مسأله ۸۷:
نافله نماز ظهر، پیش از نماز ظهر انجام میشود و وقت فضیلت آن، از اول ظهر تا موقعی است که سایه پدید آمده از ظهر (نه اصل سایه) به مقدار دو هفتم اندازه شاخص شود؛ مثلا اگر شاخصی هفت قدم (پا) بود، سایه ای که از اول ظهر پدید آمده به دو قدم (پا) برسد، وقت فضیلت آن زائل می شود؛ اما اصل وقت نافله، تا آخرین فرصت وقت نماز ظهر ادامه دارد.
مسأله ۸۸:
نافله نماز عصر، پیش از نماز عصر انجام می شود و وقت فضیلت آن، تا موقعی است که سایه پدید آمده از اول ظهر به مقدار چهار هفتم اندازه شاخص شود و پس از آن، وقت فضیلت زائل می شود؛ اما اصل وقت نافله باقی است، تا آخرین فرصت نماز عصر.
مسأله ۸۹:
وقت فضیلت نافله نماز مغرب که پس از آن انجام می شود، تا زوال سرخی طرف مغرب - که بر اثر غروب آفتاب پدید می آید به ادامه دارد؛ اما اصل وقت آن، تا آخرین فرصت نماز مغرب است، هرچند سزاوار است پس از زوال سرخی طرف مغرب، قصد ادا یا قضا نشود.
مسأله ۹۰.:
وقت نافله عشاء که بعد از آن به جا آورده می شود، تا نیمه شب ادامه دارد و در شبهای خاص که نافله های مخصوص دارد، می توان نافله عشاء را پس از انجام دادن آنها به جا آورد.
مسأله ۹۱.:
وقت نافله صبح که پیش از آن انجام می شود، از اول صبح صادق است تا پدید آمدن سرخی در طرف مشرق و میتوان آن را به همراه نافله شب، بدون فاصله به جا آورد.
مسأله ۹۲.:
وقت نافله شب، از اول نصف شب تا اول صبح صادق است و افضل، آن است که در سحر و نزدیک به اذان صبح انجام شود، چنانکه تفریق آن در مدت نیمه شب، فضیلت دارد.
مسأله ۹۳.:
مسافر و کسی که انجام نافله شب برای او بعد از نصف شب دشوار است، می تواند آن را قبل از نصف شب به جا آورد. سالمند و نوسال، در این حکم، یکسان اند.
مسأله ۹۴.:
انجام دادن نافله در وقت فریضه، مادامی که موجب فوت وقت آن نشود، جایز است. نیز خواندن نماز مستحب، برای کسی که نماز قضا یا نماز واجب دیگری به عهده دارد، جایز است.
مسأله ۹۵.:
انجام دادن نماز غفیله بین نماز مغرب و عشاء ثواب دارد و سزاوار است از زوال سرخی طرف مغرب تأخير نشود و کیفیت آن، این است که در رکعت اول پس از حمد، به جای سوره این آیات خوانده شود: وو ذا النون إذ دهب مغاضبا فظن أن لن نقدر عليه قنادي في الظلمات أن لا إله إلا أنت سبحانك إني كنت من الظالمين * فاستجبنا له ونجيناه من الغم وكذلك نجی المؤمنين (انبياء/۸۷ و ۸۸) و در رکعت دوم، پس از حمد، به جای سوره این آیه خوانده شود: (و عنده مفاتح الغيب لا لها إلا هو و يعلم ما في البر و البحر وما تسقط من ورقة إلا يعلمها ولا حبة في ظلمات الأرض ولا رطب ولا يابس إلا في كتاب مبين. (انعام/۵۹)