موارد فسخ نکاح

موارد فسخ نکاح

موارد فسخ نکاح

سوال 941 :

تعريف «برص» که سبب جواز فسخ نکاح مى شود چيست؟

جواب :

برص به معناى پيسى است و آن يک نوع بيمارى پوستى است که رنگ قسمتى از پوست بدن بر اثر آن سفيد مى شود.

سوال 942 :

لطفاً «کورى» را تعريف کنيد؟

جواب :

کورى آن است که مطلقاً چيزى را نبيند، يا بينايى بقدرى کم باشد که به حساب نيايد; خواه چشم ظاهراً سالم باشد يا غير سالم.

سوال 943 :

تعريف «خصا» را بيان فرماييد؟

جواب :

خصا به معناى بيرون کشيدن و بيرون آوردن بيضه هاست و اگر بيضه ها را بطورى بکوبند که از کار بيفتد آن هم در حکم خصاست.

سوال 944 :

تعريف «جَبّ» چيست؟

جواب :

جبّ آن است که آلت قطع شده باشد; بطورى که قادر بر دخول نباشد.

سوال 945 :

پدر و مادرم به اجبار مرا به عقد شخصى درآوردند، بعد از مدّتى که با او زندگى کردم متوجّه شدم که او شيعه نيست و مانع انجام فرايض دينى ام مى گردد. او به من صريحاً دستور مى دهد: «که بايد به مذهب من درآيى، در غير اين صورت تو را خواهم کشت» تکليف مرا روشن بفرماييد تا از اين گرفتارى نجات يابم.

جواب :

در فرض مسأله شما مى توانيد به دادگاه شکايت کنيد، اگر او از کارش دست برنداشت و حاضر به طلاق نشد، حاکم شرع مى تواند شما را طلاق دهد. و هرگاه ازدواج شما به اجبار بوده از اوّل باطل بوده است و احتياج به طلاق ندارد و اگر شما راضى به ازدواج شده ايد در حالى که او خود را به عنوان شيعه معرّفى کرده و از مذهب او آگاه نبوده ايد، حقّ فسخ داريد و نيازى به طلاق نيست.

سوال 946 :

زوجه اى به علّت بيمارى پيسى زوج (بيمارى برص که در هر دو پا و هر دو دست اوست) از تناول غذا با زوج و نيز در انجام وظايف زناشويى با او کراهت دارد. حال با توجّه به اين که بيمارى زوج مسلّم و مبتنى بر گواهى پزشکى قانونى است و با عنايت به اين که اقوام و خويشاوندان زوجه به لحاظ بيمارى زوج محدوديّت شديدى در رفت و آمد خود قائل شده اند و تقريباً قطع رابطه نموده اند، و حتّى مردان آنها حاضر به دست دادن با زوج نيستند، آيا چنين وضعيّتى براى زوجه «عسر و حرج» محسوب مى شود؟

جواب :

اگر ترس آنها از سرايت بيمارى مزبور از نظر پزشکى بجاست و پزشکان آن را تأييد مى کنند، عسر و حرج در فرض بالا مسلّم است.

سوال 947 :

اگر زوجه، يا بستگان زوجه در ازدواج تدليس کنند و پس از روشن شدن مسأله، نکاح فسخ شود (بعد از نزديکى)، آيا زوج بايد مهر زن را بدهد؟ اگر قبلاً پرداخت کرده باشد، مى تواند بازپس گيرد؟

جواب :

زوج بايد تمام مهر را بدهد و مى تواند به مدلِّس رجوع کند.

سوال 948 :

شخصى، از دخترى که در افغانستان است براى پسرش که در ايران ساکن است خواستگارى مى کند، دختر راضى مى شود; مشروط بر اين که تعريف و توصيف هايى که پدر داماد از پسرش کرده مطابق با واقع باشد، پس از آن که دختر به ايران مى آيد متوجّه مى شود که آن توصيفها کاملاً دروغ بوده و پدر داماد عکس شخص ديگرى را به عنوان عکس پسرش به دختر نشان داده و پسر خودش معيوب است، آيا عقدى که قبلاً در غياب آنها جارى شده صحيح است؟

جواب :

در فرض مسأله دختر حقّ فسخ دارد.

سوال 949 :

براى ازدواج اين جانب، دوشيزه اى را از اقارب نسبى معرّفى نمودند. على رغم قرابت، چون از کودکى ايشان در خارج از کشور زندگى مى کردند، هيچ نوع آشنايى قبلى از يکديگر نداشتيم.

از آن جا که شغل اين جانب پزشکى است، از ابتداى تحصيلات وحشت زيادى از انواع بيمارى ها، بويژه بيماريهاى ارثى که به فرزند منتقل مى شود داشته ام. مطابق توصيه هاى علمى، بويژه در مورد ازدواج با اقارب نسبى، پس از تفهيم موضوع بيماريها و لزوم معاينات پزشکى و شرط صحّت کامل به دوشيزه خانم که او نيز خود را پزشک معرّفى نموده، با استقبال او و خانواده اش، دو بار به پزشک متخصّص مراجعه نموديم و هر دو نفر مورد معاينه پزشکى قرار گرفتيم. خوشبختانه اين جانب کاملاً سالم بودم و دوشيزه خانم و مادرشان هم از بيمارى خود صحبتى نکردند و پزشک متخصّص بر مبناى سلامت کامل طرفين، توصيه به اجراى عقد نمود، سپس با خيال راحت از سلامتى کامل دوشيزه خانم و فرزندان آينده، عقد ازدواج دائم را منعقد نموديم. پس از مدّتى از وقوع عقد و قبل از عروسى و دخول، دوشيزه خانم گفتند که بيمارى خاصّى داشته اند، ولى نمى خواستند قبل از عقد بگويند و نيّت داشته اند که پس از عقد بگويند و به پزشک مربوطه هم چيزى نگفته اند. با فهميدن نوع بيمارى و مراجعه دوباره به پزشکان مربوطه، معلوم شد که بيمارى دوشيزه خانم معالجه ندارد و اين که بيمارى مذکور قابل انتقال به فرزندانش هم مى باشد. با توجّه به مقدّمه فوق به سوالات ذيل پاسخ فرماييد:

الف) آيا اين جانب مى توانم عقد ازدواج دائم فوق الذکر را به دليل عدم وجود شرايط ذکر شده از قبل، مبنى بر سلامت کامل زوجه و فرزندان آتى، فسخ نمايم؟

جواب :

در فرض مسأله که نوشته ايد شرايط مفقود بوده، مى توانيد عقد را فسخ کنيد و در فرض مسأله، مهر واجب نيست.

ب) خساراتى در جريان عقد، از قبيل خريد هدايا و هزينه مراسمات و نفقه و مهريّه و مانند آن به اين جانب وارد شده، آيا دوشيزه خانم ضامن آن خسارتها هستند؟ والدينش که معرّف و شاهد عقد بوده و از ابتدا از بيمارى فرزندشان اطّلاع کامل داشته و از شرايط اين جانب مبنى بر سلامت دوشيزه خانم، مطّلع بوده و پذيرفته بودند چطور؟

جواب :

کليّه اشيا و هدايايى که به اعتقاد صحّت عقد يعنى واجد بودن شرايط ردّ و بدل شده به صاحبش برمى گردد و خسارات بايد جبران شود; ولى عفو و گذشت در اين گونه موارد بهتر است.

سوال 950 :

زوجه اى در دوران عقد متوجّه بيمارى روحى و عصبى صعب العلاجى در همسرش مى گردد، به گونه اى که عوارض بيمارى (شوک هاى عصبى، ضعف شديد جسمى، بى ثباتى شخصيّتى، نابينايى موقّت، غش و مانند آن) زندگى را براى وى مخاطره آميز ساخته است. حال، نظر به ترس و نگرانى زوجه از زندگى مشترک و ضرورت درمان طولانى چند ساله و نبودن عزم جدّى بر معالجه در زوج و خانواده وى، آيا زوجه در چنين شرايطى شرعاً مى تواند درخواست طلاق نمايد؟ و در صورت جدايى آيا پرداخت مهريّه و نفقه بر عهده زوج است؟

جواب :

در صورتى که قبلاً زوج و کسان او اظهار داشته اند که از سلامت کامل برخودار است، زوجه مى تواند به عنوان تدليس، نکاح را فسخ کند، در غير اين صورت هرگاه ثابت شود زندگى با آن مرد مستلزم عسر و حرج شديد است، حق دارد از حاکم شرع تقاضاى طلاق کند و طلاق در اين صورت جنبه خلع خواهد داشت که معمولاً با بذل مهريّه انجام مى شود; مگر اين که با زوج توافق ديگرى شود.

سوال 951 :

هرگاه شخصى به خواستگارى دخترى برود و بگويد: «من همسر و فرزندى ندارم» و دختر با اين شرط آماده ازدواج با او شود و بعد از عقد معلوم شود که مرد دروغ گفته است، آيا زن حقّ فسخ دارد؟

جواب :

در تمام مواردى که مرد يا زن اظهار صفاتى کنند که موجب کمال باشد و يا حتّى موجب کمال نباشد; ولى رضايت طرف مقابل به خاطر وجود آن صفات باشد و بعداً کشف خلاف گردد، در تمام اين موارد طرفى که اغفال شده خيار فسخ دارد و مى تواند بدون طلاق عقد نکاح را بر هم بزند.

سوال 952 :

چنانچه مردى، پس از گذشت دو سال از زندگى مشترک زناشويى، متوجّه شود که همسرش در طول دو سال گذشته با خدعه، بيمارى هاى خويش را، که فلج مثانه و اگزيما بوده و از کودکى مبتلا به آنها مى باشد، از شوهر پنهان کرده است، در حالى که در خطبه عقد خود را از هر گونه بيمارى عارى معرّفى کرده است. خواهشمند است بفرماييد که در فرض مسأله آيا مرد پس از اطّلاع از حال همسرش حقّ فسخ دارد؟

جواب :

در فرض مسأله، اگر مرد بعد از اطّلاع رضايت به اين ازدواج نداده حقّ فسخ دارد. و ضرر و زيانهايى را که بر او وارده شده مى تواند از کسانى که تدليس کرده اند بگيرد.

سوال 953 :

پس از ازدواج معلوم شد که در قسمتهاى بالاى پاى زوجه آثار سوختگى قديمى بطور ضعيف به جا مانده است و از طرفى پرده بکارت از نوع گوشتى و بسيار ضخيم است که عمل دخول بدون اقدام به عمل جرّاحى ممکن نيست; در حالى که در خصوص سلامتى زوجه، قبل از ازدواج هيچ مذاکره اى انجام نشده است، آيا اين مورد از موارد فسخ است و زوجه مستحقّ مهريّه مى باشد؟

جواب :

در صورتى که با جرّاحى معمولى مشکل حل شود و عوارض خاصّى نداشته باشد، اين مقدار عيب باعث فسخ نمى شود.

سوال 954 :

اگر حال شوهر بعد از عقد بر خلاف آنچه ادّعا کرده بود و عقد بر مبناى آن حال و شرايط اجرا گرديده بود، ظاهر گردد، آيا باز هم طلاق و فسخ به دست شوهر است؟ و اگر زن مهريّه را گرفته و بخواهد عقد را قبل از دخول فسخ کند، حکم مهريّه چيست؟

جواب :

اگر زن شرايطى را بر مرد شرط کرده باشد و مرد از آن شرايط تخلّف کند، يا در بعضى صفات زن را فريفته باشد و خلاف آن ثابت شود، زن حقّ فسخ عقد را دارد و اگر قبل از دخول فسخ کند مستحقّ مهريّه نيست.

سوال 955 :

اين جانب، سعيده، يک سال قبل به عقد دائمى آقاى «ح» درآمدم.

مدّت 6 ماه در منزل شوهرم زندگى کردم; ولى او توان عمل زناشويى ندارد، بنده بعد از 6 ماه به منزل پدرم برگشتم و فعلاً باکره هستم و پزشک قانونى هم به عدم توانايى آميزش جنسى شوهرم نظر داده است، لطفاً بفرماييد:

الف) در اين صورت آيا بنده مى توانم عقد را فسخ نمايم، يا نياز به طلاق دارم؟

جواب :

شما بايد از اين تاريخ تا يک سال مهلت بدهيد، اگر همسرتان معالجه شد و توانايى بر آميزش جنسى و دخول پيدا کرد عقد به قوّت خود باقى است. در غير اين صورت مى توانيد فسخ کنيد.

ب) در صورت فسخ، مهريّه و جهيزيّه ام، که فعلاً در دست شوهرم مى باشد، متعلّق به کيست؟

جواب :

جهيزيّه متعلق به شماست و حق نصف مهريّه را داريد.

سوال 956 :

اگر در مدّت يک سال مهلت به فرد عنين، زوجه از تمکين خوددارى کند، آيا بعد از اتمام مدّت، زوجه حقّ فسخ دارد، يا بايد مدّت بيشترى داده شود؟

جواب :

چنانچه درمان او نياز به همبستر شدن با زوجه دارد، در صورت عدم تمکين زوجه، بايد مدّت تمکين تجديد شود.

سوال 957 :

اين جانبه مدّت 5/2 سال است به عقد دائم فردى درآمدم که به علّت ناتوانى جنسى قادر به تصاحب بنده نبوده و هنوز هم باکره مى باشم. در اين خصوص لطفاً به سوالات اين جانبه پاسخ دهيد:

الف) آيا اين جانبه شرعاً مستحقّ نفقه مى باشم؟

ب) آيا اين مورد از موارد فسخ نکاح است؟

جواب :

به هنگام انعقاد عقد، داشتن مدرک ليسانس جزء شروط ضمن عقد بوده که پس از عقد مشخّص گرديد که زوج فاقد آن مدرک است. آيا اين مورد هم موجب فسخ نکاح مى شود؟

د) آنچه از حقوق شرعيّه، اعم از مهريّه و غيره، به بنده تعلّق مى گيرد، مشروحاً بيان فرماييد. ضمناً شروط ضمن عقد در عقدنامه تماماً به امضاى طرفين رسيده است.

جواب :

در صورتى که به عيب او رضايت نداده باشيد، حقّ فسخ داريد و چنانچه حکم را نمى دانسته ايد و فسخ نکرده ايد و آماده تمکين بوده ايد، حقّ نفقه داريد و همچنين در مورد مدرک ليسانس اگر کشف خلاف شده و شما راضى نشده ايد، حقّ فسخ داريد و در صورت جدا شدن با فسخ، هرگاه عروسى نشده باشد حق مهر نداريد.

سوال 958 :

اين جانبه در سن 27 سالگى با آقاى «ق»، که 55 ساله است، ازدواج کردم. متأسّفانه بعد از ازدواج و آميزش نامبرده مبتلا به بيمارى عنن شده، لذا بنده از دادگاه تقاضاى طلاق کرده ام; ولى شوهرم نمى خواهد طلاق بدهد، در حالى که در سنين جوانى هستم، آيا شرعاً مى توانم تقاضاى طلاق کنم؟ اگر شوهر طلاق ندهد وظيفه زن در اين مورد چيست؟

جواب :

شما بايد موضوع کار خود را با حاکم شرع در ميان بگذاريد تا يک سال به همسر شما مهلت دهد، اگر بعد از يک سال بيمارى همچنان باقى بود و بيمارى او قطعى و مسلّم شد، حق داريد نکاح را فسخ کنيد و مهريّه را بگيريد.

سوال 959 :

زوجه مدّعى عنين بودن زوج است، ولى زوج براى نفى ادّعاى زوجه حاضر نيست اعمالى از قبيل معاينه دکترهاى عدول و مجامعت با زوجه انجام دهد و نيز حاضر نيست که نفقه زوجه را بدهد، حکم شرعى چنين زوجه اى را بيان فرماييد.

جواب :

نسبت به ترک انفاق اگر زوج اصرار داشته باشد و حاضر به انجام وظيفه شرعى نشود حاکم شرع مى تواند زوجه را مطلّقه سازد و يا حقّ او را از زوج بگيرد و نسبت به اتّهام عنين بودن اگر اين امر از ابتداى زوجيّت بوده و زوج حاضر به آزمايش نشود و بر آن اصرار ورزد باز حاکم شرع مى تواند زوجه را مطلّقه سازد. ضمناً توجّه داشته باشيد هرگاه ثابت شود زوج عنين است بايد يک سال مهلت داد، اگر بيمارى او خوب نشد زوجه حقّ فسخ دارد، و مى تواند نصف مهر خود را بگيرد.

سوال 960 :

اگر زن و شوهرى قبل از ازدواج و نزديکى، يا بعد از ازدواج و دخول، به مرض جنون ادوارى مبتلا شوند، آيا حقّ فسخ نکاح را دارند؟

جواب :

احتياط آن است که به فسخ قناعت نشود، زوج از طلاق استفاده کند و زن هم، در صورت موافقت زوج، از خلع استفاده کند.

سوال 961 :

زوج در موقع ازدواج، با اشتغال زوجه (که معلّم است) در خارج از منزل، موافقت کرده و متعهّد شده که مانع ادامه کار زوجه نشود. حال بعد از گذشت چند سال از زندگى و اشتغال زوجه، مانع از ادامه کار او گشته است، و چون در سند ازدواج، ضمانتى براى تخلّف از شرط قيد نشده، زوجه تقاضاى طلاق خود را به علّت تخلّف از شرط، به دادگاه تقديم نموده است. آيا اين خواسته زوجه در طلاق و جدايى از شوهر براى دادگاه قابل قبول مى باشد؟

جواب :

آرى، اگر شوهر تخلّف از شرط کند، زوجه مى تواند نکاح را فسخ کند.

سوال 962 :

مواردى که قبلاً بيان مى شد که مرد مى تواند عقد را به هم بزند، مانند بيمارى برص(ويتيليگو)، نقص مادرزادى، افضا، موانع مقاربت(مانع استخوانى، يا پرده پوستى و مانند آن) همگى امروزه با درمان قابل رفع مى باشد. حال چنانچه مردى پس از ازدواج متوجّه موارد مذکور گردد، آيا باز هم اختيار برهم زدن عقد را دارد؟ چنانچه نياز به درمان باشد، آيا درمان بر عهده زن و خانواده اوست، يا بر عهده شوهر است؟

جواب :

هرگاه به سهولت قابل معالجه بوده باشد و زن با هزينه خود اقدام به درمان نمايد، خيار فسخ جارى نيست.

استفاءسایر مراجع

جدیدترین ها در این موضوع

No image

محارم

No image

موارد فسخ نکاح

No image

احکام عقد دائم

No image

احکام عقد موقّت

پر بازدیدترین ها

No image

محارم

No image

اولیاى عقد

No image

نفقه

No image

احکام لمس

No image

احکام عقد دائم

Powered by TayaCMS