ضمانت
مسأله :
ضمانت بر سه قسم است و هر سه قسم هم صحيح است:
1 - شخصى ضمانت ديگرى مىشود که بدهى او را بدهد، در اين قسم ضمانت بدهى بدهکار به ذمّه ضامن منتقل مىشود و بدهکار برىالذّمّه مىشود.
2 - شخصى ضامن ديگرى مىشود که اگر در دادن بدهى کوتاهى کرد يا نتوانست آن را بپردازد، طلبکار طلب خود را از ضامن بگيرد.
3 - شخصى ضامن کسى شود که اگر خرابى به بار آورد يا مرتکب خيانتى شود، خسارت آن را بپردازد، مثلاً بگويد اين کارگر را استخدام کن و اگر دزديد يا خسارت ديگرى رسانيد من ضامن هستم.
مسأله :
در ضمانت لازم نيست لفظ عربى باشد، بلکه با هر لفظى يا عملى باشد کفايت مىکند.
مسأله :
ضامن و طلبکار بايد رشيد باشند و کسى هم آنها را مجبور نکرده باشد و بتوانند در اموال خود تصرّف کنند، ولى اين شرطها در بدهکار نيست، پس اگر کسى ضامن شود که بدهى بچّه يا ديوانه يا سفيه يا محجور را بدهد و طلبکار قبول کند، ضمانت صحيح است، گرچه محجور باز در اموال خود نمىتواند تصرّف کند.
مسأله :
در ضمانت بايد طلبکار و بدهکار و جنس بدهى معلوم باشد - ولو اجمالاً - مثلاً اگر کسى از ديگرى صد من گندم و ده هزار تومان پول طلبکار باشد و شخصى بگويد من ضامن يکى از دو طلب تو هستم، صحيح است و طلبکار مىتواند يکى از دو طلب را از ضامن بگيرد.
مسأله :
اگر طلبکار طلب خود را به ضامن ببخشد، ضامن نمىتواند از بدهکار چيزى بگيرد.
مسأله :
عقد ضمانت، عقد لازم است و نمىتوانند آن را به هم بزنند مگر با رضايت يکديگر، و يا شرط کرده باشند که هر وقت بخواهند آن را به هم بزنند، و يا ضامننتواند طلبطلبکار را بدهد و طلبکارنمىدانسته و بعدملتفت شده است.
مسأله :
هرگاه انسان در موقع ضامن شدن بتواند طلب طلبکار را بدهد گرچه بعد فقير شود، طلبکار نمىتواند ضامن بودن او را به هم بزند و طلب خود را از بدهکار اوّل مطالبه نمايد، و همچنين است اگر در آن موقع نتواند طلب او را بدهد ولى طلبکار بداند و به ضامن شدن او راضى شود.
مسأله :
اگر کسى با اجازه بدهکار ضامن شود که بدهى او را بدهد، مىتواند مقدارى را که ضامن شده از او مطالبه نمايد، امّا اگر بدون اجازه بدهکار ضامن شود نمىتواند چيزى از او بگيرد.