احکام حائض
مسأله 456 :
چند چيز بر حائض حرام است:
اول ـ عبادتهائى که مانند نماز بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود ولى بجا آوردن عبادتهائى که وضو و غسل و تيمم براى آنها لازم نيست، مانند نماز ميت، مانعى ندارد.
دوم ـ تمام چيزهائى که بر جنب حرام است و در احکام جنابت گفته شد.
سوم ـ جماع کردن در فرج که هم براى مرد حرام است و هم براى زن اگر چه به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بيرون نيايد، بلکه احتياط واجب آنست که مقدار کمتر از ختنه گاه را هم داخل نکند و در دُبُر زن حائض أقوى کراهت شديده است. ولى سائر استمتاعات مانند بوسيدن و ملاعبه نمودن مانعى ندارد.
مسأله 457 :
جماع کردن در روزهائى هم که حيض زن قطعى نيست ولى شرعاً بايد براى خود حيض قرار دهد حرام است، پس زنى که بيشتر از ده روز خون مى بيند و بايد به دستورى که بعداً گفته مى شود روزهاى عادت خويشان خود را حيض قرار دهد، شوهرش نمى تواند در آن روزها با او نزديکى نمايد.
مسأله 458 :
اگر شماره روزهاى حيض زن به سه قسمت تقسيم شود و مرد در قسمت اول آن با زن خود در قُبُلْ جماع کند بنابر احتياط واجب بايد هجده نخود طلا کفاره به فقير بدهد و اگر در قسمت دوم جماع کند، نه نخود و اگر در قسمت سوم جماع کند، بايد چهار نخود و نيم بدهد، مثلاً زنى که شش روز خون حيض مى بيند، اگر شوهرش در شب يا روز اول و دوم با او جماع کند، بايد هيجده نخود طلا بدهد و در شب يا روز سوم و چهارم نه نخود و در شب يا روز پنجم و ششم بايد چهار نخود و نيم بدهد. و بنابر احتياط واجب براى وطى در دُبُر زن حائض هم بايد کفاره بدهد.
مسأله 459 :
اگر مرد بداند که زن در حال حيض است و با او نزديکى نمايد بايد کفاره بدهد و اما اگر نداند و نزديکى کند کفاره ندارد.
مسأله 460 :
واجب نيست هجده نخود، طلاىکفاره سکه دار باشد، بلکه بنابر أظهر و اشهر دادن قيمت آن کافى است.
مسأله 461 :
اگر قيمت طلا در وقتى که جماع کرده، با وقتى که مى خواهد به فقير بدهد فرق کرده باشد، بايد قيمت وقتى را که مى خواهد به فقير بدهد حساب کند.
مسأله 462 :
اگر کسى هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوم حيض با زن خود جماع کند، بايد هر سه کفاره را که روى هم سىويک نخود و نيم مى شود بدهد.
مسأله 463 :
اگر انسان بعد از آنکه در حال حيض جماع کرده و کفاره آنرا داده دوباره جماع کند باز هم بايد کفاره بدهد.
مسأله 464 :
اگر با زن حائض چند مرتبه جماع کند و در بين آنها کفاره ندهد، احتياط واجب آنست که براى هر جماع يک کفاره بدهد.
مسأله 465 :
اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده، بايد فوراً از او جدا شود و اگر جدا نشود بايد کفاره بدهد.
مسأله 466 :
اگر مرد با زن حائض زنا کند يا با زن حائض نامحرمى به گمان اينکه عيال خود اوست جماع نمايد، احتياط واجب آنست که کفاره بدهد.
مسأله 467 :
کسى که نمى تواند کفاره بدهد، بنابر احتياط واجب بايد استغفار کند اگر هنگام تعلق کفاره متمکن نبوده، و اما اگر متمکن بود و بعد عاجز شد در هر وقت توانست بايد کفاره را بدهد.
مسأله 468 :
طلاق دادن زن در حال حيض، بطورى که در کتاب طلاق گفته مى شود باطل است.
مسأله 469 :
اگر زن بگويد حائضم يا از حيض پاک شده ام، بايد حرف او را قبول کرد. لکن اگر بگويد در يک ماه سه مرتبه حيض شده ام بايد از زنهائى که مطلع به حال او هستند سوال شود که آيا حال او چنين بوده سابقاً.
مسأله 470 :
اگر زن در بين نماز حائض شود، نماز او باطل است.
مسأله 471 :
اگر زن در بين نماز شک کند که حائض شده يا نه نماز او صحيح است، ولى اگر بعد از نماز بفهمد که در بين نماز حائض شده، نمازى که خوانده باطل است.
مسأله 472 :
بعد از آنکه زن از خون حيض پاک شد، واجبست براى نماز و عبادتهاى ديگرى که بايد با وضو يا غسل يا تيمم بجا آورده شود، غسل کند، و دستور آن مثل غسل جنابت است، ولى براى نماز بايد پيش از غسل يا بعد از آن وضو هم بگيرد، و اگر پيش از غسل وضو بگيردبهتر است.
مسأله 473 :
بعد از آنکه زن از خون حيض پاک شد اگر چه غسل نکرده باشد، طلاق او صحيح است شوهرش هم مى تواند با او جماع کند، ولى احتياط شديد آنست که پيش از جماع موضع را بشويد و احتياط مستحب آنست که پيش از غسل از جماع با او خوددارى نمايد، اما کارهاى ديگرى که در وقت حيض بر او حرام بوده مانند توقف در مسجد و مس خط قرآن تا غسل نکند بر او حلال نمى شود.
مسأله 474 :
اگر آب براى وضو و غسل کافى نباشد و به اندازه اى باشد که بتواند يا غسل کند وضو بگيرد، بايد غسل کند و بدل از وضو تيمم نمايد، و اگر فقط براى وضو کافى باشد و به اندازه غسل نباشد، بايد وضو بگيرد و عوض غسل تيمم نمايد و اگر براى هيچ يک از آنها آب ندارد بايد دو تيمم کند يکى بدل از غسل و ديگرى بدل از وضو.
مسأله 475 :
نمازهاى يوميه اى که زن در حال حيض نخوانده قضا ندارد، ولى روزه هاى واجب را بايد قضا نمايد. نماز کسوف و خسوف او هم قضاء ندارد.
مسأله 476 :
هر گاه وقت نماز داخل شود و بداند که اگر نماز را تأخير بيندازد حائض مى شود، بايد فوراً نماز بخواند.
مسأله 477 :
اگر زن غير حائض نماز را تأخير بيندازد و از اول وقت باندازه خواندن يک نماز بگذرد و حائض شود قضاى آن نماز بر او واجب است، ولى در تند خواندن و کند خواندن و چيزهاى ديگر بايد ملاحظه حال خود را بکند. مثلاً زنى که مسافر نيست اگر در اول ظهر نماز نخواند، قضاى آن در صورتى واجب مى شود که به مقدار خواندن چهار رکعت نماز به دستورى که گفته شد از اول ظهر بگذرد و حائض شود و براى کسى که مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو رکعت کافيست.
مسأله 478 :
اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاک شود و به اندازه غسل و وضو و مقدمات ديگر نماز مانند تهيه کردن لباس يا آب کشيدن آن و خواندن يک رکعت نماز يا بيشتر از يک رکعت وقت داشته باشد، بايد نماز را بخواند و اگر نخواند بايد قضاى آنرا بجا آورد، و اما اگر فقط به قدر يک رکعت با وضو و غسل درک کند بنابر احتياط واجب بايد نماز را بخواند و اگر نخواند قضا نمايد.
مسأله 479 :
اگر زن حائض به اندازه غسل و وضو وقت ندارد، ولى مى تواند با تيمم نماز را در وقت بخواند آن نماز بر او واجب نيست، اما اگر گذشته از تنگى وقت تکليفش تيمم است مثل آنکه آب برايش ضرر دارد، بايد تيمم کند و آن نماز را بخواند.
مسأله 480 :
اگر زن حائض شک کند که براى نماز وقت دارد يا نه، بايد نمازش را بخواند على الاحوط.
مسأله 481 :
اگر بخيال اينکه به اندازه تهيه مقدمات نماز و خواندن يک رکعت وقت ندارد نماز نخواند و بعد بفهمد وقت داشته، بايد قضاى آن نماز را بجا آورد.
مسأله 482 :
مستحب است زن حائض در وقت نماز، خود را از خون پاک نمايد و پنبه و دستمال را عوض کند و وضو بگيرد و اگر نمى تواند وضو بگيرد به رجاء مطلوبيت مى تواند تيمم نمايد و در جاى نماز رو به قبله بنشيند و مشغول ذکر و دعا و صلوات شود.
مسأله 483 :
خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جائى از بدن به مابين خطهاى قرآن و نيز خضاب کردن به حنا و مانند آن، براى حائض مکروه است.