مسائل متفرّقه زناشوئى
مسأله 2087 :
کسى که به واسطه نداشتن زن به حرام مى افتد، براى حفظ عفت خود لازم است زن بگيرد.
مسأله 2088 :
اگر شوهر در عقد شرط کند که زن باکره باشد و بعد از عقد ثابت شود که بکارت او به وسيله نزديکى قبل از عقد از بين رفته، مى تواند عقد را به هم بزند.
مسأله 2089 :
اگر مرد و زن نامحرم در محل خلوتى باشند که کسى در آنجا نباشد و ديگرى هم نمى تواند وارد شود بايد از آنجا بيرون بروند.
مسأله 2090 :
اگر مرد مهر زن را در عقد معين کند و قصدش اين باشد که آن را ندهد، عقد صحيح است ولى مهر را بايد بدهد.
مسأله 2091 :
مسلمانى که منکر خدا يا پيغمبر يا معاد شود، يا حکم ضرورى دين يعنى حکمى را که مسلمانان جزء دين اسلام مى دانند مثل واجب بودن نماز و روزه انکار کند، در صورتى که منکر شدن آن حکم; به انکار خدا يا پيغمبر برگردد، مرتد است.
مسأله 2092 :
اگر زن پيش از آن که شوهرش با او نزديکى کند، به طورى که در مسأله پيش گفته شد مرتد شود; عقد او باطل مى گردد. و همچنين است اگر بعد از نزديکى مرتد شود ولى يائسه باشد يعنى اگر سيده است شصت سال و اگر سيده نيست پنجاه سال او تمام شده باشد اما اگر يائسه نباشد، بايد به دستورى که در احکام طلاق گفته خواهد شد عده نگهدارد; پس اگر در بين عده مسلمان شود عقد باقى و اگر تا آخر عده مرتد بماند، عقد باطل است.
مسأله 2093 :
اگر زن در عقد با مرد شرط کند که او را از شهر بيرون نبرد و مرد هم قبول کند، نبايد زن را از آن شهر بيرون ببرد مگر با رضايت او.
مسأله 2094 :
اگر زن انسان، از شوهر ديگرش دخترى داشته باشد; انسان مى تواند آن دختر را براى پسر خود که از آن زن نيست، عقد کند و نيز اگر دخترى را براى پسر خود عقد کند مى تواند با مادر آن دختر ازدواج نمايد.
مسأله 2095 :
اگر زنى از زنا آبستن شود، جايز نيست بچه اش را سقط کند.
صفحه 458
مسأله 2096 :
اگر کسى با زنى که شوهر ندارد و در عدّه کسى هم نيست زنا کند، چنانچه بعد او را عقد کند و بچه اى از آنان پيدا شود، در صورتى که ندانند از نطفه حلال است يا حرام، آن بچه حلال زاده است.
مسأله 2097 :
اگر مرد نداند که زن در عده است و با او ازدواج کند، چنانچه زن هم نداند و بچه اى از آنان به دنيا بيايد، حلال زاده است و شرعاً فرزند هر دو مى باشد ولى اگر زن مى دانسته که در عدّه است و مى دانسته که ازدواج در عده حرام است شرعاً بچه، فرزند پدر است و در هر دو صورت عقد آنان باطل است و به يکديگر حرام مى باشند.
مسأله 2098 :
اگر زن بگويد يائسه ام نبايد حرف او را قبول کرد، ولى اگر بگويد شوهر ندارم، حرف او قبول مى شود.
مسأله 2099 :
اگر بعد از آن که انسان با زنى ازدواج کرد، کسى بگويد آن زن شوهر دارد و زن بگويد ندارم، چنانچه شرعاً ثابت نشود که زن شوهر دارد، بايد حرف زن را قبول کرد. مگر اين که مدعى شوهر داشتن مورد اعتماد باشد در اين صورت بايد از او جدا شود.
مسأله 2100 :
اگر زنى که آزاد و مسلمان و عاقل است دخترى داشته باشد تا هفت سال دختر تمام نشده، پدر نمى تواند او را از مادرش جدا کند.
مسأله 2101 :
مستحب است در شوهر دادن دخترى که بالغه است يعنى مکلّف شده عجله کنند، حضرت صادق(عليه السلام) فرمودند: يکى از سعادت هاى مرد آن است که دخترش در خانه او حيض نبيند.
مسأله 2102 :
اگر زن مهر خود را به شوهر صلح کند که زن ديگر نگيرد، به اين معنى که از حق شرعى خود استفاده نکند، لازم است به مصالحه عمل کنند، يعنى زن مهر را نگيرد، و مرد هم با زن ديگر ازدواج ننمايد.
مسأله 2103 :
کسى که از زنا به دنيا آمده، اگر زن بگيرد و بچه اى پيدا کند آن بچه حلال زاده است.
مسأله 2104 :
هر گاه مرد در روزه ماه رمضان يا در حال حيض زن با او نزديکى کند معصيت کرده، ولى اگر بچه اى از آنان به دنيا بيايد، حلال زاده است.
صفحه 459
مسأله 2105 :
زنى که يقين دارد شوهرش در سفر مرده اگر بعد از عده وفات که مقدار آن در احکام طلاق گفته خواهد شد، شوهر کند، و شوهر اول از سفر برگردد، بايد از شوهر دوم جدا شود و به شوهر اول حلال است ولى اگر شوهر دوم با او نزديکى کرده باشد; زن بايد عده نگهدارد و شوهر دوم بايد مهر او را مطابق زن هائى که مثل او هستند، بدهد ولى خرج عده ندارد.