فصل اوّل : صیغه ظهار

فصل اوّل : صیغه ظهار

کتاب ظهار

فصل اوّل : صيغه ظهار

صيغه ظهار عبارت است از قول زوج : «أنت علىّ کظهر اُمّي»، يا «هذه منّى... الخ» و آنچه مؤدّى معناى آن باشد .

فروض تحقّق و عدم تحقّق ظهار

و اظهر تحقّق ظهار، به تشبيهِ به سائر محارم ـ مثل عمّه و اُخت ـ است . و در تشبيه به محارم ابديّه به سبب مصاهرت ، وجهى براى انعقاد ظهار است ؛ بلکه به سبب رضاع هم انعقاد ، متّجه و موافق احتياط است . و در تشبيه به اجزاى بدن محارم ـ مثل شَعر و يد ـ اقرب انعقاد است . و اگر بگويد : «أنت علىّ کاُمّى» يا «مثل اُمّي» يا سائر محارم ، به قصد ظهار ، اظهر انعقاد است .و اگر بعض اجزاى زوجه [ را ] به اُمّ يا به ظهر او تشبيه کرد ، در انعقاد ظهارِ مقصود، تأمّل است و مورد احتياط است . و هم چنين تشبيه بعض به بعض، مثل : «يدکِ کيَدِ اُمّي»، يا «کظهر اُمّي» .و اظهر عدم انعقاد ظهار است در تشبيه به محرّمات غير ابديّه به سبب مصاهرت، مثل: اُخت زوجه و عمّه و خاله زوجه .

و تشبيه به رجالِ اقارب، اثرى ندارد ؛ و هم چنين ايقاع ظهار از زوجه اثرى ندارد .

اعتبار حضور دو شاهد عادل

معتبر است در وقوع ظهار : «حضور دو شاهد عادل» که صيغه ظهار را سماع نمايند . و واقع نمى شود ظهار در يمين به اينکه بگويد : «إن فعلت ذلک أو ترکته، فانت علىّ کظهر اُمّي» ، چه متعلّق به زوج نمايد يا زوجه .

صُوَر تعليق در ظهار و حکم هر کدام

و تعليق انشاى ظهار به اينکه بگويد : «إن انقضى الشهر أو دخل الجمعة فأنت علىّ کظهر اُمّي» مبطل ظهار است .

و در اعتبار عدم اضرار به ازيد از آنچه مترتّب بر نفس ظهار است، تأمّل است ، و محل احتياط به وقوع است .

اظهر، صحّت ظهارِ معلَّق بر شرط است به اينکه بگويد : «أنت علىّ کظهر اُمّي إن قربتک» يا «إن فعلت» ، که واقع مى شود حين مقاربت يا [با] آن فعل ، نه حين انشاى صيغه، مثل صورت عدم تعليق . و کفاره در دوّمى حين انشاء، لازم است ، و در اول حين وقوع معلَّقٌ عليه لازم مى شود .

و در صحّت ظهار موقّت به مدتى ، تأمّل است ، و محل احتياط به وقوع است اگر چه مدت کمتر از مدت تربّص باشد .

اگر بگويد : «أنت طالق کظهر اُمّي» ، اقرب وقوع طلاق و ظهار در طلاق رجعى است با قصد هر دو، چنانچه ظاهر لفظ ها است . و اگر مقصود جدّى يکى از آنها بود، خصوص مقصود حاصل مى شود . و اگر قصد يکى به مجموع دو صيغه داشت، هيچ کدام حاصل نمى شود بنا بر عدم اکتفا به کنايات در طلاق و ظهار ، چه آنکه قصد يکى به مجموعِ دو صيغه نمايد، يا قصد هر کدام از دو به مجموع دو صيغه نمايد .

و هم چنين اگر بگويد : «أنت کظهر اُمّي طالق» ، در تصوير صور مذکوره و احکام آنها .

اگر بگويد : «أنت علىّ حرام» ، اثرى ندارد . و اگر بگويد : «أنت علىّ حرام کظهر اُمّى» يا «أنت علىّ کظهر اُمّي حرام» ، أظهر وقوع ظهار است با قصد آن .

اگر بگويد : «أنت علىّ کظهر اُمّي إن ظاهرتُ ضرّتَک» پس از آن ظهار کرد ضرّه را ، هر دو ظهار، فعلى مى شود .

اگر بگويد : «إن ظاهرتُ من أحداکما ، يا : أيّکما ظاهرتُ منها فالاُخرى علىّ، کظهر اُمّي» پس از آن ظهار کرد يکى معين را ، ظهارِ معيّن، واقع مى شود . و در وقوع ظهار بدون تعيين ، تأمّل است .

اگر بگويد در ظهارِ يک زن : «إن ظاهَرَ فلانة» که اجنبيّه است ، پس اگر قصد تلفظ دارد ، ظهارِ معلَّق واقع مى شود بعد از تحقّق معلَّقٌ عليه ؛ و اگر قصد ظهار شرعى دارد، هيچ واقع نمى شود ، مگر آنکه ممکن باشد تزويج و ظهار بعد از آن و واقع شود اين ممکن ، که ظهار معلَّق هم محقّق مى شود . و اگر نصب دهد [ لفظ ] اجنبيّه را ، پس اگر تلفّظ، مقصود باشد، معلَّق صحيح مى شود با تحقّق معلَّقٌ عليه ؛ و اگر مقصود واقع باشد ، هيچ واقع نمى شود مطلقا .

و هم چنين اگر بگويد در مقام تعليق : «فلانة» ، که صحّت معلّق، موقوف بر قصد تلفظ يا امکان تحقّق در زمان مترقّب و وقوع ممکن است .

اگر در مقام تعليق بگويد : «فلانة الأجنبيّة» پس از آن نکاح و ظهار کرد ، صحّت دو ظهار، مبنى بر قصدِ فلان به نحو اشاره به معيّن است يا قصد توصيف و تسميه مبنى بر تطبيق باشد در حين تعليق ؛ و در مقام مرافعه، مبنى بر ترجيح اشاره بر وصف است .

و اگر قصد نکاح حقيقىِ شرعىِ با اجنبيّه کرد در مقام تعليق ، ظهار معلَّق واقع نمى شود ، اگر چه بعد نکاح کرد و ظهار نمود ؛ بلى ظهار بعدى محقّق مى شود .

اگر معلّق نمايد ظهار را به «مشيّت خدا» به نحو شرط ، واقع نمى شود ، چون مشيّت تشريعيّه منتفى است در حرام ، و تکوينيّه معلوم العدم است، زيرا بايد ظهارِ غيرِ معلّق واقع شود تا بدانيم آن را . و اگر مقصود تبرّک باشد نه شرط ، واقع مى شود .

و اگر معلَّقٌ عليه «عدم مشيّت خدا» باشد، اظهر وقوع ظهار است ، زيرا ظهار بلا تعليق واقع نشده و مورد مشيّت تکوينيّه واقع نشده ، و هم چنين مشيّت تشريعيّه در حرام نيست ؛ و فَرق عدليّه و اشعريّه در تعلّق مشيّت خدا به فعل اختيارى يا به نفس فعل عبد ، فارق نيست در اين مقام .

و تعليق به نقيضين ، در حکم عدم تعليق است .

اگر تعليق بر مجموع دو امر کرد ، با وقوعِ يکى، واقع نمى شود ؛ و با وقوع دو مع التعاقب، واقع نمى شود اگر تعليقِ به مجموع به يک دفعه نمود ؛ و اگر مقصود وقوع آنها على البدل يا اگر چه به نحو تعاقب باشد بوده است، واقع مى شود .آنچه در مُظاهِر و مُظاهرَه معتبر است

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

معنى دین و سبب آن

No image

وجوب پرداخت دین

No image

شرط زیاده در قرض

No image

شرط قرض در ضمن عقد

No image

فروش دین

پر بازدیدترین ها

No image

معنى دین و سبب آن

No image

فروش دین

No image

شرط زیاده در قرض

No image

مسائل متفرقه قرض و دین

No image

شرط قرض در ضمن عقد

Powered by TayaCMS