حج بذلى

حج بذلى

حج بذلى

مسأله: همانطورى که انسان از مال خود مستطيع مى شود و حج بر او واجب مى گردد، اگر ديگرى نيز هزينه حج را به او بذل نمايد (مخارج را تکفّل کند) حج واجب خواهد شد، چه باذل (بخشنده) يکى باشد يا متعدّد، چه عين زاد و راحله را بذل نمايد و چه قيمت آن را، و چه به مدير کاروان بگويد او را به هزينه من به حج ببر، و يا به طريق ديگرى.

مسأله: اگر شخصى (مثلاً على) مالى را به مقدار هزينه حج وصيّت نمايد يا وقف کند يا نذر نمايد تا به شخصى (مثلاً حسن) بدهند که با آن حج نمايد، هرگاه مال به او تسليم شد حج بر او (حسن) واجب مى شود، همانگونه که قبول واجب است، و امّا اگر قيد نکرده بود که با آن مال حج نمايد قبول واجب نيست، و چنانچه قبول نکرد حج نيز واجب نخواهد شد.

مسأله: رجوع به کفايت که معنايش در امر پنجم بيان شد، در حج بذلى اگر انجام حج در وضع زندگى او اثرى نداشته باشد شرط نيست، و حج واجب مى شود حتى اگر بعد از بازگشت معاشش تأمين نباشد. و اگر عمل حج در زندگى بعدى او اثر دارد مثل اينکه کسب او که تأمين کننده معاش ساليانه اوست منحصر به ايّام حج است و عمل حج او را از اين کسب باز داشته و موجب کمبود هزينه معاش ساليانه شده، در چنين صورتى رجوع به کفايت حتّى در حج بذلى شرط است.

مسأله: اگر کسى به انسان مالى معادل هزينه حج هديه نمايد و نامى از حج نبرد قبول اين هبه واجب نيست و حج نيز واجب نمىشود. و چنانچه انسان به ميل خودش قبول کرد مستطيع مى شود و حج واجب مى گردد، امّا اگر مبلغ را به او داد به شرط اينکه حج نمايد و يا گفت: مخيّرى مى خواهى حج انجام بده يا نه، در اين صورت قبول هديه واجب است (مگر منّت و حرجى در بين باشد) و مستيطع بوده و حج واجب مى گردد.

مسأله: اگر انسان با بذل مستطيع شد و بدهکار نيز بود چنانچه حج مانع از پرداخت بدهى تا آخر بشود حج واجب نيست، چه بدهى مدّت دار باشد يا نباشد، و چه طلبکار مطالبه بکند يا نکند. و اگر حج تا آخر عمر مانع از پرداخت بدهى نيست ولى پرداخت آن به تأخير مى افتد و طلبکار نيز مطالبه مى نمايد چه بدهى مدّت دار باشد و يا نباشد حج واجب نيست، امّا اگر حج موجب تأخير بدهى نشود و يا طلبکار راضى به تأخير باشد حج واجب خواهد بود.

مسأله: هرگاه براى عده اى مالى را در ميان بگذارند که يکى از آنها به حج برود، چنانچه يکى پيش دستى نموده و مال را برداشت تکليف از ديگران ساقط مى شود و به آن يک نفر متوجّه مى گردد و چنانچه همه ترک کردند و پول را برنداشتند و حال آنکه قدرت داشتند، وجوب حج بر همه به نحو وجوب کفائى مستقر خواهد شد.

مسأله: با بذل تنها حجّى واجب مى شود که وظيفه مبذول له بوده در صورت استطاعتش و حج ديگرى بر او واجب نمى گردد، پس اگر وظيفه مبذول له حج تمتّع بود و حج قران يا افراد ـ که معناى آن خواهد آمد ـ به او بذل شود، يا بالعکس يعنى کسى که وظيفه اش حج قران يا افراد است اگر حجّ تمتّع به او بذل شود، قبولش واجب نيست.

مسأله: کسى که (حجةالاسلام) بر ذمّه وى آمده يعنى مستيطع شده و حج نرفته تا اينکه بى پول و فقير شده، اگر به او بذل شود قبولش واجب است و همچنين کسى که حج بر او به نذر و شبه آن واجب شده و تمکّن ندارد، واجب است بذل را قبول نمايد.

مسأله: هرگاه به کسى پولى بذل شود که با آن حج انجام دهد و آن پول در بين راه تلف شود، وجوب حج از او ساقط مى شود. اما اگر متمکّن باشد که سفر را ازمال خودش ادامه دهد و حج را بجا بياورد در صورتى که بقيّه شرايط را دارا باشد بايد آن را ادامه دهد و حجّش واجب و مجزى از (حجّةالاسلام) خواهد بود.

مسأله: در حج بذلى پول قربانى به عهده باذل است (بخشنده مال) پس اگر پول قربانى را نداد حج واجب نيست مگر اينکه خود مبذول له قدرت پرداخت پول قربانى را داشته باشد که در اين صورت حج واجب خواهد بود.

مسأله: حج بذلى يعنى حجّى که انسان با پول ديگرى بجا مى آورد کفايت از (حجةالاسلام) مى کند، و اگر گيرنده بعداً خودش مستطيع شود حجّى بر او واجب نخواهد بود.

مسأله: باذل (بخشنده مال) جايز است پيش از داخل شدن مبذول له در احرام از بذل خود برگردد امّا ضامنِ هزينه اى است که مبذول له متحمّل شده از رفتن تا بازگشت به وطن، ولى بعد از دخول در احرام احتياط واجب اين است که باذل از بذلش بر نگردد.

مسأله: اگر باذل از بذل خود برگشت چنانچه گيرنده پول از مال خودش استطاعت دارد که حج را تمام نمايد واجب است آن را تمام کرده و (حجة الاسلام) خواهد بود و اگر استطاعت ندارد وجوب حج ساقط مى شود.

مسأله: چنانچه مالى براى حج به انسان بذل شد و با آن حج انجام داد سپس معلوم شد که آن مال غصبى بوده اين حج مجزى از (حجةالاسلام) نخواهد بود، و مالک آن مال براى گرفتن مالش حق دارد به هريک از دهنده و گيرنده مراجعه کند و پول خود را بگيرد، لکن اگر از گيرنده گرفت گيرنده مى تواند به دهنده مراجعه کند و عوض آنچه را داده بگيرد مگر اينکه ازاوّل خود گيرنده مى دانسته که مال غصبى است.

مسأله: اگر مبذول له يکى از محرّمات احرام را که موجب کفّاره است انجام داد کفاره اش به عهده خود او است.

مسأله: اگر کسى که مستطيع نيست براى خود يا ديگرى تبرّعاً يا با اجاره حج انجام داد، اين حج براى خودش مجزى از (حجةالاسلام) نيست و هر وقت مستيطع شود بايد (حجةالاسلام) را بجا آورد.

مسأله: اگر کسى به اعتقاد اينکه مستيطع نيست به عنوان استحباب به حج رفت و قصد فرمان بردارى امر الهى را نمود و بعداً معلوم شد که مستيطع بوده، حجّش مجزى از (حجةالاسلام) خواهد بود، ودوباره حج بر او واجب نيست، و امّا اگر قصد استحباب طورى بوده که اگر مى دانست واجب است انجام نمى داد (البتّه اين فرض خيلى نادر است) از (حجة الاسلام) کفايت نخواهد کرد و هر وقت مستطيع شود حج بر او واجب مى شود.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

نظر سایر مراجع

No image

حج بذلى

جدیدترین ها در این موضوع

No image

حج بذلى

No image

اذن شوهر:

No image

حج نذرى

پر بازدیدترین ها

No image

حج بذلى

No image

اذن شوهر:

No image

حج نذرى

Powered by TayaCMS