احکام وکالت
وکالت آن است که انسان کارى را که مى تواند در آن دخالت کند و مباشرت در آن معتبر نيست ، به ديگرى واگذار نمايد تا از طرف او انجام دهد ، مثلا به ديگرى واگذار کند که خانهء او را بفروشد ، يا زنى را براى او عقد نمايد ، پس سفيه چون حق ندارد در مال خود تصرف کند ، نمى تواند براى فروش آن کسى را بدون اذن ولى وکيل نمايد ، و همچنين کسى که به واسطهء افلاس به حکم حاکم شرع از تصرف در مالش منع شده است ، نمى تواند براى تصرف در مالش وکيل بگيرد مگر به اذن يا اجازه ء طلبکاران .
مسأله 2309 :
در وکالت لازم نيست صيغه بخوانند ، و اگر انسان به ديگرى بفهماند که او را وکيل کرده و او هم بفهماند که قبول نموده - مثل آن که مال خود را به کسى بدهد که براى او بفروشد و او مال را بگيرد - وکالت صحيح است .
مسأله 2310 :
اگر انسان کسى را که در شهر ديگر است وکيل نمايد و براى او وکالت نامه بفرستد و او قبول کند ، اگر چه وکالت نامه بعد از مدتى برسد وکالت صحيح است .
مسأله 2311 :
موکل - يعنى کسى که ديگرى را وکيل مى کند - و نيز کسى که وکيل مى شود ، بايد عاقل باشند ، و از روى قصد و اختيار اقدام نمايند ، و اکراه به ناحق نشده باشند ، و در موکل بلوغ نيز معتبر است ، ولى بچه اى که بالغ نشده در چيزى که خودش مى تواند انجام بدهد مى شود وکيل بگيرد ، مانند بچهء ده ساله اى که حق دارد وصيت کند .
مسأله 2312 :
کارى را که انسان نمى تواند انجام دهد ، يا شرعا نبايد انجام دهد نمى تواند براى انجام آن از طرف ديگرى وکيل شود ، مثلا کسى که در احرام حج است ، چون نبايد صيغهء عقد زناشويى را بخواند ، نمى تواند براى خواندن صيغه از طرف ديگرى وکيل شود .
مسأله 2313 :
اگر انسان کسى را براى انجام تمام کارهاى خودش وکيل کند صحيح است ، ولى اگر براى يکى از کارهاى خود وکيل نمايد و آن کار را معين نکند ، وکالت صحيح نيست ، مگر آن که تعيين را به نظر وکيل واگذار کند ، مثل اين که بگويد : ( تو وکيل هستى در فروش يا اجاره ء خانه هر کدام را که اختيار کردى ) .
مسأله 2314 :
اگر وکيل را عزل کند - يعنى از کار بر کنار نمايد - بعد از آن که خبر به او رسيد نمى تواند آن کار را انجام دهد ، ولى اگر پيش از رسيدن خبر آن کار را انجام داده باشد ، صحيح است .
مسأله 2315 :
وکيل مى تواند از وکالت کناره گيرى کند ، اگر چه موکل غايب باشد .
مسأله 2316 :
وکيل نمى تواند براى انجام کارى که به او واگذار شده ديگرى را وکيل نمايد ، ولى اگر موکل به او اجازه داده باشد که وکيل بگيرد ، به هر طورى که به او دستور داده مى تواند رفتار نمايد ، پس اگر گفته باشد : ( براى من وکيل بگير ) بايد از طرف او وکيل بگيرد و نمى تواند کسى را از طرف خودش وکيل کند .
مسأله 2317 :
اگر وکيل با اجازه ء موکل کسى را از طرف او وکيل کند ، نمى تواند آن وکيل را عزل نمايد ، و اگر وکيل اول بميرد يا موکل او را عزل کند ، وکالت دومى باطل نمى شود .
مسأله 2318 :
اگر وکيل با اجازه ء موکل کسى را از طرف خودش وکيل کند ، موکل و وکيل اول مى توانند آن وکيل را عزل کنند ، و اگر وکيل اول بميرد يا عزل شود ، وکالت دومى باطل مى شود . مسأله 2319 - اگر چند نفر را براى انجام کارى وکيل کند و به آنها اجازه دهد هر کدام به تنهايى در آن کار اقدام کنند ، هر يک از آنان مى تواند آن کار را انجام دهد ، و چنانچه يکى از آنان بميرد ، وکالت ديگران باطل نمى شود ، ولى اگر نگفته باشد که با هم يا به تنهايى انجام دهند ، يا گفته باشد که با هم انجام دهند ، نمى توانند به تنهايى اقدام کنند ، و در صورتى که يکى از آنان بميرد وکالت ديگران باطل مى شود .
مسأله 2320 :
اگر وکيل يا موکل بميرد ، وکالت باطل مى شود ، و نيز اگر چيزى که براى تصرف در آن وکيل شده است از بين برود - مثل آن که گوسفندى که براى فروش آن وکيل شده بميرد - وکالت باطل مى شود ، و اگر يکى از آنها ديوانه يا بى هوش شود ، بطلان وکالت به نحوى که بعد از بر طرف شدن ديوانگى و بى هوشى نيز نتواند عمل را انجام دهد و محتاج به توکيل جديد باشد ، محل اشکال است .
مسأله 2321 :
اگر انسان کسى را براى کارى وکيل کند و چيزى براى او قرار بگذارد ، بعد از انجام آن کار چيزى را که قرار گذاشته بايد به او بدهد .
مسأله 2322 :
اگر وکيل در نگهدارى مالى که در اختيار او است کوتاهى نکند و غير از تصرفى که به او اجازه داده اند تصرف ديگرى در آن ننمايد و اتفاقا آن مال از بين برود ، ضامن عوض آن نيست .
مسأله 2323 :
اگر وکيل در نگهدارى مالى که در اختيار او است کوتاهى کند ، يا غير از تصرفى که به او اجازه داده اند تصرف ديگرى در آن بنمايد و آن مال از بين برود ضامن است ، پس اگر لباسى را که گفته اند به فروش بپوشد و آن لباس تلف شود ، بايد عوض آن را بدهد .
مسأله 2324 :
اگر وکيل غير از تصرفى که به او اجازه داده اند تصرف ديگرى در مال بکند ، مثلا لباسى را که گفته اند به فروش بپوشد و بعد تصرفى را که به او اجازه داده اند بنمايد ، آن تصرف صحيح است