نماز مسافر
1/1280 - مـسـافـر بـايد نماز ظهر و عصر و عشا را با هشت شرط شکسته بجا آورد يعنى دورکعت بخواند :
شـرط اول آنکه سفر او کمتر از هشت فرسخ شرعى نباشد , و فرسخ شرعى مقدارى کمتر از پنج کيلومتر و نيم است .
مسأله 1281 :
کـسى که رفتن و برگشتن او مجموعا هشت فرسخ است , خواه رفتن يا برگشتنش کمتر از چهار فرسخ باشد يا نباشد , بايد نماز را شکسته بخواند.
بـنـابـر ايـن اگـر رفـتن سه فرسخ و برگشتن پنج فرسخ , يا به عکس باشد , بايد نماز را شکسته يعنى دو رکعتى بخواند.
مسأله 1282 :
اگر رفتن و برگشتن هشت فرسخ باشد اگر چه روزى که مى رود , همان روز يا شب آن برنگردد , بايد نماز را شکسته بخواند , ولى بهتر آن است که در اين صورت احتياط کرده تمام را نيز بخواند.
مسأله 1283 :
اگـر سـفـر مختصرى از هشت فرسخ کمتر باشد يا انسان نداند که سفر او هشت فرسخ است يا نه , نـبـايـد نماز را شکسته بخواند و چنانچه شک کند که سفر او هشت فرسخ است يا نه , تحقيق کردن برايش لازم نيست و بايد نمازش را تمام بخواند.
مسأله 1284 :
اگـر يـک عـادل يـا شخص موثقى خبر دهد که سفر انسان هشت فرسخ است و انسان به گفته او اطمينان پيدا کند , بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1285 :
کـسى که يقين دارد سفر او هشت فرسخ است , اگر نماز را شکسته بخواند و بعد بفهمد که هشت فرسخ نبوده , بايد آن را چهار رکعتى بجا آورد و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
مسأله 1286 :
کـسى که يقين دارد سفرش بجايى را که مى خواهد برود هشت فرسخ نيست يا شک دارد که هشت فرسخ هست يا نه , چنانچه در بين راه بفهمد که سفر او هشت فرسخ بوده , اگر چه کمى از راه باقى باشد , بـايـد نـماز را شکسته بخواند و اگر تمام خوانده بايد دوباره شکسته بجا آورد ولى اگر وقت گذشته لازم نيست قضا نمايد.
مسأله 1287 :
اگـر بين دو محلى که فاصله آنها کمتر از چهار فرسخ است , چند مرتبه رفت و آمد کند , اگر چه روى هم رفته هشت فرسخ شود , بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1288 :
اگر محلى دو راه داشته باشد , يک راه آن کمتر از هشت فرسخ و راه ديگر آن هشت فرسخ يا بيشتر باشد , چنانچه انسان از راهى که هشت فرسخ است به آنجا برود , بايد نماز را شکسته بخواند و اگر از راهى که هشت فرسخ نيست برود , بايد تمام بخواند.
مسأله 1289 :
ابـتـداى هشت فرسخ را بايد از جايى حساب کند که شخص پس از گذشت از آنجا مسافر محسوب مى شود و اين جا غالبا آخر شهر است ولى در بعضى از شهرهاى بزرگ ممکن است آخر محله باشد.
1/1289 - شرط دوم آنکه از اول مسافرت قصد هشت فرسخ را داشته باشد , يعنى بداند که هشت فرسخ راه را مـى پـيمايد , پس اگر بجايى که کمتر از هشت فرسخ است مسافرت کند , و بعد از رسيدن به آنجا قصد کـنـد جـايى برود که با مقدارى که آمده هشت فرسخ شود , چون از اول قصد هشت فرسخ را نداشته , بايد نماز را تمام بخواند.
ولـى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا مثلا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ ديگر به وطنش يا محلى که مى خواهد ده روز در آنجا بماند برگردد , بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1290 :
کـسـى که نمى داند سفرش چند فرسخ است , مثلا براى پيدا کردن گمشده اى مسافرت مى کند و نـمـى دانـد که چه مقدار بايد برود تا آن را پيدا کند , بايد نماز را تمام بخواند , ولى در برگشتن چنانچه تا وطـنـش يـا جـايـى را که مى خواهد ده روز در آنجا بماند , هشت فرسخ يا بيشتر باشد بايد نماز را شکسته بـخـوانـد و نـيز اگر در بين رفتن قصد کند که مثلا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد , بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1291 :
مسافر در صورتى بايد نماز را شکسته بخواند که تصميم داشته باشد هشت فرسخ برود.
پـس کـسى که از شهر بيرون مى رود و مثلا قصدش اين است که اگر رفيق پيدا کند , سفر هشت فرسخى بـرود , چنانچه اطمينان دارد که رفيق پيدا مى کند , بايد نماز را شکسته بخواند و اگر اطمينان ندارد بايد تمام بخواند.
مسأله 1292 :
کسى که قصد هشت فرسخ دارد , اگر چه در هر روز مقدار کمى را برود , وقتى به حد ترخص ( که مـعنايش در مسأله 1327 خواهد آمد ) برسد , بايد نماز را شکسته بخواند , ولى اگر در هر روز مقدار خيلى کمى راه برود , احتياط لازم آن است که نمازش را هم تمام و هم شکسته بخواند.
مسأله 1293 :
کـسى که در سفر در اختيار ديگرى است : مانند نوکرى که با آقاى خود مسافرت مى کند , چنانچه بـدانـد سفر او هشت فرسخ است , بايد نماز را شکسته بخواند و اگر نداند , نماز را تمام بجا آورد و پرسيدن لازم نيست .
مسأله 1294 :
کـسـى که در سفر در اختيار ديگرى است , اگر بداند يا گمان داشته باشد که پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا مى شود و سفر نمى کند بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1295 :
کسى که در سفر در اختيار ديگرى است , اگر اطمينان ندارد که پيش از رسيدن به چهار فرسخ از او جدا نشود و سفر بکند , بايد نماز را تمام بخواند , ولى اگر اطمينان دارد اگر چه احتمال بسيار ضعيفى مى دهد که مانعى براى سفر او پيش آيد , بايد نماز را شکسته بخواند.
1/1295 - شرط سوم آنکه در بين راه از قصد خود برنگردد , پس اگر پيش از رسيدن به چهار فرسخ از قصد خود برگردد يا مردد شود , بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1296 :
اگـر بعد از پيمودن مقدارى از راه که با برگشتن هشت فرسخ مى شود از مسافرت منصرف شود , چنانچه تصميم داشته باشد که همانجا بماند يا بعد از ده روز برگردد يا در برگشتن و ماندن مردد باشد , بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1297 :
اگر بعد از پيمودن مقدارى از راه که با برگشتن هشت فرسخ مى شود از مسافرت منصرف شود و تـصـمـيـم داشته باشد که برگردد , بايد نماز را شکسته بخواند , اگر چه بخواهد کمتر از ده روز در آنجا بماند.
مسأله 1298 :
اگـر براى سفرى هشت فرسخى به طرف محلى حرکت کند و بعد از رفتن مقدارى از راه بخواهد جـاى ديگرى برود , چنانچه از محل اولى که حرکت کرده تا جايى که مى خواهد برود , هشت فرسخ باشد , بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1299 :
اگـر پـيـش از آنـکه هشت فرسخ را طى کند مردد شود که بقيه راه را برود يا نه , و در موقعى که مردد است راه نرود و بعد تصميم بگيرد که بقيه راه را برود , بايد تا آخر مسافرت نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1300 :
اگـر پـيش از آنکه به هشت فرسخ برسد مردد شود که بقيه راه را برود يا نه , و در موقعى که مردد اسـت مـقـدارى راه بـرود و بـعـد تـصـمـيم بگيرد که هشت فرسخ ديگر برود و يا تا جايى برود که رفت و بـرگـشتنش هشت فرسخ شود , چه همان روز يا شب از آنجا برگردد يا برنگردد و بخواهد کمتر از ده روز در آنجا بماند , بايد تا آخر مسافرت نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1301 :
اگـر پـيش از آنکه به هشت فرسخ برسد مردد شود که بقيه راه را برود يا نه , و در موقعى که مردد اسـت مـقـدارى راه برود و بعد تصميم بگيرد که بقيه راه را برود , چنانچه باقيمانده سفر او کمتر از هشت فـرسـخ بـاشد بايد نماز را تمام بخواند , مگر در صورتى که مسافتى را که قبل از تردد طى کرده با مسافت باقيمانده بعد از تردد , به مقدار هشت فرسخ باشد که در اين فرض بنابر اظهر بايد نماز را شکسته بجا آورد.
1/1301 - شرط چهارم آنکه نخواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطن خود بگذرد و در آنجا توقف کند يا ده روز يا بيشتر در جايى بماند , پس کسى که مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد و در آن توقف کند يا ده روز در محلى بماند , بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1302 :
کسى که نمى داند پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش مى گذرد و در آن توقف مى کند يا نه و يا ده روز در محلى قصد اقامت مى نمايد يا نه , بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1303 :
کـسى که مى خواهد پيش از رسيدن به هشت فرسخ از وطنش بگذرد و در آن توقف کند يا ده روز در محلى بماند و نيز کسى که مردد است که از وطنش بگذرد يا ده روز در محلى بماند , اگر از ماندن ده روز يـا گـذشـتـن از وطـن مـنصرف شود , باز هم نماز را تمام بخواند , ولى اگر باقيمانده راه هر چند با برگشتن هشت فرسخ باشد , بايد نماز را شکسته بخواند.
1/1303 - شرط پنجم آنکه براى کار حرام سفر نکند , و اگر براى کار حرامى مانند دزدى سفر کند بايد نماز را تـمـام بـخواند و همچنين است اگر خود سفر حرام باشد , مثل آنکه براى او ضررى که اقدام بر آن شرعا حرام است داشته باشد , يا زن بدون اجازه شوهر سفرى برود که بر او واجب نباشد , ولى اگر مثل سفر حج واجب باشد , بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1304 :
سفرى که واجب نيست اگر سبب اذيت - ناشى از شفقت - پدر و مادر باشد حرام است و انسان بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند و روزه هم بگيرد.
مسأله 1305 :
کـسـى که سفر او حرام نيست و براى کار حرام هم سفر نمى کند , اگر چه در سفر معصيتى انجام دهد , مثلا غيبت کند يا شراب بخورد بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1306 :
اگـر بـراى آنـکه کار واجبى را ترک کند مسافرت نمايد چه غرض ديگرى در سفر داشته باشد يا نه نـمازش تمام است , پس کسى که بدهکار است , اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلبکار هم مطالبه کند , چـنـانـچـه در سـفر نتواند بدهى خود را بدهد و براى فرار از دادن قرض مسافرت نمايد , بايد نماز را تمام بـخـوانـد , ولـى اگـر سـفرش براى کار ديگرى است اگر چه در سفر ترک واجب نيز بنمايد , بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1307 :
اگـر در سـفـر حيوان سوارى او يا مرکب ديگرى که سوار او است غصبى باشد و براى فرار از مالک مسافرت کرده باشد يا در زمين غصبى مسافرت کند بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1308 :
کـسى که با ظالم مسافرت مى کند , اگر ناچار نباشد و مسافرت او کمک به ظالم در ظلمش باشد بـايـد نـمـاز را تمام بخواند و اگر ناچار باشد يا مثلا براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت کند , نمازش شکسته است .
مسأله 1309 :
اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت کند , سفر او حرام نيست و بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1310 :
اگر براى لهو و خوش گذرانى به شکار رود , نمازش در حال رفتن تمام است و در برگشتن قصر است در صورتى که به حد مسافت باشد و مانند رفتن براى شکار نباشد و چنانچه براى تهيه معاش به شکار رود , نـمـازش شـکـسـتـه است و همچنين است اگر براى کسب و زياد کردن مال برود , اگر چه در اين صورت احتياط آن است که نماز را هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1311 :
کسى که براى معصيت سفر کرده , موقعى که از سفر برمى گردد , اگر برگشتن به تنهايى هشت فرسخ است بايد نماز را شکسته بخواند و احتياط مستحب آن است که در صورتى که توبه نکرده هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1312 :
کسى که سفر او سفر معصيت است , اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد , خواه باقيمانده راه به تنهايى يا مجموع رفت و برگشت از آنجا هشت فرسخ باشد يا نه , بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1313 :
کـسـى که براى معصيت سفر نکرده , اگر در بين راه قصد کند که بقيه راه را براى معصيت برود , بايد نماز را تمام بخواند , ولى نمازهايى را که شکسته خوانده صحيح است .
1/1313 - شـرط شـشم آنکه از کسانى نباشد که جاى معينى ندارند و خانه شان همراه خودشان است مانند صـحـرانـشينهايى که در بيابانها گردش مى کنند و هرجا آب و خوراک براى خود و حشمشان پيدا کنند , مـى مـانـنـد , و بـعـد از چندى به جاى ديگر مى روند , پس اينگونه افراد در اين مسافرتها بايد نماز را تمام بخوانند.
مسأله 1314 :
اگـر صـحـرانـشـيـن مثلا براى پيدا کردن منزل و چراگاه حيواناتش سفر کند , چنانچه با بنه و دستگاه باشد نماز را تمام بخواند و الا چنانچه سفر او هشت فرسخ باشد , نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1315 :
اگـر صحرانشين مثلا براى زيارت يا حج يا تجارت و مانند اينها مسافرت کند , بايد نماز را شکسته بخواند.
1/1315 - شـرط هفتم آنکه شغل او مسافرت نباشد , و اما کسى که کارش مسافرت است به اين معنى که يا کـارى جـز مـسـافـرت کـردن ندارد , به حدى که عرف او را کثير السفر مى گويند و يا اينکه کارى که در زندگانى براى خود انتخاب کرده توقف بر سفر دارد , مانند شتردار و راننده و چوبدار و کشتيبان , اينگونه اشـخاص اگر چه براى جهت شخصى خودشان چون بردن اثاثيه منزل و يا نقل و انتقال عيالشان مسافرت کـنـنـد , بايد نماز را تمام بخوانند , و ملحق مى شود به کسى که کارش سفر است کسى که کارش در جاى ديگرى است که هر روز يا دو روز يک مرتبه مثلا به آنجا سفر نموده و برمى گردد , مانند کسى که اقامتش در جايى است و کارش در جاى ديگر از قبيل تجارت و تدريس .
مسأله 1316 :
کـسـى که شغلش در مسافرت است , اگر براى کار ديگرى مثلا براى زيارت يا حج مسافرت کند , بايد نماز را شکسته بخواند , مگر آنکه عرفا او را کثير السفر بگويند.
ولـى اگـر مثلا شوفر , اتومبيل خود را براى زيارت کرايه بدهد , و در ضمن خودش هم زيارت کند , در هر حال بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1317 :
حـمله دار يعنى کسى که براى رساندن حاجيها به مکه مسافرت مى کند , چنانچه شغلش مسافرت بـاشـد , بـايـد نـماز را تمام بخواند و اگر شغلش مسافرت نباشد , و فقط در ايام حج براى حمله دارى سفر مى کند , احتياط واجب آن است که بين نماز تمام و شکسته جمع نمايد , ولى چنانچه مدت سفر او کم باشد , مثلا دو سه هفته بعيد نيست که حکم او شکسته باشد.
مسأله 1318 :
کسى که شغل او حمله دارى است و حاجيها را از راه دور به مکه مى برد , چنانچه مقدار معتنابهى از ايام سال را در راه باشد , بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1319 :
کـسـى کـه در مقدارى از سال شغلش مسافرت است , مثل شوفرى که فقط در زمستان يا تابستان اتـومـبـيـل خـود را کـرايه مى دهد بايد در آن سفر نماز را تمام بخواند , و احتياط مستحب آن است که هم شکسته و هم تمام بخواند.
مسأله 1320 :
رانـنـده و دوره گـردى کـه در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مى کند , چنانچه اتفاقا سفر هشت فرسخى برود , بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1321 :
کـسـى که شغلش مسافرت است , چه ده روز يا بيشتر در وطن خود بماند و از اول قصد ماندن ده روز را داشـتـه بـاشـد يـا بدون قصد بماند , بايد در همان سفر اولى که بعد از ده روز مى رود , نماز را تمام بخواند و همچنين است اگر در غير وطن خود ده روز با قصد يا بدون قصد بماند.
مسأله 1322 :
چـاروادارى که شغلش مسافرت است چنانچه در وطن يا در غير وطن با قصد يا بدون قصد ده روز بـمـاند احتياط مستحب آن است که در سفر اولى که بعد از ده روز مى رود ميان نماز تمام و شکسته جمع نمايد.
مسأله 1323 :
کـسـانـى چون چاروادار و شتردار که شغل آنها در مسافرت است , در صورتى که مسافرت بيش از مقدار معمول بر آنها موجب مشقت و خستگى شود بايد نماز را شکسته بجا آورند.
مسأله 1324 :
کسى که در شهرها سياحت مى کند , و براى خود وطنى اختيار نکرده نماز را تمام بخواند.
مسأله 1325 :
کـسـى کـه شغلش مسافرت نيست , اگر مثلا در شهرى يا در دهى جنسى دارد که براى حمل آن مـسافرتهاى پى در پى مى کند , بايد نماز را شکسته بخواند مگر آنکه مسافرتهاى او آنقدر زياد باشد که او را عرفا کثير السفر بگويند.
مسأله 1326 :
کسى که از وطنش صرف نظر کرده و مى خواهد وطن ديگرى براى خود اختيار کند , اگر شغلش مسافرت نباشد , بايد در مسافرت خود نماز را شکسته بخواند.
1/1326 - شرط هشتم آنکه به حد ترخص برسد , و اما در غير وطن اعتبارى به حد ترخص نيست , و همين که از محل اقامت خارج شود نمازش قصر است .
مسأله 1327 :
حد ترخص جايى است که اهل شهر مسافر را نبينند و نشانه آن اين است که او اهل شهر را نبيند.
مسأله 1328 :
مـسـافـرى که به وطنش بر مى گردد تا وقتى که داخل وطنش نشده بايد نماز را قصر بخواند , و همچنين مسافرى که مى خواهد ده روز در محلى بماند , مادامى که به آن محل نرسيده نمازش قصر است .
مسأله 1329 :
هرگاه شهر در بلندى باشد که از دور اهل آن ديده شود يا به قدرى گود باشد که اگر انسان کمى دور شـود اهل آن را نبيند کسى که از اهالى آن شهر مسافرت مى کند , وقتى به اندازه اى دور شود که اگر آن شهر در زمين هموار بود , اهلش از آنجا ديده نمى شد , بايد نماز خود را شکسته بخواند.
و نيز اگر پستى و بلندى راه بيشتر از معمول باشد بايد ملاحظه معمول را بنمايد.
مسأله 1330 :
اگـر از مـحـلى مسافرت کند که اهل ندارد , وقتى به جايى برسد که اگر آن محل اهل داشت , از آنجا ديده نمى شد , بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1331 :
کـسـى که در کشتى يا قطار نشسته و قبل از رسيدن به حد ترخص به نيت نماز تمام مشغول نماز شود ولى قبل از رکوع رکعت سوم به حد ترخص برسد بايد نمازش را شکسته بجا آورد.
مسأله 1332 :
اگر در فرضى که در مسأله پيش گذشت بعد از رکوع رکعت سوم به حد ترخص برسد مى تواند که آن نماز را بشکند و بايد آن را شکسته بجا آورد.
مسأله 1333 :
اگـر کسى يقين پيدا کند که به حد ترخص رسيده و نماز را شکسته بجا آورد و سپس معلوم شود که در وقت نماز به حد ترخص نرسيده بوده بايد نماز را دوباره انجام دهد , پس چنانچه در اين حال هنوز به حـد تـرخـص نـرسـيده باشد , بايد نماز را تمام بخواند و در صورتى که از حد ترخص گذشته باشد نماز را شکسته بجا آورد و اگر وقت گذشته نماز را مطابق وظيفه اش در هنگام فوت آن بجا آورد.
مسأله 1334 :
اگـر چشم او غير معمولى باشد در محلى بايد نماز را شکسته بخواند که چشم متوسط اهل شهر را نبيند.
مسأله 1335 :
اگر موقعى که سفر مى رود شک کند که به حد ترخص رسيده يا نه , بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1336 :
مـسـافرى که در سفر از وطن خود عبور مى کند , اگر در آن توقف کند بايد نماز را تمام بخواند و گرنه احتياط لازم آن است که بين قصر و تمام جمع نمايد.
مسأله 1337 :
مسافرى که در بين مسافرت به وطنش مى رسد و در آنجا توقف مى کند , تا وقتى که در آنجا هست بـايـد نماز را تمام بخواند , ولى اگر بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود يا مثلا چهار فرسخ برود چهار فرسخ برگردد , وقتى که به حد ترخص برسد , بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1338 :
مـحـلـى را که انسان براى اقامت دائمى و زندگى خود اختيار کرده وطن او است , چه در آنجا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد يا خودش آنجا را براى زندگى اختيار کرده است .
مسأله 1339 :
اگـر قـصد دارد در محلى که وطن اصليش نيست مدت زمانى کوتاه بماند و بعد جاى ديگر رود , آنجا وطن او حساب نمى شود.
مسأله 1340 :
جـايـى را کـه انـسان محل زندگى خود قرار داده , هر چند قصد نداشته باشد که هميشه در آنجا بماند اگر طورى باشد که عرف او را در آنجا مسافر نمى گويند هر چند موقتا ده روز يا بيشتر جاى ديگرى را مـحـل زندگى خود قرار دهد باز هم محل زندگيش را جاى اول مى گويند آنجا براى او حکم وطن را دارد.
مسأله 1341 :
کسى که در دو محل زندگى مى کند , مثلا شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر ديگر مى ماند , هر دو محل وطن او است .
و نيز اگر بيشتر از دو محل را براى زندگى خود اختيار کرده باشد , همه آنها وطن او حساب مى شود.
مسأله 1342 :
بعضى از فقهاء گفته اند کسى که در محلى مالک منزل مسکونى است اگر شش ماه متصل با قصد در آنجا بماند , تا وقتى که آن منزل مال او است , آن محل حکم وطن او را دارد پس هر وقت در مسافرت به آنجا برسد , بايد نماز را تمام بخواند , ولى اين حکم ثابت نيست .
مسأله 1343 :
اگر به جايى برسد که وطن او بوده و از آنجا صرف نظر کرده , نبايد نماز را تمام بخواند , اگر چه وطن ديگرى هم براى خود اختيار نکرده باشد.
مسأله 1344 :
مـسافرى که قصد دارد , ده روز پشت سر هم در محلى بماند يا مى داند که بدون اختيار ده روز در محلى مى ماند , در آن محل بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1345 :
مـسافرى که مى خواهد ده روز در محلى بماند , لازم نيست قصد ماندن شب اول يا شب يازدهم را داشـتـه باشد , و همين که قصد کند که از طلوع آفتاب روز اول تا غروب روز دهم بماند , بايد نماز را تمام بخواند.
و همچنين است اگر مثلا قصدش اين باشد که از ظهر روز اول تا ظهر روز يازدهم بماند.
مسأله 1346 :
مسافرى که مى خواهد ده روز در محلى بماند , در صورتى بايد نماز را تمام بخواند که بخواهد تمام ده روز را در يـکـجا بماند , پس اگر بخواهد مثلا ده روز در نجف و کوفه يا در تهران و شميران بماند , بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1347 :
مـسافرى که مى خواهد ده روز در محلى بماند , اگر از اول قصد داشته باشد که در بين ده روز به اطـراف آنجا که به قدر حد ترخص يا بيشتر دور باشد برود , اگر مدت رفتن و آمدنش به اندازه اى باشد که در نـظـر عـرف بـا اقامت ره روز منافات ندارد , نماز را تمام بخواند , و چنانچه منافات داشته باشد نماز را شکسته بجا آورد , مثلا اگر از اول قصد داشته باشد که تمام يک روز و يا تمام يک شب از آنجا خارج شود , با قـصـد اقامت منافات دارد و بايد نماز را شکسته بجا آورد , ولى چنانچه قصدش اين باشد که مثلا در نصف روز خارج شده و سپس برگردد , هر چند برگشتنش بعد از رسيدن شب باشد , بايد نماز را تمام بجا آورد , مـگـر در صورتى که اين طور خارج شدن او به مقدارى تکرار شود که عرفا بگويند در دو جا يا بيشتر اقامت دارد.
مسأله 1348 :
مسافرى که تصميم ندارد ده روز در محلى بماند , مثلا قصدش اين است که اگر رفيقش بيايد , يا منزل خوبى پيدا کند , ده روز بماند , بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1349 :
کسى که تصميم دارد ده روز در محلى بماند , اگر احتمال بدهد که براى ماندن او مانعى برسد و آن احتمال از نظر عقلا قابل توجه باشد , بايد نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1350 :
اگر مسافر بداند که مثلا ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده , و قصد کند که تا آخر ماه در جايى بماند , بايد نماز را تمام بخواند , ولى اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد کند که تا آخر ماه بماند , بايد نماز را شکسته بخواند , اگر چه از موقعى که قصد کرده تا روز آخر ماه ده روز يا بيشتر باشد.
مسأله 1351 :
اگـر مـسـافر قصد کند ده روز در محلى بماند , چنانچه پيش از خواندن يک نماز چهار رکعتى از مـانـدن منصرف شود يا مردد شود که در آنجا بماند يا به جاى ديگر برود , بايد نماز را شکسته بخواند , ولى اگـر بعد از خواندن يک نماز چهار رکعتى از ماندن منصرف شود يا مردد شود , تا وقتى که در آنجا هست , بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1352 :
مـسـافـرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند , اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آنجا مـنـصـرف شود , چنانچه يک نماز چهار رکعتى خوانده باشد تا وقتى که در آنجا هست روزه هايش صحيح اسـت و بـايـد نمازهاى خود را تمام بخواند , و اگر نماز چهار رکعتى نخوانده باشد , بايد احتياطا روزه آن روزش را تـمـام و آن را قـضا نيز نمايد , و بايد نمازهاى خود را شکسته بخواند و روزهاى بعد هم نمى تواند روزه بگيرد.
مسأله 1353 :
مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند , اگر از ماندن منصرف شود و پيش از آنکه از قصد ماندن برگردد شک کند که يک نماز چهار رکعتى خوانده يا نه بايد نمازهاى خود را شکسته بخواند.
مسأله 1354 :
اگـر مسافر به نيت اينکه نماز را شکسته بخواند مشغول نماز شود و در بين نماز تصميم بگيرد که ده روز يا بيشتر بماند , بايد نماز را چهار رکعتى تمام نمايد.
مسأله 1355 :
مـسـافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند , اگر در بين نماز اول چهار رکعتى از قصد خود بـرگـردد , چـنـانچه مشغول رکعت سوم نشده , بايد نماز را دو رکعتى تمام نمايد و بقيه نمازهاى خود را شکسته بخواند.
و هـمـچنين است اگر مشغول رکعت سوم شده و به رکوع نرفته باشد که بايد بنشيند و نماز را شکسته به آخـر بـرساند , و اگر به رکوع رفته باشد مى تواند نمازش را به هم بزند و بايد آن را شکسته اعاده نمايد و تا وقتى که در آنجا هست نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1356 :
مـسـافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند , اگر بيشتر از ده روز در آنجا بماند , تا وقتى که مسافرت نکرده , بايد نمازش را تمام بخواند و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز کند.
مسأله 1357 :
مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند , بايد روزه واجب را بگيرد و مى تواند روزه مستحبى را هم بجا آورد و نافله ظهر و عصر و عشا را هم بخواند.
مسأله 1358 :
مسافرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند , اگر بعد از خواندن يک نماز چهار رکعت ادائى , يا بـعـد از ماندن ده روز - اگر چه يک نماز تمام هم نخوانده باشد - بخواهد به جايى که کمتر از چهار فرسخ اسـت بـرود و بـرگـردد و دوبـاره در جاى اول خود ده روز يا کمتر بماند , از وقتى که مى رود تا وقتى که بـرمـى گردد و بعد از برگشتن بايد نماز را تمام بخواند , ولى اگر برگشتن به محل اقامتش فقط از اين جـهـت بـاشـد کـه در طـريق سفرش واقع شده است و سفر او مسافت شرعيه باشد , لازم است در رفتن و برگشتن و در محل اقامت نماز را شکسته بخواند.
مسأله 1359 :
مـسـافـرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند , اگر بعد از خواندن يک نماز چهار رکعت ادائى بخواهد به جاى ديگرى که کمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آنجا بماند , در رفتن و در محلى که قـصـد مـانـدن ده روز دارد , بايد نمازهاى خود را تمام بخواند , ولى اگر محلى که مى خواهد برود هشت فـرسـخ يـا بيشتر باشد , بايد موقع رفتن نمازهاى خود را شکسته بخواند و چنانچه نخواهد ده روز در آنجا بماند بايد مدتى که در آنجا مى ماند نيز نمازهاى خود را شکسته بخواند.
مسأله 1360 :
مـسـافـرى که قصد کرده ده روز در محلى بماند , اگر بعد از خواندن يک نماز چهار رکعت ادائى بخواهد به جايى که کمتر از چهار فرسخ است برود , چنانچه مردد باشد که به محل اولش برگردد يا نه , يا بـه کلى از برگشتن به آنجا غافل باشد , يا بخواهد برگردد , ولى مردد باشد که ده روز آنجا بماند يا نه , يا آنکه از ده روز ماندن در آنجا و مسافرت از آنجا غافل باشد , بايد از وقتى که مى رود تا وقتى که برمى گردد و بعد از برگشتن , نمازهاى خود را تمام بخواند.
مسأله 1361 :
اگر به خيال اينکه رفقايش مى خواهند ده روز در محلى بمانند قصد کند که ده روز در آنجا بماند , و بـعـد از خواندن يک نماز چهار رکعت ادائى بفهمد که آنها قصد نکرده اند , اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود , تا مدتى که در آنجا هست , بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1362 :
اگر مسافر اتفاقا سى روز در محلى بماند , مثلا در تمام سى روز در رفتن و ماندن مردد باشد , بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقدار کمى در آنجا بماند , بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1363 :
مسافرى که مى خواهد نه روز يا کمتر در محلى بماند , اگر بعد از آنکه نه روز يا کمتر در آنجا ماند , بخواهد دوباره نه روز ديگر يا کمتر بماند , و همينطور تا سى روز , روز سى و يکم بايد نماز را تمام بخواند.
مسأله 1364 :
مسافر بعد از سى روز , در صورتى بايد نماز را تمام بخواند که سى روز را در يک جا بماند , پس اگر مقدارى از آن را در جايى و مقدارى را در جاى ديگر بماند , بعد از سى روز هم بايد نماز را شکسته بخواند.