فصل اول در شروط آن

فصل اول در شروط آن

فصل اول در شروط آن

فصلاول در شروط آن

در صحت اعتکاف چند چيز شرط شده ، اول داشتن عقل و بنابر اين اعتکاف از ديوانه هرچند ادوارى (گاهگاهى )باشد در زمان جنونش ‍ صحيح نيست و (اما در زمان سلامتش مى تواند آنرا انجام دهد). و نيز از مست و هرکس ديگرى که فاقد عقل باشد صحيح نيست .

شرط دوم نيت است و بعد از تعيين آن در نيت چيزى جز قصد تقرب و اخلاص در عبادت شرط نيست و لازم نيست وجه آن يعنى وجوب يا استحباب آنرا در نيت معلوم کند آنچنانکه در ساير عبادات واجب نيست تا آنکه اگر واجب باشد قصد وجوب کند واگر مستحب باشد قصد استحباب هرچند که اعتکاف در روز سوم را بکند بلکه در روز سوم نيت را تجديد کند.

و وقت اعتکاف در ابتداء اول فجر روز اول است به اين معنا که معتکف نبايد اعتکاف را از اول فجر تاءخير بيندازد و جائز است در اول شب يا وسطهاى شب شروع کند و در حين شروع کردن نيت کند بلکه نزديکتر به احتياط آنستکه شب اول را نيز داخل نموده از اول شب نيت کند.

شرط سوم اينکه روزه بگيرد چون اعتکاف بدون روزه صحيح نيست و معتبر نيست که روزه را به نيت خود بگيرد بلکه روزه غير نيز کافى است حال چه اينکه واجب باشد و چه مستحب چه به نيت خود روزه بگيرد و چه به نيت غير و در اين حکم هيچ فرقى بين اقسام اعتکاف و انواع روزه نيست بلکه اعتکاف نذرى و اجاره اى را مى تواند در ماه رمضان بجاى آورد بشرطيکه انصرافى در بين نباشد بلکه اگر نذر کند که در ايامى معين اعتکاف کند و از سوى ديگر روزه نذرى بعهده اش باشد مى تواند در همان ايام اعتکاف روزه را به قصد وفاء به نذر بگيرد.

شرط چهارم اينکه مدت اعتکاف کمتر از سه روز به اضافه شبهاى آن نباشد و بيشتر شدن آن عيبى ندارد چون براى بيشترش حدى معين نشده هرچند که در بيشترش بعد از هر دو روز، روز سوم واجب مى شود پس اگر پنج روز اعتکاف کرد روز ششم واجب مى شود واگر هشت روز اعتکاف کرد روز نهم بنابراحتياط واجب مى شود و همچنين . و روز عبارتست از طلوع فجر تا غروب روز سوم اعتکاف کند اعتکافش تمام است ، نه داخل کردن شب اول واجب است و نه شب چهارم هرچند که جائز نيست و در اينکه آيا جائز است ابتداء را مثلا از ظهر روز اول گرفته تا ظهر روز چهارم ادامه دهد يا نه اشکال و تاءمل است .

شرط پنجم اينکه اعتکاف در يکى از مساجد چهارگانه يعنى مسجدالحرام و مسجدالنبى صلى الله عليه و آله و مسجد کوفه و مسجد بصره باشد و در غير اين چهار مسجد محل اشکال است پس احتياط ترک نشود يعنى اگر خواست در ساير مسجد جامع ها انجام دهد بقصد رجاء انجام دهد يعنى به اميد اينکه مطلوب باشد نه بعنوان عمل به يک دستور استحبابى دينى و اما در غير مسجد جامع مانند مسجد محله يا مسجد بازار جائز نيست .

شرط ششم اينکه از هر کسى که اجازه اش معتبر است اجازه داشته باشد مثلا کسيکه اجير خاص شخصى شده اگر اجاره طورى واقع شده که منافع سه روز اعتکاف مکلف را نيز فرا گرفته نمى تواند بدون اجازه اجير کننده اش ‍ اعتکاف کند و در غير اين صورت معتبر بودن اجازه او معلوم نيست بلکه مى دانيم که در بعضى فرضها معتبر نيست و نيز مانند شوهر نسبت به همسرش که اگر اعتکاف کردن او حقى از شوهر را تلف مى کند در اينصورت اذن شوهر معتبر است هرچند خالى از اشکال نيست واحتياط ترک نشود، و نيز مانند پدر و مادر نسبت بفرزندشان که اگر اعتکاف فرزند باعث اذيت آندو مى شود اذن آنان معتبر است و اگر نمى شود معتبر نيست هرچند که داشتن اجازه به احتياط نزديکتر است .

شرط هفتم اينکه وقوف در مسجد را تا آخر ادامه دهد پس اگر عمدا و اختيارا براى امرى غيرآنچه که مباح شده خارج شود اعتکافش باطل مى شود هر چند که جاهل بحکم باشد، بله اگر اعتکاف را فراموش کرده باشد و يا او را با اکراه بيرون کرده باشند اعتکافش باطل نمى شود و همچنين اگر بخاطر ضرورتى عقلى از قبيل مراجعه ضرورى به طبيب و يا شرعى (چون غسل جنابت ) و يا عادى (چون بول و غائط) بيرون شود باطل نمى شود و براى جنب جائز نيست که در مسجدالحرام و مسجدالنبى صلى الله عليه و آله غسل کند و واجب است تيمم نموده از مسجد بيرون آيد و پس ازغسل به مسجد برگردد در غير آندو مسجد نيز اگر غسل کردن در مسجد مستلزم مکث جنب در مسجد و يا مستلزم آلوده کردن مسجد باشد حکم همين واما اگر مستلزم آن دو امر نباشد مى تواند در همان مسجد غسل کند بلکه اين کار به احتياط نزديک تر است حتى بفرضى هم که بيرون شدن برايش جائز است .

مساءله 1 - در صحت اعتکاف بلوغ شرط نيست پس کودک مميز نيز بنابراقوى مى تواند اعتکاف کند.

مساءله 2 - جائز نيست که مکلف از اعتکافى به اعتکافى ديگر عدول کند هرچند که هر دو واجب و يا هر دو مستحب باشد، و نيز جائز نيست از اعتکاف به نيابت کسى به اعتکاف به نيابت شخصى ديگر و يا از اعتکاف به نيابت کسى به اعتکاف براى خود عدول نموده اعتکاف را که به نيت او شروع کرده به نيت خود تمام کند و يا بعکس اعتکافى که به نيت خودش ‍ شروع کرده به نيت غير تمام کند.

مساءله 3 - اعتکاف اگر مستحبى باشد جائز است در روز اول و دوم آنرا قطع کند و اما اگر دو روز آنرا بپايان برده سومى واجب مى شود و قطع آن جائز نيست بلکه سومى بعد از هر دو روز بنابراقوى واجب است چه در سومى اول ويا سومى دوم که روز ششم باشد و بنابر احتياط در ساير سوم ها نيز واجب است و اما اعتکاف واجب به نذر در صورتيکه در هنگام نذر وقت آنرا معين کرده باشد قطع آن به هيچ وجه جائز نيست وگرنه حکمش حکم اعتکاف مستحبى است .

مساءله 4 - در اعتکاف بايد سه روز متصل باشد و دو شب فيمابين داخل در سه روز است که بيانش گذشت بنابراين اگر نذر کند که سه روز جداى از هم اعتکاف شرعى باشد نذرش منعقد نمى شود و همچنين اگر نذر کند که يک يا دو روز اعتکاف کند و نذر خود را مقيد کند به اينکه بيش از دو روز اعتکاف نکند نذرش منعقد نيست بله اگر مقيد نکند نذرش صحيح است و واجب است روز دوم و سوم را در فرض اول و روز سوم را در فرض دوم اعتکاف کند.

مساءله 5 - اگر نذر کند که يک ماه تمام اعتکاف کند کافى است روزهاى مابين دو هلال را اعتکاف کند هرچند که ماه يک روز کم باشد ولى احتياط آنست که در اينصورت يکروز ديگر به اعتکاف خود ادامه دهد.

مساءله 6 - در يک اعتکاف معتبر است که مسجد يکى باشد پس جائز نيست يک اعتکاف را در دو مسجد انجام دهد هر چند که اين دو مسجد بيکديگر متصل باشند مگر آنکه هر دو يک مسجد بحساب آيند و اگر تمام کردن اعتکاف در محلى که نيت کرده بود بخاطر ترس و يا فرو ريختن سقف و امثال آن غير ممکن شد اعتکاف باطل مى شود و نمى تواند در مسجدى ديگر تمام کند.

مساءله 7 - پشت بامهاى مساجد و سردابها و محرابهاى آنها جزء آنها هستند پس حکم خود مسجد را دارند مگر آنکه مکلف علم داشته باشد به اينکه از مسجد خارج است و اما دالان مسجد و امثال آن از مسجد نيست مگر آنکه بداند که آنها جزء مسجد وقف شده و از همين قبيل است دو بقعه مبارکه مسلم بن عقيل وهانى عروه رحمة الله عليهما که على الظاهر خارج از مسجد کوفه مى باشند.

مساءله 8 - اگر از مسجد محل خاصى را براى اعتکاف خود معين کند بصرف نيت او متعين نمى شود و نيتى که کرده لغو است حتى اگر پشت بام را نيت کرده باشد نه پائين را باز مى تواند از بام بپائين بيايد و همچنين اگر عکس اين را نيت کرده باشد بلکه تعيين کردن محل اعتکاف در بعضى از فرضها باعث اشکال در صحت اعتکاف ميشود.

مساءله 9- يکى از ضرورتهائيکه خارج شدن از مسجد را جائز مى کند اقامه شهادت و عيادت مريض است البته مريضى که بنحوى بستگى با او داشته باشد و عيادت او عرفا از ضرورتها شمرده شود و همچنين است حال در تشييع جنازه و بدرقه مسافر واستقبال کسيکه از سفر مى آيد و امثال اينها هرچند که هيچيک از اين امور براى او متعين نباشد و ضابطه مطلب اين است که هرجا خارج شدن از مسجد بحکم عقل و ياشرع و يا بحکم عادت از امور واجبه و يا راجحه شمرده شد حال چه راجح دنيوى باشد و چه اخروى و چه اينکه ترک خروج موجب ضرورى بشود و چه نشود در آنجا خارج شدن جائز است ، بله احتياط آنستکه در خارج شدنش مراعات نزديک ترين راه را بکند و به مقدار حاجت و ضرورت در خارج مسجد بماند و واجب استکه تا مى تواند در زير سايه ننشيند و نزديکتر به احتياط آنستکه مطلقا ننشيند مگر آنکه باز ضرورت ايجاب کند بلکه از اين هم نزديکتر به احتياط آنستکه زير سقف و در سايه راه هم نرود هرچند که به احتمال اقوى جائز است و اما حاضر شدن در جماعت در غيرمسجدالحرام محل اشکال است .

مساءله 10 - اگر معتکف در مسجد جنب شود واجب است براى غسل کردن خارج شود مگر آنکه بتواند بدون معطلى و درنگ و بدون اينکه مسجد را ملوث کند در مسجل غسل کند و ما در سبق حکم دو مسجد مکه و مدينه را بيان کرديم (که غسل جنابت در آندو جائز نيست )بنابر اين اگر معتکف از مسجد خارج نشود بعلت حرمت مکث در مسجد اعتکافش باطل است .

مساءله 11 - اگر معتکف محل اعتکاف شخص ديگرى که قبل از او جا گرفته را غصب کند بعيد نيست بگوئيم اعتکافش باطل نمى شود و همچنين اگر بر روى بساط غصبى وى بنشيند همچنانکه اگر نسبت بغصب بودن آن محل و آن بساط جاهل باشد و يا غصبى بودنش را فراموش کرده باشد اشکالى در صحت اعتکافش نيست و اگر زمين مسجد را با خاک و يا آجر غصبى فرش ‍ کرده باشند اگر براى معتکف امکان دارد واجب است از بودن در آنجا اجتناب کند ولى اگر نافرمانى خدا کرد و در همانجا اعتکاف نمود بعيد نيست بگوئيم اعتکافش صحيح است و اگر احتراز آن ممکن نباشد احتياط را ترک نکند و از اعتکاف در آن اجتناب کند.

مساءله 12 - اگر در جائيکه ضرورت ايجاب کرده از مسجد خارج شود خروجش بحدى طول بکشد که از صورت اعتکاف خارج گردد اعتکافش ‍ باطل است .

مساءله 13 - براى معتکف جائز است که هنگام نيت کردن شرط کند که هر وقت حتى روز سوم اعتکاف را بخاطر پيش آمدى بشکند هر چند که آن عارض ‍ از عذرهاى عرفى وعادى و بى اهميت باشد مى تواند بخاطر پيش آمدهاى عادى از قبيل آمدن شوهر از سفر اعتکافش را بشکند و ديگر جواز شکستن اعتکافش مختص بضرورتهائيکه هر محذور و ممنوعى را جائز مى سازد نيست پس چنين کسى محکوم بحکم شرطى است که کرده اگر شرطش ‍ عموميت دارد آزاديش نيز عموميت دارد واگر خاص است (يعنى شرط کرده که در پيش آمد مخصوصى اعتکاف را بشکند)آزاديش نيز محدود بهمانست ، و اما شرط شکستن بدون عروض هيچ عارضى (در روز سوم )محل اشکال است بلکه مى توانيم بگوئيم جائز نيست .

کسى هم که نذر اعتکاف مى کند مى تواند در نذر خود اين شرط را قيد کند که اگر فلان عارضه رخ داد بتوانم اعتکافم را بشکنم مثلا بگويد: (براى خدا باد بعهده من که سه روز اعتکاف کنم بشرطيکه اگر فلان حادثه پيش آمد بتوانم اعتکافم را بشکنم ) که اگر چنين شرطى کرده باشد و آن حادثه پيش ‍ آمد و او اعتکافش را بشکند نه گناهى مرتکب شده و نه کفاره حنث نذر بعهده اش مى آيد و نه قضاء اعتکاف . البته احتياط را ترک نکند و اين شرط را در بين نيت اعتکاف و نيز در حال شروع بعمل اعتکاف قيد کند و اما اگر قبل از نيت اعتکاف و يا بعد از آن شرط را بياورد اعتبارى ندارد و اگر در بين نيت شرط کند و سپس شرط خود را اسقاط کند على الظاهر شرطش ساقط نمى شود و به اعتبار خود باقى است .

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS