مصرف زکات
مسأله 1998 :
انسان مى تواند زکات را در هشت مورد مصرف کند:
اوّل: فقير، و آن کسى است که مخارج سال خود و عيالاتش را ندارد. ولى کسى که صنعت، يا ملک يا سرمايه اى دارد که مى تواند مخارج سال خود را به تدريج کسب کند، فقير نيست.
دوّم: مسکين، و او کسى است که از فقير سخت تر مى گذارند.
سوّم: کسى که از طرف امام (عليه السلام) يا نائب امام مأمور است که زکات را جمع و نگهدارى نمايد و به حساب آن رسيدگى کند و آن را به امام (عليه السلام) يا نائب امام يا فقرا برساند، که مى تواند باندازه زحمتى که مى کشد از زکات استفاده کند.
چهارم: کافرهائى که اگر زکات به آنان بدهند به دين اسلام مايل مى شوند، يا در جنگ به مسلمانان کمک مى کنند و همچنين مسلمانانى که ايمان آنان ضعيف است که اگر زکات به آنان بدهند ايمانشان قوى مى شود.
پنجم: خريدارى بنده ها و آزاد کردن آنان.
ششم: بدهکارى که نمى تواند قرض خود را بدهد، به شرط آن که قرض در معصيت صرف نشده باشد.
هفتم: سبيل الله، يعنى کارى که مانند ساختن مسجد و مدرسه، منفعت عمومى دينى دارد، يا مثل ساختن پل و اصلاح راه، که نفعش به عموم مسلمانان مى رسد و آنچه براى اسلام و مسلمين نفع داشته باشد بهر نحو که باشد.
هشتم: ابن السبيل، يعنى مسافرى که در سفر درمانده شده است. احکام اينها در مسائل آينده گفته خواهد شد.
[320]
مسأله 1999 :
احتياط واجب آن است که فقير و مسکين بيشتر از مخارج سال خود و عيالاتش را از زکات نگيرد و اگر مقدارى پول يا جنس دارد، فقط باندازه کسرى مخارج يک سالش زکات بگيرد.
مسأله 2000 :
کسى که مخارج سالش را داشته اگر مقدارى از آنرا مصرف کند و بعد شک کند که آنچه باقيمانده باندازه مخارج سال او هست يا نه، نمى تواند زکات بگيرد.
مسأله 2001 :
صنعتگر يا مالک يا تاجرى که درآمد او از مخارج سالش کمتر است مى تواند براى کسرى مخارجش زکات بگيرد. و لازم نيست ابزار کار يا ملک يا سرمايه خود را بصرف مخارج برساند.
مسأله 2002 :
فقيرى که خرج سال خود و عيالاتش را ندارد، اگر خانه اى دارد که ملک او است و درآن نشسته، يا مال سوارى دارد، چنانچه بدون اينها نتواند زندگى کند، اگر چه براى حفظ آبرويش باشد، مى تواند زکات بگيرد و همچنين است اثاث خانه و ظرف و لباس تابستانى و زمستانى و چيزهائى که به آنها احتياج دارد. و فقيرى که اينها را ندارد، اگر به اينها احتياج داشته باشد، مى تواند از زکات خريدارى نمايد.
مسأله 2003 :
فقيرى که ياد گرفتن صنعت براى او مشکل نيست، بنابر احتياط واجب بايد ياد بگيرد و با گرفتن زکات زندگى نکند، ولى تا وقتى مشغول ياد گرفتن است، مى تواند زکات بگيرد.
مسأله 2004 :
به کسى که قبلا فقير بوده و مى گويد: فقيرم، اگر چه انسان از گفته او اطمينان پيدا نکند مى شود زکات داد.
مسأله 2005 :
کسى که مى گويد: فقيرم، و قبلا فقير نبوده، يا معلوم نيست فقير بوده يا نه، چنانچه از گفته او اطمينان پيدا نشود، احتياط واجب آن است که به او زکات ندهند.
مسأله 2006 :
کسى که بايد زکات بدهد، اگر از فقيرى طلبکار باشد، مى تواند طلبى را که از او دارد بابت زکات حساب کند.
مسأله 2007 :
اگر فقير بميرد و مال او به اندازه قرضش نباشد، انسان مى تواند طلبى را که از او دارد بابت زکات حساب کند بلکه اگر مال او به اندازه قرضش باشد و ورثه قرض او را ندهند، يا به جهت ديگر انسان نتواند طلب خود را بگيرد، نيز مى تواند طلبى را که از او دارد، بابت زکات حساب کند.
[321]
مسأله 2008 :
چيزى را که انسان بابت زکات به فقير مى دهد لازم نيست به او بگويد که زکات است، بلکه اگر فقير خجالت بکشد، مستحب است مال را به قصد زکات به او داده ولى زکات بودنش را اظهار ننمايد.
مسأله 2009 :
اگر به اعتقاد اين که کسى فقير است زکات به او بدهد بعد بفهمد فقير نبوده، يا از روى ندانستن مسأله به کسى که فقير نيست زکات بدهد، چنانچه چيزى را که به او داده باقى باشد مى تواند پس بگيرد و به مستحق بدهد و اگر از بين رفته هر گاه کسى که آن چيز را گرفته مى دانسته يا احتمال مى داده که زکات است بايد عوض آن را بدهد و او به مستحق برساند، ولى اگر به غير عنوان زکات داده نمى تواند چيزى از او بگيرد و چنانچه در تشخيص مستحق کوتاهى نکرده باشد مثلا بيّنه شرعيّه گواهى بر فقر او داده باشد لازم نيست دوباره از مال خود زکات بپردازد.
مسأله 2010 :
کسى که بدهکار است و نمى تواند بدهى خود را بدهد اگر چه مخارج سال خود را داشته باشد مى تواند براى دادن قرض خود زکات بگيرد ولى بايد مالى را که قرض کرده در معصيت خرج نکرده باشد يا اگر در معصيت خرج کرده از آن معصيت توبه کرده باشد که در اين صورت از سهم فقرا مى شود به او داد.
مسأله 2011 :
اگر به کسى که بدهکار و مقروض است و نمى تواند بدهى خود را بدهد زکات بدهد، بعد بفهمد قرض را در معصيت مصرف کرده، چنانچه آن بدهکار فقير باشد مى تواند آنچه را به او داده بابت زکات حساب کند ولى اگر از آن معصيت توبه نکرده باشد بنابر احتياط واجب چيزى را که به او داده، بابت زکات حساب نکند.
مسأله 2012 :
کسى که بدهکار است و نمى تواند بدهى خود را بدهد اگر چه فقير نباشد، انسان مى تواند طلبى را که از او دارد، بابت زکات حساب کند.
مسأله 2013 :
مسافرى که خرجى او تمام شده، يا مرکبش از کار افتاده، چنانچه سفر او سفر معصيت نباشد و نتواند با قرض کردن يا فروختن چيزى خود را به مقصد برساند، اگر چه در وطن خود فقير نباشد، مى تواند زکات بگيرد. ولى اگر بتواند در جاى ديگر با قرض کردن يا فروختن چيزى مخارج سفر خود را فراهم کند، فقط به مقدارى که به آنجا برسد، مى تواند زکات بگيرد.
مسأله 2014 :
مسافرى که در سفر درمانده شده و زکات گرفته بعد از آنکه به وطنش رسيد، اگر چيزى از زکات زياد آمده باشد بايد آن را به مجتهد جامع الشرائط بدهد و بگويد آن چيز زکات است.
[322]