حکم ثانوى تعبدى است یا توصلى؟

حکم ثانوى تعبدى است یا توصلى؟

حکم ثانوى تعبدى است يا توصلى؟

بر اساس آن‌چه در کلمات فقها و علماى اصول معروف است، حکم توصلى آن است که به مجرد انجام گرفتن متعلق آن، غرضِ شارع، حاصل و تکليف شخص ساقط مى‌گردد، مانند نجات دادن غريق. برخلاف حکم تعبدى که در حصول غرض شارع از آن و سقوط تکليف نسبت به آن، صرف انجام پذيرفتن آن کافى نيست، بلکه قصد تقرّب نيز لازم است، مانند انجام نماز و ديگر عبادات.(28)

بنابراين ضابطه، مى‌توان تمامى تکاليف ثانويه را توصلى دانست، و اين نکته با قدرى تأمل در اين تکاليف روشن‌تر مى‌شود.

از باب مثال اگر حفظ بيضه اسلام يا حفظ نظام، متوقف بر انجام کارى باشد و آن کار از باب مقدميت واجب شود، همين که آن کار انجام پذيرد تکليف ساقط مى‌شود، بى‌آن‌که نيازى به قصد تقرب باشد. همين‌طور اگر به خاطر گرسنگى جان شخصى در خطر باشد و از باب اضطرار ناچار به خوردن مردار شود، به مجرد خوردن آن تکليف از او ساقط مى‌شود. هم‌چنين است وضعيت شخصى که در مواقعى خاص به تقيه کردن روى مى‌آورد که در اين کار نيازى به قصد قربت نيست. از کلمات برخى فقها نيز توصلى بودن تکاليف ثانوى استفاده مى‌شود، از جمله آيتالله خوئى مى‌گويد:

امر غيرى مقدمى -بنابراين که مقدمه واجب باشد- توصلى است و سقوط آن متوقف بر قصد آن امر نيست، همان‌گونه که همه اوامر غيرى چنين هستند. بله اگر امر غيرى به کارى که فى نفسه عبادت است، مانند وضو، غسل و تيمم تعلق بگيرد، انجام دادن آن کار به عنوان عبادت واجب است، و گرنه آن کار باطل خواهد بود، و اين بطلان به سبب دخالت داشتن جهت عباديت در آن امر غيرى نيست، بلکه به سبب اين است که متعلق آن امر، حاصل نشده‌است؛ زيرا فرض اين است که متعلق مزبور، فى نفسه، عملى است عبادى... و نذرى که به عملى عبادى مانند نماز شب تعلق مى‌گيرد از قبيل امر غيرى مقدمى است؛ زيرا در اين صورت، عباديت از ناحيه امر نذرى پيدا نشده‌است؛ چرا که اين امر، توصلى است، بلکه اين عباديت در متعلق نذر، اخذ شده‌است.

بنابراين اگر نماز مزبور بدون قصد قربت انجام پذيرد، به نذر وفا نشده‌است، نه به اين سبب که امر اين نذر، عبادى است، بلکه به خاطر اين‌که متعلق آن؛ يعنى نماز شب خواندن با قصد قربت، حاصل نشده‌است. نيز از همين قبيل است عباداتى که مورد اجاره يا قسم يا عهد يا شرط در ضمن عقد يا امر پدر يا امر مولا يا يکى ديگر از عناوين ثانويه، قرار مى‌گيرند؛ زيرا امرهايى که از ناحيه اين عناوين پيدا مى‌شوند، همه توصلى هستند، و ملاک عباديت تنها در امرى است که براى متعلق، به عنوان اولى آن ثابت است.(29)

از توضيحى که داديم و نيز از کلام محقق مزبور به خوبى استفاده مى‌شود که ممکن است کارى به عنوان اولى آن، تعبدى، ولى به عنوان ثانوى‌اش، توصلى باشد، مانند اعتکاف که به عنوان اولى آن، مستحبى است تعبدى. از اين رو محقق صاحب شرايع در مورد آن مى‌گويد: «يجب فيه القربة».(30)

آيتالله خوئى نيز عباديت آن را، اجماعى و از مرتکزات متشرعه مى‌داند،(31) ولى همين عمل، به عنوان ثانوى‌اش، مانند اين‌که مورد نذر يا عهد يا شرط ضمن عقد قرار گيرد، توصلى است؛ به سخنى روشن‌تر در اين‌گونه موارد، دو امر داريم: يکى امرى که به متعلق عناوين ثانويه مزبور؛ يعنى اعتکاف تعلق گرفته‌است و ديگر امرى که به وفا نمودن به نذر و مانند آن تعلق گرفته. امر نخست، تعبدى است و سقوط آن نياز به قصد قربت دارد و به همين سبب اعتکاف را عبادتى مستحب مى‌دانيم و امر دوم، توصلى است؛ زيرا در اين‌گونه موارد، به دو قصد تقرب، نيازى نيست.(32)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

مصلحت نظام

No image

عسر و حرج

No image

ضرر

No image

اکراه

No image

اضطرار

پر بازدیدترین ها

No image

اطاعت از پدر و مادر

No image

مقدمه

No image

اکراه

No image

ترتیب مباحث

No image

عسر و حرج

Powered by TayaCMS