احکام مساقات (آیت الله حسین نوری همدانی)

احکام مساقات (آیت الله حسین نوری همدانی)

احکام مُساقات

مسأله 2232 :

اگر انسان با کسي به اين قِسم معامله کند که درختهاي ميوه اي را که ميوة آن مال خود او است ، يا اختيار ميوه هاي آن با او است ، تا مدّت معيني به آن کس واگذار کند که تربيت نمايد و آب دهد و به مقداري که قرار مي گذارند از ميوة آن بردارد ،

اين معامله را مساقات گويند .

مسأله 2233 :

معاملة مساقات در درختهايي که مثل بيد و چنار ميوه نمي دهد صحيح نيست ولي در مثل درخت حنا که از برگ آن استفاده مي کنند يا درختي که از گل آن استفاده مي کنند ، اشکال ندارد .

مسأله 2234 :

در معاملة مساقات لازم نيست صيغه بخوانند ، بلکه اگر صاحب درخت به قصد مساقات آن را واگذار کند و کسي که کار مي کند به همين قصد تحويل بگيرد ، معامله صحيح است .

مسأله 2235 :

مالک و کسي که تربيت درختها را به عهده ميگيرد ، بايد مکلّف و عاقل باشند و کسي آنها را مجبور نکرده باشد و نيز بايد حاکم شرع آنان را از تصّرف در مال خودشان منع نکرده باشد ، بلکه اگر در حال بالغ شدن سفيه باشد ، اگر چه حاکم شرع منع نکرده باشد معامله ايشان صحيح نيست .

مسأله 2236 :

مدّت مساقات بايد معلوم باشد و اگر اوّل آن را معّين کنند و آخر آن را موقعي قرار دهند که ميوة آن سال بدست مي آيد ، صحيح است .

مسأله 2237 :

بايد سهم هر کدام نصف يل ثلث حاصل وماننداينها باشد و اگر قرار بگذارند که مثلاً صد من از ميوه ها مال مالک و بقيه مال کسي باشد که کارميکند ، معامله باطل است .

مسأله 2238 :

بايد قرار معاملة مساقات را پيش از ظاهر شدن ميوه بگذارند و اگر بعد از ظاهر شدن ميوه و پيش از رسيدن آن قرار بگذارند ، پس اگر کاري مانند آبياري که براي تربيت درخت لازم است باقي مانده باشد ، معامله صحيح است و گرنه اشکال دارد ، اگر چه احتياج به کاري مانند چيدن ميوه و نگهداري آن داشته باشد .

مسأله 2239 :

معاملة مساقات در بوتة خربزه و خيار و مانند اينها بنابر اقوي صحيح است .

مسأله 2240 :

درختي که از باران يا رطوبت زمين استفاده مي کند و به آبياري احتياج ندارد ، اگر به کارهاي ديگر مانند بيل زدن و کود دادن محتاج باشد ، معاملة مُساقات در آن صحيح است ولي چنانچه آن کارها در زياد شدن يا خوب شدن ميوه اثري نداشته باشد ، معاملة مساقات اشکال دارد .

مسأله 2241 :

دو نفري که مساقات کرده اند ، با رضايت يکديگر مي توانند معامله را بهم بزنند ، و نيز اگر در ضمن خواندن صيغة مساقات شرط کنند که هر دو ، يا يکي از آنان حقّ بهم زدن معامله را داشته باشند ، مطابق قراري که گذاشته اند ، بهم زدن معامله اشکال ندارد بلکه اگر در معامله شرطي کنند و عملي نشود ، کسي که براي نفع او شرط کرده اند ، مي تواند معامله را بهم بزند .

مسأله 2242 :

اگر مالک بميرد ، معاملة مساقات بهم نمي خورد و ورثه اش بجاي او هستند .

مسأله 2243 :

اگر کسي که تربيت درختها به او واگذار شده بميرد ، چنانچه در عقد شرط نکرده باشند که خودش آنها را تربيت کند ، ورثه اش بجاي او هستند و چنانچه خودشان عمل را انجام ندهند و اجير هم نگيرند ، حاکم شرع از مال ميّت اجير مي گيرد و حاصل را بين ورثة ميّت و مالک قسمت مي کند و چنانچه ميّت مالي نداشته باشد مساقات بهم مي خورد و اگر شرط کرده باشند که خود او درختها را تربيت نمايد ، پس اگر قرار گذاشته اند که به ديگري واگذار نکند ، با مردن او نيز معامله بهم مي خورد و اگر قرار نگذاشته اند . مالک مي تواند عقد را بهم بزند ، يا راضي شود که ورثة او يا کسي که آنها اجيرش مي کنند ، درختها را تربيت نمايد .

مسأله 2244 :

اگر شرط کند که تمام حاصل براي مالک باشد ، مساقات باطل است و ميوه مال مالک مي باشد و کسي که کار مي کند نمي تواند مطالبة اجرت نمايد ولي اگر باطل بودن مساقات به جهت ديگرباشد ، مالک بايد مزد آبياري و کارهاي ديگر را به مقدار معمول به کسي که درختها را تربيت کرده بدهد .

مسأله 2245 :

اگر زميني را به ديگري واگذار کند که در آن درخت بکارد و آنچه عمل مي آيد مال هر دو باشد ؛ بنابر اقوي صحيح است .

کساني که نمي توانند در مال خود تصّرف کنند

مسأله 2246 :

بچّه اي که بالغ نشده شرعاً نمي تواند در مال خود تصّرف کند و نشانة بالغ شدن يکي از سه چيز است :

اوّل : روئيدن موي درشت ، زير شکم بالاي عورت

دوّم : بيرون آمدن مني

سوّم : تمام شدن پانزده سال قمري در مرد و تمام شدن نه سال قمري در زن

مسأله 2247 :

روئيدن موي درشت در صورت و پشت لب و در سينه و زير بغل و درشت شدن صدا و مانند اينها نشانة بالغ شدن نيست ، مگر انسان به واسطة اينها به بالغ شدن يقين کند .

مسأله 2248 :

ديوانه و سفيه يعني کسي که مال خود را در کارهاي بيهوده مصرف مي کند ، اگر در حال بالغ شدن سفيه باشد يا حاکم شرع او را از تصّرف در اموالش جلوگيري کرده باشد ، نمي توانند در مال خود تصّرف نمايند و همچنين مُفلَّس يعني کسي که از جهت مطالبة طلبکاران از طرف حاکم شرع از تصّرف در مال خود ممنوع شده است ، نمي تواند در مال خود تصّرف کند .

مسأله 2249 :

کسي که گاهي عاقل و گاهي ديوانه است ، تصّرفي که موقع ديوانگي در مال خود ميکند صحيح نيست .

مسأله 2250 :

انسان مي تواند در مرضي که به آن مرض از دنيا مي رود ، هر قدر از مال خود را به مصرف خود و عيال و مهمان و کارهائي که اسراف شمرده نمي شود برساند و نيز اگر مال خود را به کسي ببخشد يا ارزانتر از قيمت بفروشد يا اجاره دهد ، اگر چه بيشتر از ثلث باشد ورثه هم اجازه ننمايند تصّرف او صحيح است و به اصطلاح مُنَجَّزات مريض از اصل مال محسوب مي شود نه از ثلث آن

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

 

جدیدترین ها در این موضوع

No image

حلق یا تقصیر

No image

طواف زیارت

No image

نماز طواف

No image

بیتوته در منا

No image

رمی جمرات سه گانه

پر بازدیدترین ها

No image

طواف وداع

No image

حلق یا تقصیر

No image

قرائت

No image

بیتوته در منا

No image

رمی جمرات سه گانه

Powered by TayaCMS