اثنا، يا پس از رسيدن به مقصد قصد کند از آنجا هشت فرسخ يا بيشتر برود، نماز او شکسته است.

مسأله 1128 :

کسى که به دنبال گمشده اى مى رود و نمى داند چه مقدار بايد برود تا مقصود خود را پيدا کند، بايد نماز را تمام بخواند، ولى در برگشتن چنانچه تا وطن يا محل اقامتش هشت فرسخ يا بيشتر باشد نماز او شکسته است.

مسأله 1129 :

کسى که قصد هشت فرسخ دارد بايد نمازش را شکسته

بخواند، هرچند هر روز مقدار کمى راه برود ولى به اندازه اى باشد که به او

مسافر گويند.

مسأله 1130 :

کسى که اختيارش در سفر با ديگرى است مانند پسرى که با پدر خود مسافرت مى کند، چنانچه بداند سفر پدرش هشت فرسخ است بايد نماز را شکسته بخواند، حتّى اگر کسى را به اجبار به جايى مى برند (مانند زندانى) و بداند مسافت او هشت فرسخ يا بيشتر است همين حکم را دارد، مگر اين که احتمال عقلايى بدهد که پيش از رسيدن به چهار فرسخ از آنها جدا مى شود و برمى گردد.

شرط سوم ـ در بين راه از قصدش برنگردد

مسأله 1131 :

اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد، يا مردّد شود بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر بعد از رسيدن به چهار فرسخ از مسافرت خود منصرف شود، بايد نماز را شکسته بخواند، مگر اين که مردّد درماندن و برگشتن باشد و يا بخواهد همان جا ده روز بماند.

مسأله 1132 :

هرگاه بخواهد به محلّى که هشت فرسخ يا بيشتر است برود، اگر پيش از آن که به هشت فرسخ برسد مردّد شود که بقيّه راه را برود يا نه و در آنجا مقدارى متوقّف شود و بعد تصميم بگيرد بقيّه راه را ادامه دهد بايد نماز را شکسته بخواند و

[215]

اگر در حال ترديد مقدارى از مسافت را طى کند سپس تصميمش بر ادامه راه شود، چنانچه باقيمانده راه با آنچه قبلاً با قصد طى کرده هشت فرسخ يا بيشتر باشد نماز را شکسته مى خواند.

شرط چهارم ـ قبل از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود عبور نکند و نخواهد ده روز يا بيشتر در اثناء راه توقف کند.

مسأله 1133 :

اگر مسافر به وطن خود وارد شود سفر او قطع مى گردد و همچنين اگر به محلّ اقامه ده روز برسد، حتّى اگر ترديد دارد که از وطنش بگذرد يا در جايى ده روز اقامه کند باز هم نماز او تمام است.

شرط پنجم ـ سفر او براى کار حرامى نباشد

مسأله 1134 :

اگر به قصد دزدى، خيانت، يا کار حرام ديگرى سفر کند، بايد نماز را تمام بخواند، همچنين اگر خود سفر حرام باشد مثل اين که چنان مسافرتى براى بدن او ضرر قابل ملاحظه اى دارد، يا زن بدون اجازه شوهر سفر کند (بنا بر احتياط واجب) يا فرزند با نهى پدر و مادر سفر نمايد بطورى که مايه اذيّت آنها شود، بايد نماز را تمام بخواند; ولى اگر سفر واجبى مانند حجّ واجب بوده باشد رضايت شوهر و پدر ومادر شرط نيست و نماز شکسته است.

مسأله 1135 :

هرگاه خود سفر حرام نباشد و به منظور کار حرامى نيز سفر نمى کند، ولى در اثناء سفر، معصيت يا معصيتهايى انجام مى دهد، مثل اين که در سفر شراب بخورد، يا غيبت کند و به مردم ظلم نمايد، نماز او شکسته است.

مسأله 1136 :

هرگاه براى فرار از انجام کار واجبى مسافرت نمايد، مثل اين که بدهکار است و مى تواند بدهى خود را بدهد و طلبکار هم مطالبه مى کند، امّا او براى فرار از پرداخت بدهى مسافرت نمايد، بايد نماز را تمام به جا آورد، ولى اگر چنين

[216]

قصدى را ندارد بايد نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1137 :

اگر سفر حرام نيست، ولى سوار بر مرکب غصبى شود، يا در زمين غصبى مسافرت مى کند، بنابر احتياط جمع ميان نماز شکسته و تمام کند، يعنى هم نماز دو رکعتى هم چهاررکعتى به جاآورد.

مسأله 1138 :

هرگاه کسى همراه ظالمى سفر کند و مسافرت او کمک به ظالم محسوب شود سفر او حرام است و نمازش را بايد تمام بخواند، مگر آن که مجبور باشد يا براى انجام وظيفه مهمترى مانند نجات جان مظلومى با او سفر کند که در اين صورت نمازش شکسته است.

مسأله 1139 :

مسافرت به قصد تفريح و گردش و استفاده از آب و هوا و مانند آن تا آنجا که موجب اسراف و کار حرام ديگرى نباشد جايز است و نماز را بايد شکسته بخواند.

مسأله 1140 :

کسى که براى امرار معاش به شکار مى رود سفرش حلال و نمازش شکسته است، همچنين اگر براى فراهم کردن درآمد بيشتر باشد، امّا کسى که براى لهو و تفريح و خوشگذرانى به شکار مى رود، سفرش حرام ونمازش را بايد تمام بخواند.

مسأله 1141 :

کسى که از سفر معصيت بر مى گردد اگر توبه کرده و تا محلّى که مى خواهد بر گردد هشت فرسخ يا بيشتر باشد، بايد نماز را شکسته بخواند، همچنين اگر توبه نکرده ولى در بازگشت آلوده به معصيت نيست.

مسأله 1142 :

هرگاه کسى که سفرش سفر معصيت است در اثناء راه از قصد

خود برگردد، چنانچه باقيمانده راه هشت فرسخ يا بيشتر باشد و يا مجموع

رفتن و برگشتن هشت فرسخ است بايد نماز را شکسته بخواند، ولى بعکس اگر به قصد معصيت سفر نکرده، ولى در بين راه قصدش تغيير کند و بقيّه راه را براى معصيت برود، بايد نماز را تمام بخواند، امّا آنچه را قبلاً شکسته خوانده اشکالى ندارد.

[217]

شرط ششم ـ از صحرانشين هاى خانه بدوش نباشد

مسأله 1143 :

«صحرانشينهاى خانه بدوش» که وطن خاصى ندارند و هرجا آب و خوراک براى خود و حيواناتشان فراهم باشد توقّف مى کنند، بايد در اين مسافرتها نمازشان را تمام بخوانند و روزه را بگيرند.

مسأله 1144 :

هرگاه صحرانشين خانه به دوش مانند مردم ديگر براى زيارت خانه خدا، يا تجارت، يا مسافرت ديگرى غير از آن مسافرت که جزء زندگى اوست برود بايد نماز را شکسته بخواند.

شرط هفتم ـ شغل و کار او مسافرت نباشد

مسأله 1145 :

راننده ها، خلبان ها، کشتيبان ها و ساربان ها و مانند آنها که سفر، شغل آنهاست بايد نماز را تمام بخوانند هرچند در سفر اوّل باشد.

مسأله 1146 :

کسى که شغلش مسافرت نيست، ولى مسافرت مقدّمه شغل اوست، مانند معلّم و کارگر و کارمندى که خودش ساکن شهرى است و همه روز براى انجام کار به نقطه ديگرى مى رود که رفت و آمد او هشت فرسخ يا بيشتر است، بايد نماز را تمام بخواند و روزه را بگيرد.

مسأله 1147 :

کسى که شغلش مسافرت است اگر براى کار ديگرى غير از شغل خود (مثلاً براى حج يا زيارت يا مقصد ديگرى) مسافرت کند، بايد مانند ساير مسافران نماز را شکسته بخواند، ولى اگر راننده اى اتومبيل خود را براى زيارت کرايه دهد و در ضمن خودش هم زيارت کند بايد نماز را تمام بخواند.

مسأله 1148 :

کسانى که راهنماى حج و مدير کاروان حجّاج و مانند آن مى باشند، در صورتى که مسافرت جزء يا مقدّمه شغل آنها محسوب شود و اين کار مدّت قابل ملاحظه اى (حدود چند ماه) به طول انجامد بايد نماز را تمام بخوانند.

مسأله 1149 :

کسى که در مقدارى از سال شغلش مسافرت است مثل راننده اى که

[218]

فقط در تابستان يا زمستان کار رانندگى مى کند، بايد در سفرى که مشغول به کارش هست نماز را تمام بخواند.

مسأله 1150 :

کسى که شغلش رانندگى داخل شهرهاست اگر اتّفاقاً به سفر خارج از شهر برود و هشت فرسخ و بيشتر باشد نمازش شکسته است، امّا کسى که هم رانندگى داخل شهر مى کند و هم راننده بيابانى است وقتى به خارج شهر مى رود نماز را بايد تمام بخواند.

مسأله 1151 :

کسى که شغلش مسافرت است اگر ده روز يا بيشتر در محلّى بماند، خواه وطن او باشد يا نه، و خواه از اوّل، قصد ده روز را داشته يا نه، بايد در سفر اوّل نماز را شکسته بخواند و اگر شک کند که ده روز مانده يا نه، بايد نمازش را تمام بخواند.

مسأله 1152 :

کسانى که براى خود وطنى اختيار نکرده اند و به سياحت و جهانگردى مشغولند بايد نماز را تمام بخوانند.

مسأله 1153 :

کسى که شغلش مسافرت نيست، ولى در شهر يا دهى جنسى دارد که براى حمل آن مسافرتهاى پى در پى مى کند بايد نماز را شکسته بخواند.

مسأله 1154 :

کسى که از وطنش صرف نظر کرده و مى خواهد وطن ديگرى براى خود انتخاب کند بايد در مسافرت نماز را شکسته بخواند، مگر آن که سفرش طولانى شود و جزء افراد خانه بدوش حساب شود.

شرط هشتم ـ به حدّ ترخّص برسد

مسأله 1155 :

«حدّ ترخّص» يعنى از وطن يا محلّ اقامتش به اندازه اى دور شود که صداى اذان شهر را نشنود و مردم شهر او را نبينند، امّا ديدن و نديدن ديوارهاى شهر اثرى ندارد، ولى بايد در هوا گرد و غبار يا مه يا چيز ديگرى که مانع ديدن است يا سرو صدايى که مانع شنيدن است وجود نداشته باشد و اگر يکى از اين دو علامت حاصل شود کافى است، به شرط اينکه يقين به نبودن ديگرى نداشته باشد، و الاّ

[219]

احتياط جمع ميان نماز شکسته و تمام است.

مسأله 1156 :

معيار در شهرها شهرهاى معمولى است و اگر شهرى زياد در گودى يا در بلندى قرار گرفته باشد بايد مطابق شهرهاى معمولى با آن رفتار کرد، يعنى ببينيم چه اندازه مسافت سبب مى شود که در شهرهاى معمولى انسان صداى اذان شهر را نشنود و اهالى شهر او را نبينند.

مسأله 1157 :

هرگاه شک کند به حدّ ترخّص رسيده يا نه، يا نداند صدايى را که مى شنود صداى اذان است يا صداى ديگر، بايد نماز را تمام بخواند، امّا اگر بفهمد صداى اذان است ولى کلمات آن قابل تشخيص نباشد احتياط جمع است.

مسأله 1158 :

هرگاه به جايى برسد که اذان شهر را که معمولاً در جاى بلند مى گويند نشنود نمازش شکسته است، هر چند اذانى را که با بلند گوهاى قوى مى گويند بشنود و اگر کسى گوش و چشمش از معمول ضعيف تر يا بسيار قوى تر است اعتبارى به آن نيست بلکه اعتبار به گوش و چشمهاى معمولى است.

مسأله 1159 :

هرگاه کسى در اثناء مسافرت به وطنش برسد نمازش در آنجا تمام است، ولى اگر مى خواهد سفر خود را از آنجا هشت فرسخ يا بيشتر ادامه دهد وقتى به حدّ ترخّص رسيد بايد نماز را شکسته بخواند.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

No image

نماز مسافر

Powered by TayaCMS