غايب شدن مسلمان
مسأله 227 :
اگـر بـدن يـا لـبـاس يـا چيز ديگرى مانند ظرف و فرش در اختيار مسلمان بالغ يا مميز طهارت و نـجـاسـت بـاشـد و نجس شود و آن مسلمان غايب گردد چنانچه انسان احتمال دهد که او آن چيز را آب کـشيده است پاک مى باشد , ولى احتياط مستحب آن است که آن چيز را پاک نداند مگر با چند شرط زير : ( اول ) - آنـکـه آن مـسـلمان چيزى را که بدن يا لباسش را نجس کرده نجس نداند پس اگر مثلا لباسش با رطـوبـت بـه بـدن کافر ملاقات کرده و آن را نجس نداند بعد از غايب شدن او انسان نبايد آن لباس را پاک بداند.
( دوم ) - آنکه بداند بدن يا لباسش به چيز نجس رسيده است .
( سـوم ) - آنـکه انسان ببيند آن چيز را در کارى که شرط آن پاکى است استعمال مى کند , مثلا ببيند با آن لباس نماز مى خواند.
( چـهارم ) - آنکه احتمال بدهد که آن مسلمان بداند شرط کارى را که با آن چيز انجام مى دهد پاکى است , پـس اگر مثلا نداند که بايد لباس نمازگزار پاک باشد , و با لباسى که نجس شده نماز بخواند , نبايد انسان آن لباس را پاک بداند.
( پـنجم ) - آنکه نجس و پاک در نظر آن مسلمان فرق داشته باشد پس اگر او اعتنا به پاکى و نجسى ندارد نبايد انسان آن چيز را پاک بداند.
مسأله 228 :
اگـر انـسـان يقين يا اطمينان پيدا کند که چيزى که نجس بوده پاک شده است يا دو عادل بر پاک شدن آن شهادت دهند و مورد شهادت آنان سبب پاک شدن باشد آن چيز پاک است , و همچنين است اگر کـسـى کـه چـيـز نجس در اختيار اوست بگويد آن چيز پاک شده و مورد اتهام هم نباشد , يا مسلمانى چيز نجسى را آب کشيده باشد , اگر چه معلوم نباشد درست آب کشيده يا نه .
مسأله 229 :
کـسـى کـه وکـيـل شده است لباس انسان را آب بکشد , اگر بگويد آب کشيدم و انسان به گفته او اطمينان پيدا کند آن لباس پاک است .
مسأله 230 :
اگر انسان حالى دارد که در آب کشيدن چيز نجس يقين پيدا نمى کند اگر به همان نحوى که افراد متعارف آب مى کشند رفتار نمايد کفايت مى کند.