انتخاب ديه
سوال 1 :
آيا هنگامى که خانواده مقتول مىخواهد براى قصاص نصف ديه را به قاتل بدهد انتخاب ديه با ولىّ است يا جانى ؟
جواب :
انتخاب نوع ديه با جانى است .
سوال 2 :
آيا ديه قتل عمد و شبه عمد را مىتوان با پول محاسبه کرد ؟
جواب :
در مرحله اوّل بايد قيمت يکى از دينار، درهم، شتر، گاو، گوسفند و لباس محاسبه شود، سپس با رضايت طرفين قابل تبديل است .
ديه زن
سوال 1 :
با توجّه به اين که ديه زن در آن جائى که بيش از ثلث کلّ ديه باشد، به نصف تقليل مىيابد : اگر مقدار ارش، بيش از ثلث کل ديه باشد، آيا به نصف تقليل مىيابد ؟ )مثلاً در جائى که کلّ ديه پنج ميليون تومان است ارش دو ميليون تومان بر آورد شده است(
جواب :
مسئله تنصيف بعد از ثلث اختصاص به ديه دارد و در ارش به اينگونه نيست و مسئله ديه هم خلاف اصل است که به نص اکتفاء مىشود و لذا در ارش تقليل ثابت نيست .
سوال 2 :
اگر در جنايات متعدّد بر زنى جراحات مختلف وارد شود که اگر هر کدام را جداگانه حساب کنيم به ثلث ديه مرد نمىرسد و امّا اگر همه را با هم جمع کنيم از ثلث مىگذرد وظيفه در اين فرض چيست ؟
جواب :
اگر در جنايات متعدّد باشد هر کدام از جنايات حکم خود را دارد و ديه مخصوص به خود را، ولو آنکه اگر با هم جمع شود از ثلث مىگذرد .
سوال 3 :
چنانچه شخص مقتول از پيروان فرقه ضالّه بهائيّت باشد بفرمائيد :
1 - آيا ديه دارد يا خير ؟
2 - در صورت مثبت بودن پاسخ، ديه او چقدر است ؟
جواب :
به نظر ما بهائيها جزء کفّار حربى هستند که مستأمن حکومت اسلامى مىباشند و چه بسا مرتدّ هم مىباشند، زيرا بيشتر آنها شرائط ارتداد را دارند و لذا در کفّار فقط کافر ذمّى ديه دارد و باقى اصناف کفار ديه ندارند و به تصريح روايت اسماعيل بن الفضل ح 1 باب 16 ابواب الدّيات وسائل الشيعه که منجبر به عمل اصحاب است و در اين مسئله اجماع هم منعقد مىباشد و رواياتى که دلالت مىکند بر استحقاق ديه براى کافر ذمّى و نامى از اصناف ديگر کفّار را نمىبرد هم مىتواند بر مقصود ما دلالت کند، البتّه در مقدار ديه ذمّى اختلاف هست و اجماعى نيست، گرچه مشهور معتقدند که هشتصد درهم ديه بايد پرداخت شود .
سوال 4 :
فرد بهائى )مقتول( آيا ديه دارد يا خير ؟
جواب :
اگر ثابت شود ارتدادش چون کافر غير ذمّى است ديه ندارد .
ديه کودک
سوال 1 :
اگر شخص بالغ غير بالغى را کتک زد )عمداً يا غير عمد( ديه را در صورت وجوب به چه کسى بايد بدهد ؟
جواب :
بايد به خود بچّه داده شود .
سوال 2 :
در مورد صغار و مجانين که مورد ضرب و جرح يا توهين قرار گرفته باشند؛ بفرمائيد :
الف - آيا اولياء آنان با رعايت غبطه موّلى عليه، حقّ گذشت دارند يا خير ؟
ب - ملاک رعايت غبطه موّلى عليه چيست ؟ )آيا صرف عدم الضرر کافى است يا بايد نفع صغير لحاظ گردد(
جواب :
الف - حقّ گذشت براى اولياء صغار نيست مگر آن که مصلحت اقوائى باشد که اگر عفو نکنند آن مصلحت از بين برود و يا صغار متضرّر گردند در اين صورت گذشت اشکال ندارد، بلکه بايد عفو نمايند .
ب - موارد مختلف است در بعضى موارد فقط عدم الضرر کفايت مىکند و بعضى موارد عدم الضرر کافى نيست و نفع صغير بايد در نظر گرفته شود مثلاً در امور مالى بايد نفع صغير در نظر گرفته شود کما قال الّله تبارک و تعالى : و لا تقربوا مال اليتيم الاّ بالتى هى احسن . و امّا در مثل نکاح و امثال آن، عدم الضرر کفايت مىکند .
ديه جنين
سوال 1 :
اگر زنى محکوم به اعدام شد و بگويد حامله هستم، لکن به حرف او توجّه نکنند و اعدامش نمايند بعد معلوم شود حامله بوده، حکم را بيان فرمائيد ؟
جواب :
ديه جنين را بايد کسى بدهد که در اين اعدام کردن تقصير کرده است .
سوال 2 :
هرگاه دکتر تشخيص دهد که حمل براى مادر زيان دارد و اگر در شکم بماند يا مادر يا هر دو مىميرند، آيا در اين صورت سقط جنين جايز است ؟
جواب :
در صورتى که يقين به ضرر براى مادر وجود دارد قبل از آن که روح در جنين دميده شود، سقط آن اشکال ندارد و بايد ديه آن پرداخت شود و در صورتى که روح در آن دميده شده باشد، سقط کردن جايز نيست .
ديه اعضاء
سوال 1 :
معلّمى براى تنبيه شاگرد، به او سيلى زد که به تدريج شنوائى خود را از دست داد ولکن در بين اين مدّت معلّم از دنيا رفته است و براى پرداخت ديه چيزى جز يک ساختمان که بچّههاى او در آن مىنشينند ندارد، آيا ساختمان جزء مستثنيات است و يا بايد فروخته شود ؟
جواب :
بايد ورثه از قيمت ساختمان ديه را بپردازند و لو به فروش خانه باشد، چون ارث بعد از اداء دين است .
سوال 2 :
به عرض مىرساند که پسر بچّه 11 سالهاى در اثر تصادف با ماشين مضروب و مجروح گرديده که موارد جرح بشرح ذيل است :
الف - پوست و گوشت و قسمت زيادى از ماهيچه ساق پا و ران مجروح و لِه گرديده )در حدّى که گوشتهاى جدا شده از پا به زمين ريخته است(
ب - باعث خرد شدن و قطعه قطعه شدن کاسه زانو و مفصل گرديده .
جواب :
بعضى از اعصاب و رگهاى زير زانو و ماهيچه که در سلامت و حرکت پا نقش دارند در حدّ پاره شدن بوده .
د - صفحه ريشه مابين مفصل زانو )که از سنين کودکى الى 18 سالگى باعث قد کشيدن و رشد استخوان ساق پا و ران مىشود( از بين رفته در نتيجه اين پا کوتاه مىماند و پاى ديگر رشد طبيعى خود را دارد .
نهايتاً در مجموع و شرائط فعلى 65 درصد نقص عضو ايجاد شده است خواهشمند است مقدار ديه و يا ارشى را که شخص ضارب و مقصّر نسبت به موارد فوق بايد بپردازد را بيان فرمائيد ؟
ه - جهت ترميم گوشت و پوست پاى مصدوم از پاى ديگرش گوشت و پوست برداشته و پيوند زدهاند، آيا پاى سالم هم که تکّهبردارى شده و اثراتش باقى است ارش دارد ؟
جواب :
نظر به اين که صدمه وارد شده بر پا از پوست و گوشت تجاوز کرده و به استخوان رسيده از اين جهت ديههاى متعلّق به گوشت و پوست داخل در ديه بالاتر مىشود، پس بايد ديه شکستگى استخوان حساب شود که صد دينار شرعى يعنى صد مثقال طلاى مسکوک 18 نخودى است ولى با توجّه يه اين که استخوان قلم پا شکسته نشده خوب است گرفتن ديه با تراضى باشد و با هم مصالحه کنند و ارش ترميم جراحت از گوشت پاى ديگر که بدستور دکتر صورت مىگيرد، بعهده شخص جانى نيست گرچه تحصيل رضايت بشود بهتر است .
بخشش ديه
سوال 1 :
آيا ولىّ مقتول مثل پدر يا جدّ مىتوانند حقّ ديه مقتول را به قاتل ببخشند ؟
جواب :
بخشش در سهم خود اشکالى ندارد امّا حقّ بچّه صغير را نمىتوانند ببخشند .
سوال 2 :
آيا وصىّ يا وارث مقتول مثل فرزند مىتوانند حقّ ديه مقتول را به قاتل ببخشند ؟
جواب :
وصىّ حقّ چنين کارى را ندارد مگر با اجازه ورثه غير صغير امّا ورثه در حقّ خود چنين اختيارى را دارند .
ديه عمل دکتر
سوال 1 :
شخصى بر اثر جا ماندن وسائل پزشکى پس از جرّاحى در شکمش فوت مىکند، آيا ديه او بر عهده دکتر جرّاح است يا خير ؟
جواب :
هر کس در جا ماندن وسيله مذکور در شکم بيمار تقصير کرده بايد ديه را بپردازد .
سوال 3 :
شخصى تصادف کرده و پايش شکسته است، دکتر براى عمل جرّاحى او را بيهوش کرده لکن بعد از عمل به هوش نيامده است آيا ديه بعهده دکتر است ؟
جواب :
ديه بعهده دکتر است مگر آن که قبل از عمل خود را تبرئه کرده باشد .
تقليل و تغليظ ديه
سوال 1 :
همانگونه که مستحضريد بر اساس برخى از روايات وارده در باب ديات، خوب شدن بعضى جراحات يا نقص عضوها )نظير شکستگى استخوان در اعضايى که ديه مقدّره دارد يا شکافتن لب( ميزان ديه را تغيير مىدهد، با توجّه به اين که امروزه به خاطر پيشرفت علم پزشکى تعداد قابل ملاحظهاى از جراحات و نقص عضوها قابل درمان مىباشد؛ بفرمائيد :
الف - آيا تأثير درمان در ميزان ديه را به غير موارد مصرّح در فقه نيز مىتوان تعميم داد ؟
ب - آيا پيوند عضو مقطوع در ميزان ديه تأثير دارد يا خير ؟ )در صورتى که انگشت يا دست شخصى در اثر جنايت قطع شود، اگر به موقع اقدام گردد مىتوان عضو مقطوع را پيوند زد(
جواب :
الف - در غير موارد مصرّحه در فقه تعميم تأثير درمان مشکل است زيرا در بسيارى از موارد توابعى دارد که قبول آن امکان ندارد و ثانياً از موارد خلاف قاعده است که بايد به قدر متيقّن که موارد منصوصه است عمل کرد .
ب - با بيان بالا روشن شد که بمحض جنايت، ديه مشخّص مىگردد مگر در موارد مصرّحه و لذا پيوند عضو مقطوع تأثيرى در مقدار ديه ندارد .
سوال 2 :
آيا تغليظ ديه اختصاص به قتل عمدى دارد ؟
جواب :
در أشهر حرم ديه تغليظ مىگردد هر چند قتل غير عمدى باشد .
ديه ميّت
سوال 1 :
بعد از به قتل رساندن شخصى بر او جناياتى از قبيل قطع کردن اعضاء يا محو کردن آنها وارد مىکنند، ديه آن چگونه است و مصرف بايد در چه راهى باشد ؟
جواب :
ديه جناياتى که بر بدن ميّت وارد مىشود اگر در يک جنايت است که عرفاً صدق وحدت مىکند يک ديه لازم است که اگر مثل سر ميّت جدا شده باشد 100 درهم بايد پرداخت شود و اگر در دفعات متعدّد است، براى هر دفعه که جنايتى واقع شده ديه مخصوص به آن جنايت بايد پرداخت شود و مصرف اين نوع ديه در مورد خود ميّت است که بايد صرف کارهاى خيرات و مبرّات و تعزيه و امثال آن گردد .
سوال 2 :
اگر به ميّتى جنايت وارد شود، آيا ديه دارد و اگر دارد به چه کسى مىرسد ؟
جواب :
بله ديه واجب است و بايد در مخارج خود ميّت صرف گردد، مثل مراسم تعزيه و کفن و دفن .
عاقله
سوال 1 :
در صورت استنکاف از پرداخت ديه آيا عاقله را مىتوان حبس کرد ؟ آيا ديه دين است يا مجازات ؟ آيا عاقله را بعنوان متّهم مىتوان دستگير و قرار براى او صادر کرد تا از فرار او جلوگيرى شود يا خير ؟
جواب :
عاقله را مىتوان الزام به پرداخت ديه نمود و ديه دين است نه مجازات و اگر حاکم شرع احتمال امکان فرار عاقله را بدهد و لازم بداند مىتواند قرار صادر کند .
سوال 2 :
اگر شخص نابالغ بالغى را زد، ديه را چه کسى بايد بدهد خود جانى يا عاقله البتّه در صورت موضّحه ؟
جواب :
در موضّحه و فوق آن ديه بر عاقله است .
سوال 3 :
در فروضى که بايد عاقله ديه بدهد اگر عاقله هم فقير باشند يا بعضى فقير باشند يا توانايى مقدارى از ديه را دارند و آيا حقّ النّاس محسوب مىشود، در صورت رضايت از ذى حقّ، ديه مبرّى مىشود، لطفاً تمام اقسام را بيان فرمائيد ؟
جواب :
اگر عاقله تماماً يا بعضاً فقير باشند، ديه واجب نيست مگر آن که فقر برطرف گردد و ديه حقّ النّاس است و اگر صاحب آن رضايت بدهد، ساقط مىشود .
سوال 4 :
آيا عاقله شامل ولىّ که عبارت از پدر و جدّ است مىشود يا نه چون مراد از عاقله منسوبين مذکّر است ؟
جواب :
عاقله منسوبين پدرى است از طريق طبقات ارث در مذکّر فقط و بعيد نيست که پدر و جدّ را هم شامل باشد .
سوال 5 :
لطفاً کيفيت تقسيم ديه بر عاقله را از حيث مقدار بيان فرمائيد ؟
جواب :
کيفيت تقسيم بر حسب تقسيم سهم الارث است هر نسبتى که از ارث سهم او مىباشد، همان نسبت از ديه محسوب مىگردد .
سوال 6 :
اگر نابالغى با ماشين پدرش رانندگى کرد و سبب تصادف منجر به قتل شد، آيا عمدى است يا خير و آيا ديه بر خود او مىباشد يا عاقله ؟
جواب :
جنايت غيرعمدى و ديه کشته شدگان بر عهده عاقله بچّه است .
مشخّص نبودن قاتل
سوال 1 :
اگر شخصى کشته شده و جنازه او مثلاً در بيابان، منزل يا باغى يافت شود و هيچيک از قاتل و مقتول شناسايى نشوند؛ بفرمائيد :
الف - آيا ديهاى وجود دارد ؟
ب - بر فرض ثبوت، پرداخت ديه به عهده کيست و مورد تصرّف آن کجاست ؟
جواب :
در صورتى که از موارد لوث نباشد و اولياء مقتول شناسائى شده باشند ديه مقتول بايد از بيت المال پرداخت شود و اگر اولياء مقتول شناسائى نشدهاند کما اين که فرض سوال اين است، ديهاى ندارد زيرا موردى براى ديه نيست و اصحاب هم به اين معنا فتواى دادهاند .
سوال 2 :
چند نفر مشترکاً فردى را با چند تير به قتل مىرسانند و معلوم نيست تيرها از چه کسى بوده و يکديگر را تبرئه مىکنند، حکم چيست ؟
جواب :
در صورتى که اولياء مقتول در مورد يکى از اشخاص که تيراندازى کرده، قسامه اجراء کنند بعد از قسامه مىتوانند او را قصاص و يا ديه بگيرند و در غير اين صورت اگر بدانيم با تير يک نفر معيّن از بين اين اشخاص کشته شده است حاکم شرع قرعه مىاندازد و به نام هر کدام اصابت کرد ديه به عهده اوست ولى اگر شکّ داشته باشيم که بوسيله تير يک نفر کشته شده است، ديه را بايد مشترکاً پرداخت نمايند .
سوال 3 :
دو نفر عمداً يا خطأً تيرى را به سوى فردى پرتاب نمودهاند و آن شخص از بين رفته، حکم اين دو صورت چيست ؟
جواب :
اگر مشخّص باشد به تير کداميک قتل حاصل شده، حکم قصاص يا ديه بر او است، ولى اگر مشخّص نباشد و ندانيم که قتل به يکى از اين دو حاصل شده، در اين صورت در فرض قتل عمد قصاص نيست بلکه در ديه هم چه در قتل عمد يا خطا مسئله اختلافى است، بعضى قائل به عدم ديه بر هر دو، به صورت تنصيف مىباشند و اين أوجه است و بهتر اين است که با تصالح نسبت به هر دو، با ورثه مقتول صورت گيرد . والّله العالم .
موارد دادن ديه از بيت المال
سوال 1 :
در مواردى که عدم قصاص عوارض سياسى و اجتماعى داشته باشد و به نوعى حکومت بايد حضور يابد در صورت عدم تمکّن اولياء دم از دادن ديه قاتل، آيا مىتوان آن را از بيت المال پرداخت کرد ؟
جواب :
بستگى به نظر فقيه و حاکم شرع و ولىّ امر مسلمين دارد .
سوال 2 :
در صورت عدم تمکّن اولياء دم از پرداخت نصف ديه قاتل، آيا اين مبلغ را دستگاه قضايى مىتواند از بيت المال پرداخت نمايد ؟
جواب :
پرداخت ديه از بيت المال در فرض عدم امکان اولياء دم، محلّ اشکال است .
سوال 3 :
چنانچه فرد محکوم به پرداخت ديه فوت نمايد و ورثه او قادر به پرداخت ديه مذکور نباشند، آيا مىتوان آن را از بيت المال پرداخت نمود ؟
جواب :
يکى از مواردى که اجازه داده شده که بيت المال در آن صرف گردد، ديه مسلمان است که جانى امکان پرداخت آن را ندارد .
متفرّقات
سوال 1 :
در مورد توبه بفرمائيد :
الف - در مواردى که توبه مسقط حدّ است، آيا اظهار لفظ دالّ بر توبه از طرف مجرم براى سقوط حدّ کافى است يا بايد عملى دالّ بر ثبوت توبه از او سر زده باشد ؟
ب - در مواردى که توبه قبل از اقامه بيّنه، مسقط حدّ است، آيا ثبوت توبه قبل از بيّنه کافى است يا اظهار توبه عند الحاکم نيز بايد قبل از بيّنه باشد ؟
جواب :
آيا در توبه مسقط حدّ، احراز توبه لازم است يا در صورت شبهه توبه، نيز حاکم شرع مىتواند با تمسّک به قاعده الحدود تدرء بالشبهات، حدّ را اجراء نکند ؟
جواب :
الف - لفظ دالّ بر توبه کفايت نمىکند و بايد از قرائنى استفاده شود که توبه حقيقى انجام گرديده است .
ب - در صورتى که توبه نزد حاکم ثابت شده کفايت مىکند گرچه احوط آن است که اظهار توبه نزد حاکم هم انجام گيرد .
جواب :
به قاعده اوّليه بايد توبه احراز شود تا مسقط حدّ گردد و امّا در صورت شکّ بايد اجراء حدّ به تأخير بيفتد تا مشخّص شود توبه انجام شده يا نه .
سوال 2 :
بر اساس دستور شارع مقدّس، مهلت ديه در قتل و جراحات شبه عمد )مانند جراحات يا تلفات ناشى از تصادفات رانندگى( دو سال مىباشد؛ آيا تقاضاى اعسار جانى قبل از انقضاى مهلت مقرّر، مسموع مىباشد يا خير ؟
جواب :
اگر قبل از مدّت مقرّر اعسار ثابت شود تقاضاى او مسموع است .
سوال 3 :
اگر کسى زن حامله را بکشد آيا فقط ديه زن را بايد بدهد يا ديه بچّه را نيز بايد بدهد ؟
جواب :
بايد ديه هر دو را بدهد .
سوال 4 :
شخصى فردى را تعقيب نموده و فرد فرارى پايش به جدول گير کرده و شکسته، آيا تعقيب کننده بايد ديه بدهد ؟
جواب :
بلى در فرض مذکور بايد ديه بپردازد .
سوال 5 :
آيا ديه همان خسارت است و يا جانى بايد علاوه بر ديه، خسارت وارد آمده به مجنى عليه و کليّه هزينههاى درمان را نيز بپردازد ؟
جواب :
در جنايت فقط ديه واجب مىگردد و خسارت بر عهده جانى نيست .
سوال 6 :
آيا ديه ميّتى که او را سوزاندهاند به ورثه تعلّق مىگيرد ؟
جواب :
ديه چنين ميّتى مانند ماترک او بين ورثه تقسيم مىشود .
سوال 7 :
آيا براى قصاص لازم است، ولىّ دم از ولىّ امر يا منصوب از طرف او استيذان نمايد ؟
جواب :
حفظ نظام اقتضاء مىکند که استيذان گردد .
سوال 8 :
در فرض قبل اگر بدون استيذان قصاص انجام شد آيا صرفاً گناه کرده يا خود قاتل محسوب مىشود ؟
جواب :
خلاف وظيفه انجام داده است .
سوال 9 :
در فرض قبل اگر استيذان بود، لکن ولىّ امر اذن نداد و قصاص انجام شد چطور ؟
جواب :
خلاف حکم تکليفى انجام داده است .
سوال 10 :
مقنّى مشغول کندن چاه بوده که چاه فروکش نموده و کشته شده، آيا ديه او بر عهده صاحب خانه است ؟
جواب :
در صورتى که مقنّى زير نظر متخصّصى يا شرکتى انجام وظيفه مىکند، ديه او بعهده آنها است ولى اگر با مسئوليّت خود مقنّىگرى کرده، ديه به عهده کسى نيست .
سوال 11 :
فرق ارش و حکومت را بيان فرمائيد ؟
جواب :
در مواردى که مقدار ديه، در شرع بطور معيّن تصريح نشده است آنجا بايد ارش داده شود که مابه التفاوت قيمت سالم و معيوب است که اين مابه التفاوت را حکومت گويند .
سوال 12 :
مسئولين مربوطه جهت گرفتن اعتراف مجرم را ممکن است چند ضربه شلاّق بزنند، آيا در صورت کبود شدن يا قرمز شدن ديه بر ضارب واجب مىشود ؟
جواب :
اگر با دستور حاکم شرع باشد ديه بر او تعلّق نمىگيرد و الاّ بايد ديه را پرداخت نمايد .
سوال 13 :
اگر پرداخت کننده ديه، در پرداخت تا مدّت دو سال تعلّل ورزيد، آيا بايد قيمت تعيين شده را پرداخت کند يا قيمت يوم الاداء را ؟
جواب :
با فرض مذکور قيمت يوم الاداء را بايد بپردازد .