11 - غايب شدن مسلمان
مسأله 227 :
اگر بدن يا لباس مسلمان يا چيز ديگرى که در اختيار اوست مانند ظرف و فرش يقين به نجاستش پيدا شود و آن مسلمان غايب گردد ، پاک است به شرط آن که انسان احتمال دهد آن مسلمان چيزى را که نجس شده آب کشيده است ، و بنابر احتياط واجب مراعات اين شروط معتبر است :
( اول ) آن که آن مسلمان چيزى را که بدن يا لباسش را نجس کرده است نجس بداند ، پس اگر مثلا لباسش با رطوبت به بدن کافر ملاقات کرده ولى آن را نجس نداند ، بعد از غايب شدن او نمى شود آن لباس را پاک دانست .
( دوم ) آن که بداند بدن يا لباسش به چيز نجس رسيده است ، و غير مبالى به طهارت و نجاست نباشد .
( سوم ) آن که انسان ببيند آن چيز را در کارى که شرط آن پاکى است استعمال مى کند ، مثلا ببيند با آن لباس نماز مى خواند ، يا در آن ظرف غذا مى خورد .
( چهارم ) آن که احتمال داده شود که آن مسلمان بداند شرط کارى را که با آن چيز انجام مى دهد طهارت است ، پس اگر مثلا نداند که بايد لباس نمازگزار پاک باشد و با لباسى که نجس شده نماز بخواند ، نمى شود آن لباس را پاک دانست .
( پنجم ) آن که آن مسلمان بالغ باشد .
مسأله 228 :
اگر انسان يقين يا اطمينان پيدا کند که چيزى که نجس بوده پاک شده است ، يا دو عادل يا يک عادل به پاک شدن آن خبر دهند ، و همچنين اگر شخصى که مورد وثوق باشد به پاک شدن آن خبر دهد وظن بر خلاف گفتهء او نباشد آن چيز پاک است ، و همچنين است اگر کسى که چيز نجس در اختيار اوست بگويد آن چيز پاک شده در صورتى که متهم به بى مبالاتى در طهارت و نجاست نباشد ، و يا مسلمانى چيز نجس را آب کشيده باشد ، اگر چه معلوم نباشد درست آب کشيده يا نه .
مسأله 229 :
کسى که وکيل شده است لباس انسان را آب بکشد ، اگر بگويد آب کشيدم و انسان بگفتهء او اطمينان پيدا کند يا ثقه باشد وظن بر خلاف گفتهء او نباشد آن لباس پاک است ، ولى اگر لباس در اختيار او باشد و متهم به بى مبالاتى در طهارت و نجاست نباشد ، حصول اطمينان لازم نيست .
مسأله 230 :
اگر انسان حالى دارد که در آب کشيدن چيز نجس يقين و اطمينان پيدا نمى کند ، مى تواند به آنچه که افراد متعارف در تطهير عمل مى کنند اکتفا نمايد .