مصرف زکوة
مسأله 1923 :
انسان مى تواند زکوة را در هشت مورد مصرف کند : اول - فقير واو کسى که مخارج سال خود وعيالاتش را ندارد وکسى که صنعت يا ملک يا سرمايه اى دارد که مى تواند مخارج سال خود را بگذارند فقير نيست : دوم - مسکين وآن کسى است که از فقير سخت تر مى گذراند . سوم - کسى که از طرف امام عليه السلام يا نايب امام مأموراست که زکوة را جمع ونگهدارى نمايد وبه حساب آن / صفحة 331 / رسيدگى کند وآن را به امام يا نايب امام يا نائب امام يا فقراء برساند . چهارم - کافرهايى که مسلمان شده وضعيف الاعتقاد مى باشند وخوف آن هست که اگر زکوة به انان ندهد از دين اسلام خارج شوند . پنچم - خريدارى بنده ها وآزاد کردن آنان . ششم - بدهکارى که نمى تواند قرض خود را بدهد . هفتم - سبيل الله يعنى کارهايى که به آنها قصد قربة مى توان کرد مثل آسفالت نمودن راهها وساختن مسجد ومدرسه اى که عولم دينيه در آن خوانده مى شود . هشتم - ابن السبيل يعنى مسافر که در سفر درمانده شده . واحکام اينها در مائل آينده گفته خواهد شد .
مسأله 1924 :
فقير نمى تواند بيشتر از مخارج سال خود وعيالاتش را از زکوة نگيرد واگر مقدارى پول يا جنس دارد فقط به اندازه کسرى مخارج يک سالش زکوة مى تواند بگيرد وهمچنين مسکين .
مسأله 1925 :
کسى که مخارج سالش را داشته ، اگر مقدارى از آن را مصرف کند وبعد شک کند که آنچه باقى مانده به اندازه مخارج سال او هست يا نه ، نمى تواند زکوة بگيرد .
مسأله 1926 :
صنعتگر يا مالک يا تاجرى که در آمد او از مخارج سالش کمتر است ، مى تواند براى کسرى مخارجش زکوة بگيرد ، ولازم نيست ابزار کار ، يا ملک ، يا سرماية خود را به مصرف مخارج برساند .
مسأله 1927 :
فقيرى که خرج سال خود وعيالاتش را ندارد ، اگر خانه اى دارد که ملک او ست ودر آن نشسته ، يا مال سوارى دارد ، چنانچه بدون اينها نتواند زندگى کند ، اگر چه براى حفظ آبرويش باشد ، مى تواند زکوة بگيرد . وهمچنين است اثاث خان وظرف ولباس تابستانى وزمستانى وچيزهايى که به آنها احتياج دارد . وفقيرى که اينها را ندارد ، اگر به اينها احتياج داشته باشد ، مى تواند از زکوة خريدارى نمايد .
مسأله 1928 :
فقيرى که ياد گرفتن صنعت براى او مشکل نيست ، لازم نيست ياد بگيرد وبا گرفتن زکوة زندگى مى تواند بگند ، مگر آنکه ياد گرشفتن خيلى آسان / صفحة 332 / باشد به نحوى که عرفا بگويند اين شخص مى تواند بدون زکاة زندگى بکند در اين صورت واجب است ياد بگيرد وبا زکاة نمى تواند زندگى کند ولى تا وقتى مشغول ياد گرفتن است ، مى تواند زکوة بگيرد .
مسأله 1929 :
به کسى که قبلا فقير بوده ومى گويد فقيرم ، اگر چه انسان از گفته او اطمينان پيدا نکند ، مى شود زکوة داد .
مسأله 1930 :
کسى که مى گويد فقيرم وقبلا فقير نبوده ، يا معولم نيست فقير بوده يا نه ، چنانچه از گفته او اطمينان پيدا نشود وخود او هم ثقه نباشد احتياط واجب آن است که به او زکوة ندهند .
مسأله 1931 :
کسى که بايد زکوة بدهد ، اگر از فقيرى طلبکار باشد 7 مى تواند طلبى را که از او دارد ، بابت زکوة حساب کند .
مسأله 1932 :
اگر فقير بميرد ومال او به اندازه قرضش نباشد ، انسان مى تواند طلبى را که از او دارد بابت زکوة حساب کند ، ولى اگر مال او به اندازه قرضش باشد وورثه قرضا ورا ندهند ، يا به جهت ديگر انسان نتواند طلب خود را بگيرد ، نبايد طلبى را که از او دارد ، بابت زکوة حساب کند .
مسأله 1933 :
چيزى را که انسان بابت زکوة به فقير مى دهد لازم نيست به او يگويد که زکوة است ، بکله اگر فقير ، خجالت بکشد ، مستحب است به اسم پيشکش بدهد ولى بايد قصد زکوة نمايد .
مسأله 1934 :
اگر به خيال اينکه کسى فقير است به او زکوة بدهد ، بعد فهميد فقير نبوده ، ، يا از روى ندانستن
مسأله به کسى که مى داند فقير نيست زکوة بدهد ، کافى نيست ، پس چنانچه چيزى را که به او داده باقى باشد ، بايد از او بگيرد وبه مستحق بدهد واگر از بين رفته باشد پس اگر کسى که آن چيز را گرفته مى دانسته زکوة است ، انسان بايد عوض آن را از او بگيرد وبه مستحق بدهد ، واگر نمى دانسته زکوة است ، نمى تواند چيزى از او بگيرد وبايد از مال خودش زکوة را به مستحق بدهد . / صفحة 333 /
مسأله 1935 :
کسى که بدهکار است ونمى تواند بدهى خود را بدهد ، اگر چه مخارج سال خود را داشته باشد ، مى تواند براى دادن قرض خود زکوة بگيرد ، ولو مالى را که قرض کرده در معصيت خرج کرده باشد ، واز آن معصيت توبه نکرده باشد .
مسأله 1936 :
اگر به کسى که بدهکار است ونمى تواند بدهى خود را بدهد زکوة بدهد ، بعد بفهمد قرض را در معصيت مصرف کرده ، چنانچه آن بدهکار فقير باشد مى تواند آنجه را به او داده بابت زکوة حساب کند .
مسأله 1937 :
کسى که بدهکار است ونمى تواند بدهى خود را بدهد ، اگر چه فقير نباشد ، انسان مى تواند طلبى را که از او دارد ، بابت زکوة حساب کند .
مسأله 1938 :
مسافرى که خرجى او تمام شده ، يا مرکبش از کار افتاده چنانچه سفر او سفر معصيت نباشد ونتواند با قرض کردن يا فروختن چيزى خود را به مقصد برساند اگر چه در وطن خود فقير نباشد ، مى تواند زکوة بگيرد ، ولى اگر بتواند در جاى ديگر با قرض کردن يا فروختن چيزى مخارج سفر خود را فراهم کند ، فقط در جاى ديگر با قرض کردن يا فورختن چيزى مخارج سفر خود را فراهم کند فقط به مقدارى که به آنجا برسد مى تواند زکوة بگيرد .
مسأله 1939 :
مسافرى که در سفر درمانده شده وزکوة گرفته بعد از آنکه به وطنش رسيد ، اگر چيزى از زکوة زياد آمده باشد ، بايد آن را به حاکم شرع بدهد ويگويد آن چيز زکوة است